۱ ) شعر کٌردی " یاد ایل "
همیشه در من حسرتی ست از زندگی در گذشته های نه چندان دور با آن خلوص و رنج ها و دردهایش !
مردمانی که همه ی دار و ندار خود را جابجا میکردند !
بقچه ها ٬ چمدانهایشان بودند و خانه هاشان بتن های بی روح نبود سیاه چادری بود که هرجا به نظرشان بهتر می نمود نصب می کردند شبها را چه زود می خوابیدند و بر عکس ما چه زود بیدار می شدند و روز از نو ...
دٍرک می کردند و می مردند !!( ترکیدن آپاندیس کنونی)
یا به (تا )می افتادند و آن جهانی می شدند !( تب مالت!!)
اما صاف و بی غش بودند ! دنبال وام نبودند و چکشان برگشت نمی خورد! تصادف نمی کردند !
معمولا چربی و قند خون نمی گرفتند! آنقدر پیاده روی و کوهنوردی داشتند که نیازی به تردمیل و توتال کور نداشته باشند ! و ...
برادرم -مهرداد- چندسالی یک جفت کفش لاستیکی نوی رو که خریده بود ( کوش لک لکی) در اتاق خانه اش در تهران به دیوار نصب کرده بود تا آرزو به دل نماند !!
تقدیم به بازماندگان از آن روزها که در این زندگی کنونی گویی در قفسی هستند و روحشان
بی تاب رفتن !!
این شعر رو در سالن ارشاد اسلامی ایوان خواندم و قول دادم که روی وبلاگم بذارم
ایمان و کیمیا هم در کامنت هاشون اونو خواسته بودن که تقدیمشان باد !
...............................................................................................................................
2) قفس
ای قفس ترین دانه ی حیات
بازکرده مرغ دلم هوات
باز برده ای از کفم قرار
باز برده ای از دلم ثبات
از میان باغات شعرهام
باز هم غزل چیده ام برات:
گیسوان تو پیچ و تاب نیل
آب می خورد از لبت ، فرات
دستهای تو: یاس ، اطلسی
از دهان تو می چکد نبات
مژه های تو : لشکر مغول
اتهامشان :غارت هرات
خمس چشمهات : یک سبد نگاه
روی گندمیت ، دیدنش : زکات
کهکشان پر از ستاره است :
راهِ شیریِ سبز چشمهات
بر تو ای بتِ خوش تراش من
رشک می برند : لات ،عُزی ، منات
شک مکن که ننشانده ام در این
قاب کهنه ،عکس کسی به جات
تو تمام بود و نبودمی
ای نبودن و بودنم فدات
تو درخت بارآور منی
گرچه روزهام پیر شد به پات
... و این طبیعت زیبای زادگاه من که من و دلبسته ی خودش کرده و پابندش !!
جند عکس مصداق گفته هام !!
2 ) عکسی از رودخانه و آبشار پلیه !
3) ماهان برادر زاده ام
3) و هماره از داشتنش خرسندم !
استاد میگم قبوله من تولدتو به ۱۸ روز تاخیر تبریک بگم ؟
مرسی مهندس !! ( البته فقط یه حدسه اونم براساس ip )
هرساله شما اولین نفری بودین که میگفتین
حالا بذار یه بارم با تاخیر باشه
نه آکه نیست عمو حمیده
مثلا چند روز پیش گفت؛ (( مشکه بژن خوسیلم ؛تیشگ بشکن دسیلم))
بعد ازش پرسیدیم این یعنی چی گفت که این شعر از خودمه.
حمید خان یکی از بهترین مربیان مخصوصا برای جوانان است
پنالتی هاش هم که مشهوره !
سلام
پس غزلهایی که قولش رو دادین چی شد استاد؟
غزلهای قدیمی ام رو !؟
سلام!
اینروزا در کسوت مربیگری موفقیت های قابل توجه ای رو بدست اوردی! اونهم در در اولین تجربه ات این موفقیت رو من از طرف جامعه ورزشی شهرستان بهتون تبریک میگویم
سلام دوست من.
زیبا بود.مرسی.(پست بالا)
اگه دوست داشتی راجع به مطلب "دل من سیری نداره!..." نظر بده.مرسی.
چشم !!
سلام استاد شعراتون واقعا قشنگه موفق باشید.
چشمان یک عبور
آسمان پر شد از خال پروانه های تماشا
عکس گنجشک افتاد در آب رفاقت
فصل پرپر شد از روی دیوار در امتداد غریزه.
باد می آمد از سمت زنبیل سبز کرامت
شاخه مو به انگور
مبتلا بود.
کودک آمد
جیب هایش پر از شور چیدن.
ای بهار جسارت
امتداد تو در سایه کاج های تامل
پاک شد
کودک از پشت الفاظ
تا علف های نرم تمایل دوید،
رفت تا ماهیان همیشه.
روی پاشویه حوض
خون کودک پر از فلس تنهایی زندگی شد.
بعد ، خاری
پای او را خراشید.
سوزش چشم روی علف ها فنا شد.
ای مصب سلامت
شور تن در تو شیرین فرو می نشیند
جیک جیک پریروز گنجشک های حیاط
روی پیشانی فکر او ریخت .
جوی آبی که از پای شمشاد ها تا تخیل روان بود
جهل مطلوب تن را به همراه می برد.
کودک از سهم شاداب خود دور می شد.
زیر باران تعمیدی فصل
حرمت رشد
از سر شاخه های هلو روی پیراهنش ریخت.
در مسیر غم صورتی رنگ اشیا
ریگ های فراغت هنوز
برق می زد.
پشت تبخیر تدریجی موهبت ها
شکل پرپرچه ها محو می شد.
کودک از باطن حزن پرسید:
تا غروب عروسک چه اندازه راه است؟
هجرت بزرگی از شاخه او را تکان داد
پشت گل های دیگر
صورتش کوچ می کرد
صبحگاهی در آن روزهای تماشا
کوچ بازیچه ها را
زیر شمشادهای جنوبی شنیدم.
بعد، در زیر گرما
مشتم از کاهش حجم انگور پر شد.
بعد، بیماری آب در حوض های قدیمی
فکرهای مرا تا ملامت کشانید.
بعد ها، در تب حصبه دستم به ابعاد پنهان گل ها رسید.
گرته دلپذیر تغافل
روی شن های محسوس خاوش می شد.
من
روبرو می شدم با عروج درخت ،
با شیوع پر یک کلاغ بهاره،
با افول وزغ در سجایای نا روشن آب ،
با صمیمیت گیج فواره حوض ،
با طلوع تر سطل از پشت ابهام یک چاه
کودک آمد میان هیاهوی ارقام.
ای بهشت پریشانی پاک پیش از تناسب
خیس حسرت ، پی رخت آن روزها می شتابم
کودک از پله های خطا رفت بالا
ارتعاشی به سطح فراغت دوید
وزن لبخندادراک کم شد
[گل]....
سلام عمو علی




خسته نباشی!
شنیدم -فوتبال- زنجان رو با ی عالمه گل زده بردین.. جای تبریک داره که تل افتخاراتتون رو انبوه تر کردین
میگن اکثر بازی رو تک روی کردین! و خیلی گل زدین..
حتی میخواستین یه بازیکن از همدان بیارین تو تیمتون که جور نشده!
خب البته از اینجا بازیکن ببرین که بهتره .. نه؟!
به هرحال موفق باشین
و مرسی که با رفتن سر خاک منزوی یاد من افتادین
یه عالمه عشق بود در اون غروب غمگین..
دوستتون داریم
سلام کاوه جان
همیه بند های این کامنت مهربانانه رو تکذیب میکنم الا اون پاراگراف ماقبل آخر !
سلام نه نباید سلام کنم؟ وبلاگتون اصلا جالب نیست خیلی مسخره است به نظرم اون یکی بهتره بود یه کم بیشتر بهش رسیدگی کن.
علیکم سلام
نمی دونم !! شایدم حق با شماست
به هرحال شما همیشه مشکل پسندین خانم مهندس !
سلام براستادگرامی:واقعابسیارعالی بودانشاالله برای زنده نگه داشتن فرهنگ اصیل کردی زنده وسلامت باشی.سلام مرابه همه ی شاعران خوب ایوانی برسان
سلام شاعر شعرهای قشنگ کردی منصور آزادی عزیز
خوشحالم از اینکه در فضای مجازی می بینمت و میتونیم از شعرهای فشنگت بهره ببریم
از دریای نیلگون خزر چه خبر برادر ؟
به نظر من شما و امثال شماها سنگ تراشانی هستین که تاریخ ماها رو میتراشین .مدیونی و. برات ارزویی موفقیت میکنم و بهت اعتماد و ایمان دارم . بنویس امروز از دیروز بهتر
از طرف زرنه ای ها
سلام دوست خوشفکر و اندیشمندم - حسین شکری نازنین -


من و شرمنده میکنی برادر !
کیست برادر که نداند ما به گرد شما نمی رسیم !
راستی از تحصیلات در هندوستانت چه خبر !
با درس و مشق ارشدت چکار میکنی !؟
اقای محمدی واقعا شعرهای شما بی نظیر هست ......
( برادرزاده ات .ماهان)
آره جون عمه ت !!

سلام ماهان جان
خوبی عمو ؟ تو باید الان تو امتحانای ترم باشی نه اینترنت !
مبارکه ! پس تو هم ری شر عموت رو در پیش گرفتی !!؟
اومدم اونجا هنوز مطلب توش نذاشتی !
انشالله که یه وبلاگ جالب از آب در بیاد مثل روح بزرگت !
قربانت
سلام:کوره دی بسده له ای درو دانه تیر نخواردی کوتاه بو دی سال وه سردو نمنگه !!!!کس شعر وتن دی بسه تمامی بکه تازه اویشه کردی وتن مسخره س
بان چو !!
دی درو نیم !
راستی روز " مرد " بر تو نازنین مبارک !