..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

1) باغ چشم 2) گریه کردم 3) خبری از اهورا

1)  باغ چشم

 

هنوز حرفهای تو برای من شنیدنی است

 

اگرچه باورم شده، دلت زمن بریدنی است

 

 

اگرچه پینه خورده دستِ چشمِ خوشه چینِ من

 

هنوز هم زباغ چشمِ تو نگاه ، چیدنی است

 

 

بریده ای زِ من ولی، فقط  تو دانی و خدا

 

که این دلِ شکسته تا ، همیشه ات تپیدنی است

 

 

بهای آن فقط توئی و اشتباه می کنند

 

اگر خیال می کنند: این دلم خریدنی است

 

 

تو نیز ، اشتباه می کنی اگر به زَعم تو

 

کبوترِ دلم زبامِ عشقِ تو ، پریدنی است

 

 

اگر که می کِشم نفس، فقط به لطفِ عشق توست

 

چه جایِ بی تو زیستن ،  وَ یا نفس کشیدنی است!؟

 

 

تلاقیِ مبارکی ست: رسیدنِ تو با بهار

 

بمان گلم! بمان ! که این بهار ، با تو دیدنی است

                                                             

                                                   فروردین ۷۶ ایوان


...................................................................................................................................

2)  گریه کردم


 نشستم در عزایت گریه کردم


زداغت ، بی نهایت گریه کردم



تمام روز ، در فکر تو بودم


تمام شب، برایت گریه کردم



میانِ کوچه های درد و غربت


چو دیدم ردٌ پایت ، گریه کردم



در آن خاموشیِ سردِ مِه آلود


به آهنگِ صدایت ، گریه کردم



تو ای ابر بهاری ! شاهدی که


چگونه پا به پایت ، گریه کردم



مَبار ای آسمان! دیگر تو امروز


که من دیشب ، به جایت گریه کردم


                                                                      اردیبهشت 74 خرم آباد


...................................................................................................................................


3) خبر خوشی از اهورا


سلام استاد ! خوبین؟


باورتون میشه اهورای من داره خوب میشه !!


راه میره ،حرف می زنه ،هوشیاره !


حتی محلی و فارسی رو  هم قاطی نمیکنه ! تشنجش تقریباً کنترل


شده فقط یکی از پاهاش بخاطر تریپلی که تو ICU   به پاش زدن ، چند


تا لخته پیدا شده که اونم امیدوارم خوب شه !


چند ماه دیگه اهورا میشه همون اهورای سابق !


 این روزا اینقدر مرگ رو دیدم از ICU که هر شب یکی می رفت و


کابوس اینکه شاید نفر بعدی اهورای من باشه تا تو بخش که الان


یک نفر رفت !


انشاالله خدا صبرتون بده !


راستی اهورا شعر شما رو یادش اومده بود ! داشت زمزمه میکرد که


تشنج کرد و یادش رفت !


                                                       بیتا 10 / 3 / 92


نظرات 150 + ارسال نظر
یه نفر یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:40

خیلى زیباست. فقط یه سوال؟ زعم یعنى چى؟ آخه من یه خورده ادبیاتم خوب نیست...

پندار ، خیال ، فکر

کاوه یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 http://www.gongekhabdide.blogsk.com

سلام

شبی که به اتفاق شما خونه مهرداد دور هم بودیم جدا از مهمان نوازی غیرقابل وصف عمومهرداد روشن ترین نقطه در ذهنم کاغذی بود که متنی روش نوشته شده بود و مچاله شده بود بعدش یه تکه از اون بشکل نامنظم جدا شده بود که نوشته بود:
"تقدیم به مهرداد عزیزم که خیلی غصه میخورد
از بس که می فهمد…"
و تو یه قاب کوچولو گوشه میز گم شده بود!
شاعر وقتی درد داشته باشد شعرش هم بی تفاوت نمی نشیند و دست احساسش را رو میکند، حالا تا میخواهی چشمانت را ببند! اگر بی انصافی نباشد باید بگویم که شعر بیشتر برای دلهره و درد است نه دلخوشی و بی دردی…

در آن خاموشیِ سردِ مِه آلود
به آهنگِ صدایت ، گریه کردم

به قول مامان بزرگ، دائمی باشی…
و سلامت

دایمی باشه کاوه جان !

.... یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:55

سلام استاد خوبین

هنوز حرفهای تو برای من شنیدنی است

اگرچه باورم شده، دلت زمن بریدنی است

... !!

آموس یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:17 http://amoos.roy.LXN.ir

پاسخ

faryad یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:12 http://beatit.blogfa.com

بمان ای الهه شور

ای قصه ناخوانده

ای دفتر تردید

ای عشق نافرجام

بمان!

بمان ای رنج بی پایان

ای اشک بی سامان

بمان!

بمان که نگاهت

آبم می کند

اسیر سرابم می کند

بمان!

بمان که صدایت

نوازشی دوباره است

بمان که هوایت

همیشه عاشقانه است

آری

بمان!

که دگر تاب سفر ندارد

دلم

مرا بهانه هاست

مقابلم....


سلام و درود به استاد ما عمو علی!
عمو علی خوبی؟
خیلی خیلی قشنگ بودن
فک کنم مثه پرسپولی دوره اوج شما هم دهه 70 بوده!

عمو علی ولی جدا خیلی قشنگ بودن.دلنشین و زیبا مثه همیشه
(رخم چوگ ولدا شوخی بکم اویشن اصابد خراوه!!)

نه بابا این چه حرفیه !؟ من هیچوقت اعصابم خراب نمیشه !!
راستی میگن تریبون آزاد ترکوندی !
دمت گرم سیاسی جان !

رسول رضایی یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:15

سلام عمو علی مهربان
مرسی که خبر سلامتی اهورای عزیز رو دادین خدا رو شکر
شعرهاتون اگرچه مال همان حال و هوای دهه ی70هستن اما هنوز هم به دلم مینشینند و احساس رضایت در درونم شکل میگیرد
موفق باشید

سلام رسول جان
خودم اینجور دوس دارم بعد یه کار جدید از کارهای گذشته هم بذارم

avin یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:18 http://avinamour.blogfa.com

زمانی که متوجه شدید زندگی را از کف داده اید،اولین اصلی که باید مجددا به آن بازگردید ،معصومیت است.

.... دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:02

دهه ی هفتاد یعنی چه؟
یاد فروغ افتادم که: نگوییم شعر نو یا کهنه چون مثال نقضش شعر سعدی وحافظ وبزرگان دیگری ست که پس از چندصدسال هنوزوتاهمیشه تازه و زنده اند...
یا شاملو که: ما به حقیقت ساعت ها شهادت نداده ایم.

دوستان عزیزم!
شعر علی محمدمحمدی و برخی شاعران دیگر این مملکت هرگز مشمول گذر زمان نمیشود (البته ماشاالله
خود استاد هم همینطور)
پس بجاست شعر ــبراستی شعرــ را محصور حال و هوای هیچ برهه ای ندانیم چون دانش بطن ومتن شعر
به موازات اصول و قواعد و حتا حواشی شعر مثل خوانش
دلنشین ودرست کم از شاعرانگی نیست.
و اینکه قدر شاعران همروزگارمان را بدانیم. یک کارگردان فرانسوی سالها پیش گفته بود: ایرانیان خیلی دیر به ارزش هنرمندانشان پی می برند. من ایمان دارم مردم
۴۰۰ سال بعد مخملباف را مثل خیام می پرستند...

خدایا مرا در همین عقب ماندگی نگهدار
خداوندا بگذار تا قیامت از قافله ی مدرنیته گی جا بمانم و
غیر از غزل عاشقانه سرنوشت دیگری برایم رقم مزن


ببخشید از سر تنهایی و دلتنگی بود...



اینکه من و شاعر دونسته بودی و فقط قیول نداشتم ! بقیه ش و عالی اومده بودی !
البته این گل گفتن هات مانع از این نمیشه که بگم چرا باز با .... تشریف فرما شده ای !
ولی خب اسم مهم نیست مهم نظر ارزشمندته

hasti دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:03

آقای محمدی خوشحالم که حال اهورا بهتر شده
ایشالله بهتر از اینم میشه

مرسی
البته به لطف دعای خیر شما بود !

faryad دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:05 http://beatit.blogfa.com

عمو علی سلام
با اجازه و معذرت :
دوسته خوبم چند نقطه!
من با عموی نازنینم جناب محمدی حتما یه سری دارم که میگم دهه هفتاد! فک نکردین شاید ایهامیم در کار باشه؟!
مطمن باشین من از هرکسی بیشتر قدر امثال علی محمدی ها رو میدونم و بیشتر از هر کس هم به ایشون علاقه دارم.

کارگر فرانسوی را زیر خاک کنید!
چون دوسته ناززنینم هیچ چیز از امثال مخملباف نمیدانید!
مخملباف هیچ چیزی جز عرق شرمساری برای ایندگان ما ندارد!
یاد افشین قطبی میوفتم که گفت من میرم ولی سالها بعد ارزش کارهام تو تیم ملی رو میبینید! و دیدیم!!!

امثال مخملباف ها فقط توانایی شلغم زیر خاک کردن را دارند و لاغیر!
امثال مخملباف که با بزرگان(!!) و صاحب منصبان نشستند و پاچه هار مورد عنایت قرار دادند!
و بعد از رفتن از مملکت هم به همان پاچ(!!) داران معروف توپیدند!
با بد گفتن از ایران و ایرانی اسم و رسم گرفتند و بزرگ شدند مانند خیلیهای دیگر!

سه نقطه نازنین به نظرم زردها روی شاخه میمانند و سبزها روی خاک میریزند!

شما شعری از فروغ گفتین! این رو هم مهمون من باشین :

بر روی ما نگاه خدا خنده می زند

هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم

زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش

پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود

بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا

نام خدا نبردن از آن به که زیر لب

بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا
جای یاداوری به بنده در مورد علی محمدی قدری به سینما و اثار سینمایی بپردازیید شاید فرجی شد!!

عمو علی شرمنده!

فریاد جان مخملباف یکی از متعهد ترین هنرمندان ایران زمینه !
هیچگاه عروسی خوبانش درآن شرایط را از یاد نمی برم
سه گانه ی دستفروشش ، بای سیکل ران ، گبه ، سفر قندهار و از همه مهمتر همراهی با ملت ایران را !

میم مثل مریم دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:29

سلام.بازم مثل همیشه عاااااااااااااااااااالی بود.
بابت سلامتی اهورا جون بی نهایت خوشحالم.
ان شاء الله دیگه خبرای بد تو وبلاگتون نبینیم...

سلام میم مثل مادر ! ببخشید میم مثل مریم عزیز
خوش اومدی
چشم سعی میکنم منبعد حامل خبرهای خوب باشم

سارا دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:36

سلام-امروزبیخبرازبرنامتون بودم وگرنه حتمامیومدم-سعادت نصیب نشدمتأسفانه.واینکه زهراخبرفوت زن داداشتونوبهم داد،تسلیت میگم غم آخرتون باشه.

سلام سارا خانم
سعادت نداشتیم عزیز
جاتون سبز باشه اما به جای شما زهر و سمانه اومده بودن

محمد صادقی پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:24 http://m-sadeghi.blogfa.com/

بازباران باترنه میخورد بربام خانه...
خانه ام کو؟؟؟ خانه ات کو؟؟؟
آن دل دیوانه ات کو؟؟؟ روزهای کودکی کو؟؟؟
فصل خوب سادگی کو؟؟؟
یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین...
پس چه شد دیگر کجا رفت خاطرات خوب و رنگین؟؟؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو،آرزو هست؟؟؟
کودک خوشحال دیروز غرق در غم های امروز...
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد
باز باران،باز باران میخورد بر بام خانه،بی ترانه،بی بهانه
شایدم گم کرده راه خانه........
سلام اقای محمدی مهربان
خدا را سپاس بابت سلامتی اهواری نازنین
و شما را سپاس بابت شعرهای همیشه زیبایت..

سلام به دوست خوشفکرم - محمد صادقی عزیز -
سپاس از حضور شعورمند و سرشار از مهرت

کیومرث مرادی پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:27 http://qumarth-m.blogfa.com/

سلام!
به خاطر نوشتن پایان نامه ام می خواستم از دنیای مجازی دور شوم اما دوستان نگذاشتند!آدرس قبلی ام هک شده لطفن مرا به نشانی جدیدم با عنوان(من و غزل)در پیوندها لینک بفرمایید!شعرهایت را هم دوست داشتم!

سلام کیومرث جان
به خدا اومدم وبلاگت شوکه شدم !
حیف نیست ما را از میِ شعرهای قشنگت نچشانی و مست نکنی!؟
درود بر دوستان خوبت
کار خیلی خوبی کردی که برگشتی
چشم ، همین الان لینکتون رو اصلاح می کنم

faryad پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:09 http://beatit.blogfa.com

شرمسارم از روی تو
پای ندارم
که بیایم به سوی تو
اما ببخش
پشیمانم به جان تو
زبانم ندارد طاقت گفتن
لبانمخشک و رنجورند
نمی دانم به که بگویم
پشیمانم پشیمانم

سلام و درود به اقای محمدی! خوبین قربان؟

""
مهم نیست که هدفهای انسان در حوزه هنر، کسب و کار، مذهب، ورزش یا ارتباط با مردم قرار دارند. تنها راه پیشرفت این است که خطاها در مراحل اولیه باشند، انسان خطا را بپذیرد و در اثر خطا کردن، پس نزند و پیش برود.((جان ماکسول)) ""

بعضی وقتها ادم از روی خصومت و از سر لج,
ممکنه حرفهایی به زبون بیاره که بعدش از گفتنشون پشیمون بشه!

هدفم از کامنته قبلی فقط کشیدن شاخ(!!) برای چار نقطه نازنین بود!

غافل از این که از چار نقطه تا چار نقطه اب است و
و هر چار نقطه ایی چار نقطه مذکور نیست!

به قول مارسل بعضی وقتها از سر لج و خصومت میشه سخن یک دوست رو از هر دوسر نقض کرد!

یعنی چه از حمایت مخملباف و چه از سر مخالفت, در هر صورت کامنتمو در مقابله با 4نقطه عزیز مینوشتم!!!

که به قول استادم که دیشب میگفت : نباید به ماهیت شخص یا اسم یا...توجه کرد و اگر حرف بر پایه منطق و حقانیت بود باید از ان حرف دفاع کرد! شخص گوینده مهم نیست!

خلاصه 4نقطه مورد نظرمون رو اشتبا گرفته بودیم و مایه خجالت و شرمساریمون شد!
و الانم جزء خاک بر سران شرم بر جبینیم!

از استادم جناب 4 نقطه و شما عذر خواهی میکنم!

(عمو علی له خومانوو!)

سلام فریاد جان
به جان تو من هم نمیدونستم .... این شاعر گرانمایه بوده !
به هر حال مهم نظر مخاطبه نه نام و اعتبارش
حالا چرا اینقدر خودتون و شماتت می کنین فکر نکنم ایشان ملالی به دلشون نشسته باشه !

faryad پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 17:24 http://beatit.blogfa.com

راستی عمو علی کامنته دوومو بی زحمت پاک کن.شرمنده (شد نامه ایی به بند عباس!)

نظر داده شده پس گرفته نمی شود !
نسیه ممنوع حتی شما دوست عزیز ! نه گنج قارون دارم نه صبر ایوب!
ایستادن بی جا مانع کسب است !

agrin پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:06 http://hisssaroomtar.blogfa.com

ببار باران
ببار تا سکوتم
در دشت های سبز جاری شود
شاید هم آغوش نی چوپانی گردد
آنگاه فریاد سکوتم به گوش همه خواهد رسید
ببار باران... ببار...

raha پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:00 http://osyaneghalam.blogfa.com

سلام با پستی تحت عنوان(عروس زنده به گور) به روزم و منتظر نظرات ارزنده ی شما

کویر پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:17 http://lovekavir.blogfa.com

سلام استاد خوبی انشالله.از اینکه اهورا خوب شده خوشحالم.
شما اطلاع دقیقی از وضعیت دکتر قنبری دارید یا نه؟ راستش یه خبرایی میشنوم که بدجور ناراحتم میکنه مجلسه بدون دکتر یعنی چی واقعا؟

سلام حمزه جان
تا عصر شنبه شکیبا باشید
قربانت

مهندس پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:45

سلام آقای محمدی خوب هستید؟
یه مدته دارید تو وبتون از یه بچه ای به اسم اهورا اسم میبرید که هر روز یکی به اسم بیتا واستون ازش خبر میاره ...
سلام آقا علی امروز اهورا خوب بود اما داشت شعر میدان چفته شهرتون رو میخوند دوباره تشنج کرد!!
.
.
سلام علی اقا امروز اهورا داشت راه میرفت بهم گفت ازش عکس بگیرم یهو چشماش ندید و زبونش بند اومد الانم تو کماس!!!


باید خدمتتون عارض بشم که حس انسان دوستیتون قابل ستایشه ولی این به مذاق ما مردم ایوان که حتی حوصله خودمونم نداریم خوش نمیاد..چرا از بچه های خردسال بیمار شهر خودمون که دارن غریبانه و معصومانه تلف میشن پست نمیزارید؟؟
یه دوستی امروز گفت میخوام یه کامنت به اسم بیتا
واسه تون بزارم و توش بنویسم که اهورا مرد..تورو خدا
دیگه پست نزارید!!!
به جای این پست های تکراری و اعصاب خرد کن یه غزل کردی جدید واسه ما جوونای ایوان برا دانلود بزارین..
امیدوارم از حرفام ناراحت نشین ..من حرف دل خیلی ها رو براتون گفتم ..
شبتون بخیر ...

سلام عزیز
من همه ی مخاطبان برایم عزیز و دوست داشتنی اند
از مهندس نازنین تا اهورای بیمار
انشاالله همیشه خبر شادی هایت را بشنوم
اما اهورا را در این لحظات فراموش نکنیم نکوتر است
چشم ! بزودی 2 شعر طنز و یک عاشقانه ی آرام کردی را در وبلاگ خودم و سایت ایوانیان قرار می دهم
فدایت

علی zeouse پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:26 http://alimahmoodist.blogfa.com

سلام استاد بومه نذرت دلمان ارات لک دا یه هایده کو؟
انجمن بدون خود اصلا صفا نره
راسی من آپم و منتظرتون

سعادت گرچه بی رنگ است ارادت همچنان باقی ست!
چشم! 3شنبه با افتخار خدمت می رسم قربان همه ی شما نازنینان

faezeh پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:09 http://deeee.blogfa.com

سلام
شعراتون که حرف نداشت
از سلامتی اهورام خوشحال شدم امیدوارم هر چه زود تر بشه اهورای سابق!!
راستی این آدرس وب جدید من و دوستامه خوشحال میشم تشریف بیارید.

با افتخار می آیم شما را لینک کردم و بر تارک وبلاگ قرار دادم

فرید جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 http://faridshaabani.blogfa.com/

سلام استاد خوبی؟
شعر های زیبا و خبر های زیبا
جدا خوشحال شدم خبر سلامتی اهورا را شنیدم خدارا شکر
راستی استاد احساس میکنم این عکستون خیلی غمگین اگه میشه عوضش کن یا این عکسو بجاش بذار
اینم لینکش
http://eivanian.ir/site/wp-content/themes/maxnews-wp-v1-/scripts/phpThumb/phpThumb.php?src=/site/wp-content/uploads/2012/10/mohmdi.jpg&w=250&h=auto&zc=T&q=95

تو سایت ایوانیان پیداش کردم

سلام فرید جان
راستش تا حالا بلاگ اسکای این امکان درج عکس مدیر وبلاگ رو نداشت
اینو در همین چند روز اخیر فراهم شده
چشم!بزودی تغییرش می دهم اگرچه همینم و کاریش نمیشه کرد !
(خنده)
قربانت

فرید جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:49 http://faridshaabani.blogfa.com/

خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)

ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)

دیده دل، جام جم به هیچ شمارد

سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)

عید مبعث بر همگان مبارک

مبارک بادت این عید و همه عید
راستی فرید جان اومدم وبلاگ قشنگت ولی امکان درج کامنت وجود نداشت !

0 جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:14

سلام اقای محمدی من دانشجو هستم بعد از دو ماه می خوام به عشق رای دادن به دکتر قنبری برگردم ایوان ؛کویر نوشته بود خبرهای بدی شنیده درباره دکتر ؛لطفا اطلاع رسانی کنید ؛قنبری نباشه من به باوگم هم رای نمیدم چه برسه به ...

سلام عزیز
پاسخم به خانم دکتر ولی زاده رو بخونین (یه کامنت بالاتر خودت و )

اذر ولی زاده جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:47 http://ajib-natamam.blogfa.com

سلام جناب مهندس محمدی
قربان لذت بردم مثل همیشه از اشعار زیبای شما .درضمن چه خبر از دکتر قنبری عزیز ؟ ان شاله مردم خوب ایوان مثل قبل از آرمان وهدف دکتر دفاع کنن. سلام مردم ایوانی کلهر گیلانغرب را هم به ایشان برسانید ما هم برای ایشان ارزوی موفقیت داریم

سلام خانم دکتر
مرسی از اومدن مهربانانه تون
والا دکتر فردا سالگرد درگذشت خانمشه
گویا تایید هم شدن ولی بخاطر اینکه نکنه مردم شادی کنند گذاشته پس فردا اعلامش کنن!
همیشه در مقابل تعصب و شیردلی شما ایل ایوانی کلهر گیلانغرب کم میارم!
قربان شما

فرید جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:41 http://faridshaabani.blogfa.com/

شما لطف دارید
کم سعادتی وبلاگ من بوده استاد

قربانت عزیز

باران جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:06 http://raoof.blogsky.com

سلام علی عزیز
همین دوشنبه از شر امتحانات خلاص میشم
بعد مجالی پیدا میشود برای دیدن شاعر شهر ادب و هنر
مدتها بود وبلاگت نیامده بودم
زیبا شده و رنگ و بوی عشق های قدیمی میدهد
برای اهورای عزیز دست به دعایم
مراقب خودت باش

سلام رئوف جانم
خوبی عزیز
انشاالله که امتحانا موفق باشی و هرچه سریعتر بری سراغ پایان نامه ی ارشدت !
وقتی نیایی ما مکدُریم نازنین

[ بدون نام ] جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:06

حتی روز مرگ هم با هم تفاهم نداریم ...
من سفید میپوشم ...
و او سیاه !!!

سلام بر استاد عزیز..حالتون؟
باز مثل همیشه عالی بود بخصوص شعر "گریه کردم"
شنیدم دکتر تایید شده.بهتون تبریک میگم و خیلی هم خوشحال شدم

ایشالله هیچوقت گریه نکنی !

کویر جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:07 http://lovekavir.blogfa.com

سلام استاد از نقطه امیدی که در کوره راه دل من روشن کردید خیلی خیلی تشکر میکنم.
راستی وبلاگ جدیدم در زمینه علمی هم رو به راه شده(البته مختص رشته خودمه) انشالله حسابی که سر و سامونش دادم آدرسشو برای شما میزارم.

مبارکت باشه
تو همه چیزت خوب است

یاسی شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:09

سلام و درود به علی مهربان.
چقدر دلم برای اینجا و شعرهات تنگ شده بود.به سختی کامنت گذاشتم (البته اشکال از نت بنده است)
همچنان شاعرانه ترین شعرها از آن شماست.
از سلامتی اهورا خیلی خوشحال شدم.ایشالا همیشه سالم و سر حال باشه.

سلام یاسی جان لطف داری عزیز
چه خبر از شعرهای قشنگت

بهادر شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:58 http://melodiband.ir

حیفــــــــــــــــــــــــم اومـــــــــــــــــــــــد نزارم

شعر: گرگ درون

شاعر: زنده یاد فریدون مشیری

دکلمه: داریوش

گفت دانایى که گرگى خیره سر

هست پنهان در نهاد هر بشر



لاجرم جارى است پیکارى بزرگ

روز و شب مابین این انسان و گرگ



زور بازو چاره این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست



اى بسا انسان رنجور و پریش

سخت پیچیده گلوى گرگ خویش



اى بسا زورآفرین مردِ دلیر

مانده در چنگال گرگ خود اسیر



هرکه گرگش را دراندازد به خاک

رفته رفته مى‌شود انسان پاک



هرکه با گرگش مدارا مى‌کند

خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند



هرکه از گرگش خورد دائم شکست

گرچه انسان مى‌نماید ،گرگ هست



در جوانى جان گرگت را بگیر

واى اگر این گرگ گردد با تو پیر



روز پیرى گرکه باشى همچو شیر

ناتوانى در مصاف گرگ پیر



اینکه مردم یکدگر را مى‌درند

گرگهاشان رهنما و رهبرند



اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگها فرمان روایى مى‌کنند



این ستمکاران که با هم همرهند

گرگهاشان آشنایان همند



گرگها همراه و انسانها غریب

با که باید گفت این حال عجیب

زیبا

نرگس شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 http://narges1994.blogfa.com

وقتی همه احساس دلتنگیت را با یک (به من چه) تحویل میگیری.. به کسی چه که چقد تنهایی..
سلام استاد..عالی که چه عرض کنم... معرکه بودن!!! واقعا شعراتون به دل میشینن... مر۳۰
ایشالا که حال اهورا جان هم بهتر شه.. همیشه سر نماز واسش دعا میکنم...

نرگس خانم !
شعرها خوب باشن یا بد به من چه !؟

021 شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:29

حقیقت جای بسی شادیست نگریستن به پاسخ های تان در جواب کامنت هایشان!
پاسخ هایی در کمال فضاحت! و شیوایی!
کانا آخرین اطلاع شما از اوضاح و احوال جهان به دوران آخرین جام قهرمانی پرسپولیس در لیگ آسیا و یا قهرمانی آرژانتین در جهان بر میگردد و هنوز هیچ آپدیتی برای شما عرضه نگردیده است!
بهتر است قبل از شعر سرایی!!! در وصف مخملباف! گوشه چشمی به آخرین شاهکار استاد(باغبان) در خدمت به رژیم صهیونیستی و یا (سکس و فلسفه) بندازید.(زبان حیا دارد از گفتنش)
(یقینا تا به حال توفیق دیدن این مزخرفات نداشته اید پس نگویید که دیدم و...و لطفا بیخیال گوگل و ویکیپدیا شوید و پس از دیدن خود فیلم صحبت کنید)
آن وقت میشود گفت آنچه گفت!
وقت آن رسیده سر بلند کنی و ببینی اگر دمل های پشت گردن ها رخصت دهند!

دوست گرانمایه و ولایی
وقتی "اوضاع" آنقدر بی ریخت می شود که شما "اوضاح" مینویسدش معلوم است مخملباف و شجریان بد می شوند و مسعود ده‌نمکی و شمقدری یا محمود کریمی و منصور ارضی و حدادیان با عبارات سخیفشان در مورد مشایی که بلوتوث اونرو لابد دیدی ما رو به بهشت موعود می برند و ربنای شجریان به قعر جهنممون رهنمون می سازد !

کاوه هدایتی شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:54

باز دلتنگ تو شعرت شدم استاد چه زیبا سروده ای
برای سلامتی اهورا دعا کردم ایشالله زود زود خوب و سالم شه. مثل همیشه سبز و شاد باشی

سلام حاج کاوه
وقتی نیستی اینجا چیزی کم دارد

پژمان شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 16:08 http://pejman132.blogsky.com

حتی روز مرگ هم با هم تفاهم نداریم ...
من سفید میپوشم ...
و او سیاه !!!

سلام بر استاد عزیز..حالتون؟
باز مثل همیشه عالی بود بخصوص شعر "گریه کردم"
شنیدم دکتر تایید شده.بهتون تبریک میگم و خیلی هم خوشحال شدم ...
ببخشی اسم ننوشته بودم!!!

سلام پژمان جان
پس اون تو بودی که اسم ننوشته بودی و من در جواب گفتم ایشالله هیچوقت گریه نکنی !
راستش دکتر داریوش بین ردٌ صلاحیت و اینکه از خاتمی و موسوی و کروبی تبری بجوید ، با افتخار اولی را برگزید !!

محمدخانی شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:26

سلام دای دای
لذت بردن از غزلهای قدیمیت خوشبختانه برای من به یک رویه بدل شده.باور کن برای لحظه ای هم نمیتوانم شما را بدون غزلهای عاشقانه متصور شم.
خود بهتر واقفی که علت العلل مخالفتم با شعرهای طنز کوردی شما،همین غزلهای عاشقانه بوده است.
البته به خاطر حرکت روز پنجشنبه ام درا یلام دیگر آن انتقادها را نسبت به اشعار کوردیت ندارم و از حامیان شما هستم!!!!!!!

در ضمن تمام تلاشت رو بکن که در فضای وبلاگ و به ویژه در بخش نظرات یک هوای ادبی در جریان باشه،نه اینکه هر کی هر چی از دهان مبارکش اومد اینجا تایپ کنه و به خیال باطل خودش تاثیر گذاشته!!!
طرف تو عمرش سه قسمت از سریال "پس از باران" رو نگاه کرده،الان شده منتقد سینما و به مخملباف میتازه!!!!
ایکاش میدونستم این آقا فریاد کیه و کجای سینمای ایران ایستاده که به این راحتی فتوا صادر میکنه و صحبت از تکفیر داره؟؟؟؟
با این معلومات و اطلاعات محدودش از تاریخ سینمای ایران،به نظرم باید اسمش"پچ پچ" باشه،نه اینکه "فریاد"!!!!!
نمیدونم چرا یاد این جمله جاودانه از حضرت علی(ع) افتادم که میفرماید:بزرگترین بلا برای هر قومی،جهل است.

قربانی دل همیشه مهربانت

سلام آق محمد عزیز
شعرهام دست و دلت را می بوسند
پس با این حساب من اجازه دارم شعر "پارکه گنگه" و "حاجی برنج" رو ...
اگه نه! که به عمو ولی ت ....!!
اون آقا فریاد هم یه جورایی بهت می رسه !

[ بدون نام ] شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:40

سلام بر استاد همیشه ام آقای علی محمد محمدی
و درود بر همه.

انصاف نیست حالا که کامنت
بنده به سبب آنچه میدانید بجای نام ونشان از چهار نقطه
استفاده کردم و در بخشی از آن محسن مخملباف ستایش شده بودو...
اینهمه دردسر آفرین شده. استاد و برخی دیگر از دوستان
را در پاسخگویی تنها بگذارم.

جناب آقای ۰۲۱
اگر همین شرم وحیایی که شما به آن اشاره کرده ایدنبود
چه بسا رژیم اسراییل از برخی از حضراتی که امثال شما
سنگ ولایی بودنشان را به سینه میزنید تندیسهایی بزرگ و طلایی می ساخت چون صهیونیست ترین مزدوران
و موافقان شان به اندازه ی ایشان به منویات و مظلوم ــ
نمایی اسراییل بویژه در جریان هولوکاست خدمت صادقانه
و سینه چاکانه نکرده بود.
من بیش و پیش از هرچیز شما را به اظهار نظر به دور از احساسات و ناشی از بالا زدن آدرنالین دعوت میکنم.

بخدا هرچه دراین چند ساله کشیدیم از سواری گرفتن
برخی از همین بی مطالعه و بی شناخت اظهار فضل ها بود. پس خودم و شما را به تعمق بیشتر و گفتگوی به دور از حسادت یا هر چیزی غیر از حقیقت دعوت می کنم.
مگر نه
شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است؟

مگر نه
سجده در مکتب ما با خطر تیر خوش است
ذکر اگر هست همان از لب شمشیر خوش است


باز هم عرض می کنم دست کم به خدمت بی منت
مخالفان خون به جگر امروز هم اشارتی بد نیست
چرا همه چیز را مات و مشکی می بینید؟

جبران خلیل جبران می گوید: او که در هواپیما نشسته
جهان را از زاویه ای تازه تر و مسلط تر می بیند. او فقط زاویه را تغییر داده نه چشم هایش را.

پس امتحان کن ضرری ندارد.
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت.

بدرود! ۱۸/۳/۱۳۹۲
مهرداد محمدی
تهران

نرگس شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 19:22 http://narges1994.blogfa.com

وا استاد مگه شما شاعرشون نیستین!!!!!!!!!!!! پس به کی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا !
این سروده های نارس از منند
اما من با توجه به متنی که گذاشته بودی :
وقتی همه احساس دلتنگیت را با یک (به من چه) تحویل میگیری.. به کسی چه که چقد تنهایی..
بشوخی گفتم :
شعرها خوب باشن یا بد به من چه !؟

نفر شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:32

سلام آقاى محمدى خوبى؟ بالاخره امتحاناى ماهم تموم شدن... واى مردم!!!
راستى چرا نیومدین معلممون بشین؟به خدا سال بعد بدبختیم با این معلماى نمونه...
شیمى3 سخته؟

شکرخدا ! خسته نباشین
مگه شما میدونین کیا معلم سال بعدتونن !!؟
در ضمن شیمی 3 سخت نیست ! لاک پشت سخته !

یاسی شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:17

آخه شعر بی استاد که شعر نیست....

آخه با این استاد چینی ت نداشته باشیش، شعرت با کیفیت تره !

021 شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:13

لازم است کمی آب قند بخورید تا کمی فشارتان فروکش کرده و خدایی ناکرده آنفارکتوس نزنید!

آیا کسی حرفی از کریمی زد یا مشایی؟
یا ارضی و حدادیان و یا ربنای شجریان؟
بحث سر مخملباف بود که اگر واقعا چیزی در چنته میداشتید میگفتید و اینقدر شعر نمی گفتید!
فکر نکنم دوست نداشتن سینمای مخملباف ربطی به ولایی یا غیر ولایی داشته باشد!
پس بحث همان دمل پشت گردن است!
یا شاید (فی قلوبهم مرضا) معروف!

سلام

إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً

زهرا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:41 http://kahak1984.blogfa.com

امروز داشتم این موضوع اهورا رو تو خونه تعریف میکردم چون واقعا یه گوشه از دغدغه هام شده و فقط وقتی خبر بهبودی اش روخوندم با تمام وجودم هیجان زده گفتم اوه خدا شکرت!واقعا شکر!استاد اگه میشه هی خبر سلامتیشو بذارین ایشالا.ممنون

مرسی بخاطر حس انساندوستی ات عزیز
متاسفانه چند روزه ازش بی خبرم !

زهرا یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 00:44 http://kahak1984.blogfa.com

ممنون استاد چون یه شعر اردیبهشتی خیلی زیبا خوندم و بیت آخرش عالی بود.

سلام زهرا خانم
لطف داری عزیز
اردیبهشت ماه خودته !

یک منبع اگاه یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:05

سلام اولا باید بگم سر مخملباف دعوا نکنین که کارت سرباز گمنامیش زودصادر شده نیروی خودمونه اونجا نفوذ کرده
دوما چه فایده ای داره قنبری تایید بشه یا نشه ایوان 3 نفر شرکت کردن رای ها خورد میشه حاجی محسن که اسلحه بذاری رو سرش کنار نمیره حاجی عادلم که کنار نمیره قنبری بیاد چقد رای داره
اینا همش به نفع علیمحمدیه که از اول اردیبهشت تبلیغات جدیشو شروع کرده قنبری تو 4 روز چیکارمیخواد بکنه؟
باید از ایوان 1 نفر شرکت کنه وسلام و گرنه فاتحه

با توجه به این که 1 نفر نمیشن:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدولله الرب العالمین ، الرحمن ....

نفر یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:14

سلام. امروز آمار معلمارو از مدرسه گرفتم. کیسل نه لاک پشت! کوردى را پاس بداریم...

کیسل

ائتلاف خا و رون+اسفناج یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:18

راسی علیمحمد ت لکو بندر عباس لکو چو اشنا بوده ول خانواده بیتا و اهورا؟
لکو نفوذ نیرید را شورا شرکت نکید
امرو داشتم چیم را بازار ل دم دو راه خوران لطیف صادقی داشت سخنرانی کرد سایپا هاوردوگ و چند نفر حدود 20 نفر دور جمع و بون
بعد منیش جاریگ نزانسم جریان چوسه یکیگ لیم پرسی وت چه خوره جنگ بیوه
وتم ن کوره پالوانیگ هاتیه بعد چیمو نزیک دیم لطیفه
ل روزگاره شورایله خنگ دیرن ه ماچ مردم کن و جور میگ میگ هانه ناو بازاره رخم چوگ ماشینه لیان نیگ

دوستدارم بای

در مورد خانواده ی بیتا و اهورا توضیح داده ام !
ما را چه به شورا !؟

میگن دور اول شوراها یکیشون تو جلسه ای صحبت کرده بود گفته بود :
قرآن در نهج البلاغه فرمایش کرده : امرو(امروز) هم شوری ببینیم !!
یعنی چوه !؟یعنی مه برادانم ئرا شورا شرکت کردمه و باید رای گه بینه پیم!

پ ن ( بعداً که برگه ی دستش و نگاه میکنن میبینن روش نوشته بود:
... و امرهم شوری بینهم )

نفر یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:44

این کامنت خاورون+اسفناج و البته جواب شما که همیشه شادى و قهقهه رو به لباى ما میاره، خیلى خنده داره...
راستى یکى از این کاندیداهاى شورا گفته میخواد واسه میدان چفتگه پل زیرگذر درس کنه.!

faryad یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:06 http://beatit.blogfa.com

سلام

عمو جان شرمنده.نمیخام بی ادبی کنم.یا بحث رو کش بدم!

فقط جناب خانی نازنین اولا بنده به دلیلی اون کامنت رو گذاشتم بعدش هم در کامنت بعدی عذر خواهی کردم

شما که منتقد سینما هستید و برای خودتون راجر ایبرتی هستین (!!!) بنده نوازی بفرمایین یه سربه وبم بزنین تا از معلوماتتون استفاده کنیم!

در ضمن بنده فقط یه قسمت از سریال پس از باران رو دیدم!

فریاد هم متاسفانه نام منحوسمونه! نه لقب برادر!

من به حرمت عموی عزیزم(علی) هیچ حرفی نمیزنم

شما چجور با دو خط از اطلاعات بنده به سر حد فهم رسیدید؟!

برای نقد به یک انسان باید کجای سینما بود؟! در قله؟! فقط امثال راجر ایبرت حق نظر دارن؟! یا فقط کسانی امثال دیتر کسلیک و کاپولا و دی پالما حق نقد دارن؟!

بنده در حد معلومات خودم و خیلی عامیانه یه نقدی کردم و بعدش هم از استادم عذر خواهی کردم.شما که زحمت دخالت در کامنت های بقیه ملت رو دارین خب کامنت دومم رو هم میخوندید!


دوسته خوب و ادیب و البته منتقد و کاردان و سینما بلدم! برای این که سینمای دنیا رو به بنده و دیگر خواهان این هنر نشون بدید بنده نوازی بفرمایین و کمی از دریای اطلاعاتتون رو درباره سینما (اگه فقط منبعتون ویکی پدیا نیست!) در اختیار این حقیر و سایر دوستان بذارید!

تا ما هم کمال استفاده رو از شما راجر (!!) جدید ببریم!
پایدار باشین و جاوید

(عمو علی شرمنده,اخرین کامنت بود!!!)

حالا چرا آخرین !!؟
نکنه از من رنجیدی !؟

حامی دکتر عارف یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 http://aref-fans.persianblog.ir

سلام استاد لطفا برای حمایت از ما سری به وبلاگ ما بزنیدو اگر امکان داره ما رو لینک کنین
بچه های ایوان هنوز اصلاح طلبن!
http://aref-fans.persianblog.ir

من هم اگه دوتاشون بمونن به عارف رای میدم !
ولی به هر کدوم که حاصل ائتلاف باشه رای خواهم داد فرقی نمیکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد