..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

مثل گذشته ها...


1)   « غزل مثل گذشته ها...  »

 

چرا مثل گذشته ها برای من نمی میری!؟


وحتی یک سراغ ساده هم از من نمی گیری  

 

          تو که گفتی سوار سرنوشت خویش می باشی  


            چه شد حالا چنین بازیچه ی دستان تقدیری!؟ 

 

                    تو مثل صبح شنبه زندگی از روت می بارید 

  
                       ولی حالا شبیه عصر جمعه زرد و دلگیری 

 

                                من از تو درس عشق و زندگی آموختم، بانو ! 

 
                                 چرا از عشق، ازمن، ازخودت، اززندگی سیری!؟ 

  

                          الاغ لنگ بخت من به سربالایی تشویش 

  
                           و اسب تندروی عمرم اما در سرازیری 

 

               و عشقی که در ایام جوانی منجمد گردید 

  
          به جنبش آمده حالا در این هنگامه‌ی پیری 

 

   به باباطاهرعریان خبرده حال و روزم ر ا 

  
  سیه چشمی کمان ابرو زده بر بال« مُ» تیری 

 

             نشسته تیر مژگونش به پیشانی احساسم  


             و بسته تار زلفونش به دست وپام زنجیری  

 

                            واما تو !  تو ای بید پریشان خاطر تقدیر  


                           چرا این سایه ات را از سر من برنمی گیری!؟

...................................................................................................................................


(2

یه شعرکُردی متفاوت و انتقادی از من تو یکی از وبلاگ های دوستان در باره ی یکی از نقاط مشکل ساز شهرمان ایوان درج شده بود حالا دیگه نمی دونم فیلتر شد یا خودش وبلاگ رو حذف کرد تو وبلاگ دیگری از خودم لینکش و قرار میدم: وبلاگ مرغ سعادت  

                                    

.............................................................................................................................
3)

یکی از مخاطبان عزیز فایل صوتی غزل « مهمان عشق»م رو خواستار شده بودن شعری که در پست های قبلی نوشته بودمش و لی اینجا خوندنش و که از لحاظ نقصان دست کمی از خود شعر نداره میذارم و با عشق تقدیم این مخاطب ارجمند میکنم:

     دانلود غزل  « مهمان عشق »

نظرات 161 + ارسال نظر
fars جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 16:00 http://www.fars.eoo.ir

9865063207گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.fars.eoo.ir

بابا ما رو چی به ثروتمند شدن !
ثروت بزرگ من همین دوستان و مخاطبان و وبلاگ و شعر گفتنه که با میلیلردها پول عوضش نمی کنم !
در ضمن دستمون هم نمیرسه ! پس بهتره بگم خودم نمیخوام بشم !

سنا 16 ساله جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 17:06

سلام بر عموی عزیز تر از جان
شعرتون واقعا عالیه...
این قسمتشو خیلی دوست دارم(واماتو!توای بید پریشان خاطرتقدیر/
چرا این سایه ات را از سرمن بر نمی گیری!؟)
خداحافظ.....

سلام عزیز خوبی ؟
جالبه !! من وقتی می خواستم مجموعه شعر اولم و به اسم :
« دری به باغ پریشانی » چاپ کنم وقتی چند غزل بنا به دلایلی در آخرین روزها به مجموعه اضافه شدند هنگامی که چاپ شد یه عزیزی که خیلی کارهام و دنبال میکرد و از مخاطیان پروپاقرصم بود گفتش که فلان غزلت رو بیشتر از همه دوس دارم !!!
جالبیش اینجا بود که اون غزل جزو غزل های مورد نظر بود که جریانشون و گفتم !!
حالا من مونده بودم که این بیت پایانی و چه جور عوض کنم و با خودم کنار نیومدم که جایگزین کنم اما می بینم که مورد قبول تو واقع شده !
باشه دیگه بهش دست نمی زنم و تقدیم تو !!

محسن زارعی جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 17:25 http://www.patyat.blogfa.com

سلام-ارادت
دست مریزاد مثل همیشه زیبا بود.


ولی حالا شبیه عصر جمعه زرد و دلگیری

سلام شاعر سلام همتبار
خوش آمدی

سلام جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:38

بیت آخر خطاب به تقدیره یا به بانو؟

به بانو تقدیره خانم !!

سارا جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:17

سلام خیلی خوشم اومد منکه خیلی دلم گرفته بود به مذاقم خوش اومد .راستی خیلی اون شعرتون درمورده خودکشی مشتی بودتودهن مسببین

ناقابله قربان
تقدیمتون

از کسی پرسیده بودن نظرت در مورد این عقب و جلو کشیدن ساعت رسمی کشور چیه !؟
گفته بود : وَ لله مشت محکمی بود بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و ایادی استکبار ٬خصوصا آمریکای جهانخوار و اسراییل خون آشام !!!

شبنم جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:20

سلام مثل همیشه شعرتون خیلی خیلی عالی بود بخصوص بیت های اخر ش

بابت بیت های نخستش معذرت می خوام !!

الهه جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:53 http://elahe196.mihanblog.com/

همه روز ما ، با اندیشه ما شکل می یابد نکته این است : " به چه فکر می اندیشی ؟

اجازه به خدا ما دیروز مهمون داشتیم یک کلمه درس نخوندیم !
الهه خانم حقیقتا سوال و متوجه نشدم !!!

مرتضی شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:07 http://kooris-6.blogsky.com/

سلام !
خیلی قشنگه استاد!
اما به قشنگی حرف پریشبت نیست من که هنوز خنده بر لبمه..

سلام مرتض جان خوبی پسر عمو ؟
کدوم و میگی ؟ « کٌر هیول » ؟

رضایی شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:28 http://ghazalbanoo1990.blogfa.com

سلام استاد.
چند وقتیه که کامنتاتونو نخوندم اما می بینم اونجا هم شعر بازی گرمی جریان داره!ااز خوندن این غزل که حس همون غزلای قدیمیتونو داره خیلی لذت بردم....به نظر می رسد آغاز عذابی دگر است...

سلام شاعر سلام غزلبانو
شعرهام الکی اند !
فقط بهانه ای هستند برای گفتگو با دوستان و اهالی شعر و ادب در کامنت ها !

؟ شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:00

چرا مثل گذشته ها برای من نمی میری!؟


وحتی یک سراغ ساده هم از من نمی گیری
.
.
.
اخه چرااااااااااااااا؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

گرفتم اینکه برای همیشه از تو بریدم
رهام می کند آن خاطرات دفتر سیمی !؟

نه ماه من نه عزیزم من و بدون تو ماندن
قبول می کند این را کدام عقل سلیمی !؟

زهرا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 http://kahak1984.blogfa.com

سلام استاد عزیز
از اینکه همیشه با سبدی از لطف سراغ دست نوشته های کال این شاگرد می آیید بسیار سپاس .
مثل همیشه سرشار از زیبایی بود شعرتون و باز هم سپاس!

لطف داری شاعر نازنین

الناز شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 http://tanham5.blogfa.com

چشم ـ تو ز ماه جـلوه را دُزدیده،
شب از نگهت ستاره ها را چیده،
عشق ـ تو که با جوانه آغازم کرد،
تاکی ست به دیوار ـ دلم پیچیده.

ای رجعت جوانی در نیمه راه عمرم
بر شاخه ی خزانم ناگه زده جوانه !

من خودآن سیزدهم شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:30 http://h2s-gh.blogfa.com

سلام و تشکر بابت خوندن اون به اصطلاح شعر و وقت گذاشتن بابت نظر دادن
ولی یه گله کوچولو بابت تایید نکردن اون مطلب.
---------------------------------
این آلبوم چاوشی تقریبا سنتی-پاپه
اگه تونستید حتما گوش کنید. شعرهاش از شهریارو مولانا و وحشی بافقی و.... هست.

هم نظرتون عوض میشه و هم به دل میشینه!

قسمتی از شعر من خود آن سیزدهم

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز

من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

پدرت گـوهـر خود تا به زر و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
.....

سلام به خود آن سیزده نازنین (تو پرانتز بگم یه جوری اسمت سختمه !! دوس ندارم 13 صدات کنم ! اگه 20 بودی راحت تر بودم!!)
در مورد کامنتت هم من نمیدونستم که کامنت شعرت عمومیه یا خصوصی!چون بلاگ اسکای این آپشن رو نداره !
حتی دیشب هم که برات کامنت گذاشتم مونده بودم اشاره بکنم به اون شعر یانه !
به هرحال از این بابت عذر میخوام هر چند در یکی دو سطرش باهات موافق نیستم اما با افتخار در بخش نظرات قرار دادم )


مانا باشی

باران شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:55 http://raoof.blogsky.com



زبان حال ماست علی جان:


و عشقی که در ایام جوانی منجمد گردید


به جنبش آمده حالا در این هنگامه‌ی پیری

لوس نشو !
تو که ژن پیری نداری !!

.... شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 17:14

وباز تکرار و تکرار و تکرار انگار حس شاعریت منجمد شده

که هی میری سراغ غزلای قدیمت؟

فائزه شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:57

چرا از عشق، ازمن، ازخودت، اززندگی سیری!؟

بازم مث همیشه قشنگ و شنیدنی البته جز این ازتون انتظار نمیره




سلایق چقدر متفاوتند !
یه کامنت بالاترت و بخون !

نوشین شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:35 http://www.7asheaneh.mihanblog.com

چرا لینکمو حذفیدی استاد ههههههههههههههههههههههههههههههاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چشات ایراد پیدا کرده نوشین جان !
بین لینک های ( سایبانی از غزل ماندانا ملکی ) و (عشق با ایثار اکبر اکبری) ببین لینک کی جا خوش کرده !!!!!

مریم شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:25

سلام اقای محمدی شعرتون مثل همیشه عالی اگه میشه شعراتون صوتی دراختیارمون بگذاریداین جوری کسایی که هم سوادندارن بتونن نهایت استفاده رو ببرن وگرنه مادربزرگم ودارودسته اش مارومیکشن

سلام مریم خانم
نمی دونم کدوم شعر ها رو میگی !
خیلیاشون و لینک دانلودشون و قرار دادم بیشترشون تو صفحات قبلی اند
ولی با این حال فردا لینک ها رو میارم جلو

رسول رضایی یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:21 http://omran-pnu-91.mihanblog.com

سلام استاد عزیزم-مثل همیشه از شعر ها و غزل هایت لذت بردم-این لطیفه در مورد جلو و عقب کشیدن ساعت گفتید خیلی خندیدم دست شما درد نکنه-و اما چند ساعت قبل شعر بی نظیر ((یادایل))رو از شبکه ایلام با چهره ی خودتان دیدم هرچند قبلا شنیده بودم اما قند مکرر بود-واقعا لذت بردم

به به شاعر نازنین - مهندس رسول گل ! -
تقدیم به مهربانی ها و گل روی خودت !

فرید یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:25 http://faridshaabani.blogfa.com

سلام استاد آفرم(آفرین) خیلی عالی بود

سلام فرید جان خوش اومدی و صفا آوردی

مهندس یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:53

سلام خداوکیلی خیلی خوشحال شدم وقتی شاهمرادیان میاد ایوان ... فقط خداکنه از اون شعرهای عاشقانش بخونه..آخه میگن شکست عشقی خورده در دوران جوانی!!
خودیش خو هسد؟؟

سلام مهندس خوبی ؟
تو کنگره ی « ایوان ، اردیبهشت شاعران » خیلی از شعرهای عاشقانه ش رو خوند
آره هستم برا تدارکاتی ، پذیرایی ، چیزی
فعلا قراره مجری باشم تاببینیم چی میشه !

ریوار یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:56

دورود بر علی آقای خودمون
اولآ بابت اطلاع رسانی در مورد عصر شعر "زوور سپاس"
ثانیآ انگاری این غزل قدیمی یه مخاطب قدیمیه واقعی داره ما دنبال همچین غزلایی هستیم
جدآ دلنشینه
(ثانیآه , یه مزاح بود)

سلام مهندس ریوار عزیز
خواهش میکنم انشاالهه که زیارتتون کنیم
یه دستی میزنین قربان !! مردم آب جوش میریزن روش اعتراف ازش نمیگیرن اووخت شما ....
بازم خوبه لو خوردین که از همچین غزل های ....

قربانت

محمد امین یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:09

با سلام به خدمت استاد گرامی
استاد شعرتون که مثل همیشه عععععععاااااااالللللللللللللیییییییییی بود دمت گرم.
استاد یه سوال مهم؟
ما هم که شاعر نیستیم میتونیم بیایم اخه دوست دارم شعر رو از گوش دادن و خواندن شعر لذت میبرم اونم اگه اساتیدی مثل شما حضور داشته باشه.چند نفر هم میتونیم با خودمون بیاریم.دعوت عمومیه یا خاص شعرا.ممنونم
درود و بدرود

سلام محمد امین جان خوبی عزی ؟
جلسه عمومیه . سبزمون میکنین
خوشحال میشم ببینمتون

رویا ابراهیم نژاد یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:03 http://www.mehriroya.blogfa.com

سلام آقای محمدی. غزل زیبا و دلنشینی سرودید.
هر بیتش بی تعارف خواندنی است.واقعا کسی که یک بیت شعر وزن دار گفته باشد میداند که جاری کردن این واژه ها در قالب غزل چه کار سختی است.
"واما تو ! تو ای بید پریشان خاطر تقدیر
چرا این سایه ات را از سر من برنمی گیری!؟ "

همیشه سبز باشید.
در پناه حق

سلام شاعر ارجمند خانم ابراهیم نژاد عزیز
سپاس از لطف فراوان و بنده نوازیهای هماره تون !
همونطور که شما واقفین برای غزل سهل و ممتنع سرودن نیاز به وسواس زیاد و سختی بیشتری ست تا برای مخاطب سهل الهضم و خوشایند باشد
اگر چه من برای خودم چنین امتیازی قائل نیستم

سنا 16 ساله یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 16:08

سلام عمو منم خوبم . از شبکه ایلام دیدمتون خیلی خوب شعرتونوخوندین
روز سه شنبه تمام سعی خودمو می کنم که بیام ارشاد راستی خودتون از اون شعر قشنگاتون نمی خونید.

سلام سنای عزیز
من مجری برنامه هستم و بنوعی میزبان جلسه
اگه همه خوندند و وقت باقی موند شاید خودمم خوندم

ما نه نفر+۱ یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:43 http://manohnafar.blogfa.com/

درود!
خود رو حقیر تر از اون میدونیم که زیبایی بیت هاتون رو با کلمات خشک وخالی از کوچکترین زیبایی لفظیمون،توصیف کنیم...ولی به بزرگواری خودتون ببخشید...وااااااااقعازیبا بود...بیتی از بیت دیگه زیبا تر...

سلام به این ده نفر عزیز و دوست داشتنی
شما خیلی لطف دارین و من نه خودم و نه شعرهام این حد رو ندارن که فرمودین

bita یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:09 http://www.sagiiran.blogsky.com

اعتراااااااااااااااض دارم

اعتراض وارد نیست یفرمایید سر جاتون ! ( خنده بازار )

bita یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:20 http://www.sagiiran.blogsky.com

آقا میشه لطف کنین بیشترشعرهای زیبا و دوست داشتنی نسرایید؟؟؟
دیکه خسته شدم ازبس اهورا شعرای شما رو خوندواز حفظ کرد و درمحافل تکرار کرد کاش درس میخوووووووووند
کاش به جای علاقه به شعرشماااااا به ریاضی و املا علاقه نشون میداد
خوانش شعرشما رو در خونه ممنوع کردم:D

اون به مامانش رفته فرق شعر بد و خوب و نمیدونه ، میاد شعرهای من و حفظ میکنه ! من چه گناهی دارم !؟
آها راسی درس هم نخونه چون هیچی نمیشه ! آخه اینم به ماما...

رضایی یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:24 http://ghazalbanoo1990.blogfa.com

سلام استاد عزیز. به روزم.جای مارو هم خالی کنین ..

میگم راهتون دوره وگرنه خیلی دوس دارم تو و کیومرث و عبالحسین و ماندانا و بچه های شاعر دوست داشتنی دهلران بیان اینجا و به برنامه کوچکمون وزن بدهند !
همینجا ازتون رسما دعوت میکنم بیاین و افتخار بدین !

جعفرمنصوریان یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:57 http://jafar60.blogfa.com

سلام عمو علی...به امید خدا سه شنبه حتما میام ارشاد

افتخار میدین جعفر خان
سبزمون میکنین قربان

سارا دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:40

سلام استاد.بابااقای محمدی بخداشکسته نفسی میکنید.ماکه ازبس واسه شعراتون پرپرزدیم شبیه کفترشدیمحالاشماهی بگین شعرام بدن.راستی میشه یه خواهش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟3شنبه همین شعرخلاف معمول است روبالحن وبیان گرم وشیرین وستودنی خودتون بشنویم؟؟؟؟

چشم حتما
قرار نداشتم این شعرو بخونم ولی حتما به این خواسته شما عمل می کنم !

مرتضی دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:06 http://kooris-6.blogsky.com/

سلام!
من هم خواهم آمد !
مرسی از اطلاع رسانیت

خوش اومدی آقا مرتض
تریبونمون در اختیار جنابعالیست !

محمد مرادی نصاری دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:02 http://nesari69.blogfa.com

دست مریزاد ...
غزل که حرف نداره، بارها هم اگر بخوانم قند مکرر است
و سپاس از این حرکت فرهنگی زیبا
دیدار این همه شاعر خوب سعادت است

سلام محمد جان
اتفاقا یکی از مزایای این عصر شعر آشنا شدن مخاطبان با ریاعی های قشنگ و شنیدنی توئه ! خصوصا رباعی های کردی ات که خیلی دلنشینند

سارا دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:53

سلام مرسی بابت لطفتون

خواهش می کنم

me دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:06 http://funny-web.loxblog.com/

بسی زیبا بود

سپاس از حضورتون

شبنم دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:35

سلام اقای محمدی زودتر شعرهاتونو به دایی حجت بدین تا ببره واسه مادربزرگم همش میگه زدین زیر قولتون که گفتین شعرهارو میدم دایی حجت واسش بیاره

سلام آره یاد ایل و ازم خواست چشم براش آماده ش میکنم
تازه وقتی دانشگاه بهمراه شهریار قبول شدم قرار شد شیرینی بهش بدم که هنوز ندادم

حس سبز دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:45 http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.
ممنون از حضورت و نظر زیبایی که گذاشتی.
شعر زیبایی بود.مرسی.

پتیت سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:01 http://www.abdolhoseinkalhori.blogsky.com/

سلام
مشکل خانوادگیتون که ارتباطی به من نداره ولی امیدوارم حل بشه
انجمن شعر هم خوش بگذره
اما شعرتون
چرا اشعار شما اینقد تو ذوق من میزنه؟
من نه شاعرم نه ادعایی دارم
اما حس میکنم شعرای شما هنرمندانه نیستن
بیت اول و ششم خیلی تو ذوقم زدن
اگه دستم به این بانو برسه میدونم چکارش کنم
اما پای باباطاهرو که به شعر باز کردین شعرتون قشنگ شد
ببخشید که من اینقد رک حرفمو زدم
البته از اون شعر شما فکر میکنم شعر خداحافظ بود که برای جشن فارغ التحصیلی گفته بودین خیلی خوشم اومد
بازم از رک بودنم معذرت میخوام شما هم میتونین به وبلاگم سر بزنینو هر چی دوست داشتین بگین
فکر میکنم آدم انتقاد پذیری باشم

سلام خانم کلهری
سپاس از حضور فاخرتون تو تارنمای محقرم
انتقاداتتون رو پذیرام و به دیده ی منت می گذارم
من منتقدینم رو همسنگ کسانی که تعریفم میکنند دوست دارم
یه خورده انگار عصبی هستین منظور من از مشکل خانوادگی مشکل شهرستان و یه خانواده ی بزرگتره !
بنده ادعای هنرمندانه بودن شعرهام رو هم ندارم اما اینکه چرا اینقدر میزنن تو ذوق ، دقیق نمیدونم

سبز باشی

پتیت سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 http://www.abdolhoseinkalhori.blogsky.com/

سلامی دوباره
چرا فکر میکنین من از روی عصبانیت حرف میزنم بله متوجه بودم که مشکل خانوادگی مشکل شهرتونه به همین خاطر راجع بهش همینقد کوتاه گفتم من که نگفتم شما ادعای هنرمندانه بودن میکنین ولی اگه شما از رک بودن بدتون میاد دیگه اینجور از شما انتقاد نمیکنم
من فقط احساساتمو نسبت به اشعارتون بیان کردم همین
و قصد تو ذوق زدن نداشتم
دوست دارم لااقل تو عالم مجازی تعارف نداشته باشم
امیدوارم ازحرفام دلخور نشده باشین آقای محمدی عزیز

سلام
مرسی از اومدن مجددتون به خونه ی خودتون
من که اولشم گفتم اصلا دلخور نمیشم از انتقاد
خیلی هم برا کسایی که منتقدند ارج و قرب قائلم
خودم هم کم انتقاد نمیکنم خصوصا از وضع موجود !
رک بودنتون ارزشه
دوصد سپاس

جعفرمنصوریان سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 http://jafar60.blogfa.com

آخ له دس میدان چفتگه ایوان

خدایی شعرتون بی نظیر بود..درود وه عو شرفده

سلام جعفرخان
لطف داری عزیز
حقیقتا با این شکل و شمایل میدان اصلی شهر نتونستم خودم و وفق بدم که این ترجیع بند رو سرودم و گرنه خیلی دور و ور طنز نمیرم
قربانت

ف.صادقی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 15:03

سلام حال شما؟خوب هستین؟دروغ چرا زیاد از این شعر خوشم نیومد البته ببخشید ک اینو میگم.هیچکدوم "خداحافظ"نمیشه.خدایی خیلی قشنگ بود.ب هر حال براتون آرزوی موفقیت رو دارم.

سلام خانم صادقی خوبی عزیز ؟
آره عزیز سلیقه ها مختلفند و من هم برای همه ی مخاطب هام ارزش فوق العاده قائلم
خداحافظ هم تقدیم گل رویتون

سارا سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:25

سلام یه نیم ساعتی هست که از انجمن برگشتم.بابادست مریزاد واقعا عالی بودمنکه به قول شماشاعرا به التزازهنری رسیدم لبریز شدم حسابی.امروزفهمیدم که زبان کردی بایدهمجنان قوی و محکم سرزبوناباشه.همه عالی بودن ولی شعرای اقای شاهمرادی خانم حاتمی محشربودن.راستی اقای محمدی قراربود این خلاف معمول است رو بخونین ولی اشکالی نداره میدونم وقت کم بودوشمام میزبان مطمئنم دوس داشتین فرصتوبه جوونابدین.بازمنتظرهمچین برنامه هایی هستم.خسته نباشیدبازمرسی

سلام سارا خانم
خیلی لطف کردین اومدین برنامه
همینکه از برنامه خوشتون اومده و لذت بردین برا ما دنیایی ارزش داره !
آره چون خیلی از شاعرای انجمن نخونده بودن درست نبود خودم بخونم
انشاالله یه وقت دیگه

جعفرمنصوریان چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:57 http://jafar60.blogfa.com

عرض سلام و ارادت دارم خدمت شما استاد گرانقدر جناب آقای محمدی عزیز;خدایی برنامه امروزتون و اجرای بچه های ایوان بی نظیر بود...هرچند دوست داشتم یکی از شعراتون رو بخونین ولی چه کنیم که کم سعادتی از ماست...به هر حال به من خیلی خوش گذشت خدایی لذت بردم..انشالله این جور برنامه ها ادامه داشته باشه ..
امید وارم که مسئولین یه کم به خودشون بیان یه کوچولو از اون همه پولی که حیف و میل میشه رو در خدمت انجمن شعر ایوان غرب و همچنین شعرای عزیز این شهرستان قرار دهند ...انشالله
واقعا افتخار کم که شعر کردی له ملک و ماوه شاکه و خانمنصور دواره گیان گرتگه...هربژی منالگان ئیوان

سپاس جعفر جان
امروز وقتی اونجا دیدمت و تا آخر برنامه جم نمی خوردی نشان از درک بالات و عشق وارادتت به شعر وادبیات داشت
برنامه هم در حد بضاعتمون بود ضمن اینکه خیلی از شاعران توانمند ایوان اینجا نیستند!
دستمون تنگه ! کاش یه صفر از اون 12صفر جلوی 3 رو بهمون میدادن تا ...

انشاالله برنامه کنگره شاکه و خانمنصور و با شکوه هر چه تمام برگزار می کنیم
قربانت

سنا 16 ساله چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:56

سلام عمو منم دیروز اومدم فکر کردین نمیام
اینقدر شعرا خوب بودن( به خصوص شعرای همون شاعر ملکشاهیه و صد البته شاعرای دیگه ) که تاثیر زیادی روم گذاشت گفتم فایده نداره باید شاعر بشم البته با کمک شما
دیروز تا اول شعر اقای عبادتیان وایسادم می خواستم به شما بگم که سنا 16 ساله هستم ولی نشد
راستی این لاستیکه چی بود خفمون کرد

سلام سنا جان خوش اومدی
جالب بود خیلی از دوستان وبلاگی از طریق اطلاعیه ی همین وبلاگ، اومده بودن اونجا ! انشاالله که اول بری دانشگاه بعد دنبال شعر !!!
چرا نگفتی تا برا تو هم یک لاستیک اختصاصی روشن می کردیم !

مرتضی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 http://kooris-6.blogsky.com/

سلام!
چن سال پیش من در کنگره شعر دفاع مقدس که در ایلام برگزار شد حضور داشتم البته به عنوان مهمان! بسیاری از شاعران بنام از جمله اسرافیلی که از خوانش شعرش خیلی خوشم اومد! اما همایش شعر پیشواز چیز دیگری بود به نوعی رونمایی از شاعران نسل جدید و جوان بود از شعر خوانی هردو مهمان عزیزتون واقعا لذت بردم و همچنین از اجرای بسیار زیبا و طنازانه شما هم بسیار بهرمند شدم !
امید است در سال جدید تعداد برگزاری اینجور محافل ادبی رو در شهر عزیزمان بیشتر شاهد باشیم
مرسی...

سلام مرتضی حان عزیز
واقعا دیروز خیلی برام با ارزش بود حضور فاخر و ارجمندت بعنوان یک فوتبالیست شاخص و با اخلاق که وبلاگ ادبی هنری اش هم سرآمده !
بعضی وقتا متوجهت می شدم که چقدر در شعرها دقیق شده ای
مرسی لطف دارین به انجمن کوچک و جلسه ی شعر کوچکتر ما !
قطعا شما یکی از میهمانان اصلی و رسمی کنگره ی با شکوه بزرگداشت شاکه و خانمنصور در سال 92 هستید

قربانت

نوشین چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:17 http://7asheaneh.mihanblog.com/

اولا" سلام
دویوما" هی به من میگی ترکی ،ایلامی،لکی و سایر زبانهای هموطنان غیور را به کار نبرم اما خوتون شعر لری موشین ، سیکو استاد مونوم دیه لری قسه کرم

راسی هالیمان ده خوصه مراسمه دیوکه نیمسد قصیه پید بکم ارا ومان قژمری مکی گشتمان نایدسه شعر خونسن و خود نخونسی ها ها ها ؟؟؟؟؟

تازه بی شاممانی کردی و نانی پیمان نیای

اولا عیلم سلام
دوما : من کی گفتم تو لری و ترکی خوندی ؟ یا به کار نبر !
دیروز وقتی تو مثنوی 70 بیتی می خونی خب معلومه وقت برا خوندن من نمیمونه !
در ضمن برنامه شام کنسل شد بجاش براتون هدایایی رو تهیه کردن

یه قلب بی تپش :MWMWM___________ چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:17

سلاااااااااااااااااااااام استاد...
حال شما....؟؟؟..
میگم استاد این مطلبی که زدین ینی چی؟؟...اینکه..فقط ایوانی ها برن ببینن!!..دستتون درد نکنه ینی ما دیگه محرم نیستیم...حالا درسته من ایونانی نیستم اما تمام ایل وقبیلم ایوانن...پدر بزرگم روزگاری داشته اونجا.....مارو هم از خودتون بدونید..
ولا راس ایشم!!...دی راس ایشم..دی ایمه هم ایوانی بزان خالو...درست تلفظ کردم؟؟؟؟..........................شما کلهر هستید؟

سلام تپش جان خوبی عزیز ؟
فکر کردم وایساده و شده ___________________
آره ما کلهریم قربان

نه ! شما نامحرم نیستین آخه مشکل میدون کجمون ...

النا چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:30 http://MYSTARRYSKY.LOXBLOG.COM

سلام خوبه.آپم و منتظر حضور شما...

یه قلب بی تپش :MWMWM___________ چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:19

میگم استاد شنیدین میگن نسبه کلهر ها میرسه به حر آزاده؟؟...همونی که در میدان کربلا در کنار سید اشهدا شهید شد؟؟....

من نمیخوام بمیرم....بابا نمیخوام...من جوونم...آرزو دارم...رحم کن استاد..

آره دیدم این مدت نبودم چقدر جویای حالم بودین ...ای استاد بی انصاف...

پس ما هم عرب تشریف داریم !!!؟
از همین می ترسیدیم !

احوالت و از آی سی یو و سی سی یو گرفتم گفتن از اینحا رفته !
از اون ور هم خونه نرسیده بودین !
یکیشون آدرس سردخانه رو دادن که باهاشون کلی دعوا و مرافعه کردم !

فرید چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:36 http://faridshaabani.blogfa.com

خبرنگار: او وبلاگیشه هنه خوده؟

سلام فرید جان
نه خدا وکیل مال من نیست !
اگه بری پست قبل از میدان چفتگه ( ثبت اختراع ) میبینی که لینکش و اونجا براش گذاشتم !
اتفاقا من هم خیلی دوس دارم بدونم این دوست عزیز با این اسم عجیب کی اند !؟ ولی ازشون نپرسیدم !
شاید اینجور راحت ترند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد