پیشاپیش عیدتان مبارک و بهارتان خجسته باد
چه روزی آه ! چه روزی ؟ که هر پرنده رسید
نوکی به پنجره زد پیشوازِ در زدنت
حسین منزوی
هرسال آخرین جلسه ی انجمن شعر و ادب ایوان باشعرخوانی دوستان در قالب سنت این چند سال اخیر تحت عنوان پیشواز بهار برگزار می شود
امسال عصر شعر پیشواز بهار با حضور و شعرخوانی شاعران معاصر هرمز علی پور ، دکتر بهروز یاسمی ، کورس احمدی ، مهرداد محمدی و شاعران شهرستان ایوان و شاعران میهمانی از دیگر شهرهای استان و برخی استان های همجوار
روز سه شنبه 27 اسفند 92 ساعت از 3 تا 6 عصر
درسالن آمفی تئاترارشاداسلامی ایوان برقراراست
چهار برنامه ی اجرا شده ی سالهای گذشته با استقبال خوب مردم و علاقمندان به شعر در شهرستان ایوان مواجه شده است و امسال در پنجمین مراسم پیشواز بهار باشعر و غزل به استقبال سال نو می رویم
* حضور برای عموم آزاد است
................................................................................................................................................................
غزل " فردایِ من..." |
... و من چون زلفِ تو بر باد خواهم رفت ، می دانم
که از پیچ و خمش فردای خود را خوب ، می خوانم
چو روزِ روشن از چشمِ سیاه و مستِ تو پیداست:
چه خوابی دیده مژگانت برای عقل و ایمانم
نگاهت بُگسَلد چون زلزله ، شهرِ قرارم را
ز خرمایِ بمِ لب هات ، حالا ارگِ ویرانم
به راحت از ستاره های چشمت ، می توان فهمید:
قمر در عقرب است اوضاعِ احوالِ پریشانم
بزن شخم این زمینِ - دیده و دل - را برای خود
و من هم بشکند دستم ، درختی جز تو بنشانم
خیالت تخت ! چیزی بر نمی آید ز دست من
بیا فتحم بکن ! من شهرِ بی سربازِ آسانم
................................................................................................................................................................
وبلاگ دیگرم - مرغ سعادت -با تصاویری از ایران در 40 سال پیش یعنی 7سال قبل از انقلاب بروز است
خدا کور هرکه بکید کتاوا یرام نیاری
کَرِم کَرِم نَیشنوِم !
این غزل بود یا عسل؟
عالیییییییی بود!!!! صد آفرین به این نبوغ
سلام دکتر ساغر
خوبی خانومی ؟
ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و میدانم
چرا بیهوده می گویی دل چون آهنی دارم
نمیدانی نمیدانی که من جز چشم افسونگر
در این جام لبانم باده مرد افکنی دارم
چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم
از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی
نمیترسی نمیترسی نمیترسی که بنویسند نامت را
به سنگ تیره گوری شب غمناک خاموشی
بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری
فدای لحظه ای شادی کن این رویای هستی را
لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پر می
چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را
ترا افسون چشمانم ز ره برده است و میدانم
که سر تا پا به سوز خواهشی بیمار میسوزی
دروغ است این اگر پس آن دو چشم راز گویت را
چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه می دوزی
( ف.ف )
************
درود بر عموی عزیزم امیدوارم که شاد و سلامت باشید.
آیا تو از خستگی رنگ باخته ای
خستگی برآمدن در آسمان و خیره شدن بر زمین،
و بی یار سرگردان بودن؟
در میان ستارگانی که هر کدام تولدی دیگر دارند
و همواره دگرگون شدن همچون چشمی بی نشاط
که هیچ چیز را لایق نمی داند که بر آن پایدار بماند
چقد دردناکه آچار فرانسه همه باشی ولی
خودت گره های کور زندگیت رو به زور دندونات باز کنی …
خوش به حال انبر دست !
بعضی ها راه رفتن رو ازمایاد گرفتن…
حالا با بقیه لی لی بازی میکنن!
بابا مدرس
بابا اداره راه و ترابری
سلام


.
.
وبت خیلی خیلی خیلی قشنگه
.
.
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּּּּּ ּ ּ ּ ּ \____________________
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ \¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ֹֹ\
ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ۞۞,ּּּ ּ ּ ּ\ تبادل لینک میکنی؟؟!! ִ \
ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ۞ּ ּ ּּ۞۞ـּ ּ ּ ּ\__________________̲̲/_̲
ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ\¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯
ּּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ\
ּ ـ۞۞ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ـ۞۞ּ ּ \ּ ּ ּ ۞۞
ּ ۞۞ـּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ـ۞۞ּּ ּ \ּ ּ ּ ּ۞۞
ּ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ּ ּ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ֹֹֹֹ¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯\¯¯¯¯¯¯¯¯
ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִִִ ۞ִ۞ ִִִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ
افتخار میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
اگه موافقی حتما خبرم کن...
بده بستانه !؟
آقا ما لینک نشده لینکت کردیم و به دوستان خوبمون در این وبلاگ پیوست خوردین !
چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و
چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن!
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ...
در نهان، به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند،
و در آشکارا
از آنانی که دوستمان دارند غافلیم.
شاید این است دلیل تنهایی ما
"دکتر علی شریعتی"
الیوت :
وقتی شما کم بدست می آورید ،بیشتر می خواهید،هنگامیکه بیشتر بدست آوردید باز هم بیشتر می خواهید.اما وقتیکه آن را از دست دادید تازه می فهمید که همان مقدارکم کافی بود.
تورا دادم از دست افسوس
مرا بردی از یاد فریاد .
مگر میشود دادت از دست
مگر میشود بردت از یاد
سلاو بو هموتان
آقا میگم برای پیشاپیش تبریک عید گفتن زیاد زود نیست
بکنش پساپس
منظورم عید 94 هستش !
چرا خب 11 ماه مونده
زوده !
سلام بر استاد عزیز و گرانقدرم.
با اینکه خوب میدونم این روزها سرتان حسابی گرم کارهای آموزشی و دانش آموزانتان هست ولی همواره چشم به راه نسیمی بهاری از باغ غزلهای عنبرآگینتان هستم.
امیدوارم سال جدید برایتان سرشار از سلامتی و دلخوشی باشد.
دوستدارتان تارا.
25/فروردین/93
سلام تارا خانم
سپاس بابت همه ی مهربانی ها و لطف همیشگی ت
چشم ، همین امروز
سلام با پست عروسک جون منتظرتونم.
ستاد چه کنم تا خواب امام زمان رو ببینم؟؟
استاد:........!
شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم!
خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم
کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم!
در ساحل رودخانه ای مشغول...
استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛
تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی
........
بسیار حوشحالم از حضور سبزتان
ﻗﺮﺁﻥ! ﻣﻦ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﺮﮔﯽ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﻥ ﺁﻭﺍﺯﺕ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻨﺪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﭘﻨﺪﺍﺭﯾﻢ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﻣﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ)
به دکتر شریعتی گفتند استاد سیگار طول زندگی رو کوتاه میکنه ، دکتر در جواب گفتند من به عرض زندگی فکر میکنم.
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه رامســــت و خراب ازمــــی انــــگورکنیـــــد
مرد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید
روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد
روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت
عجب زمونه ای شده همه شده ایم آدم
زمین انسانیت میخواست نه آدم
گریــــــه شایـــد زبان ضعـــف باشــــــــد
شایــــــد کودکــانه ، شایـــــد بی غــرور
اما هر وقـــت گونه هــــایم خیــــس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفــــم ، نه کودکــــم ،
بلکـــه پر از احساســـم …
حرف هـــای دلــــــم را هرگـــز کســـی نمیفهمــــــد ،
فقــــــــــــط روزی مورچــــه هــــا خواهنــــــــد
فهمیــــــد !
روزی کـــــــه در زیـــر خاکـــــــ گلویـــم را بـــه تاراج
میبــــرند …
سلام استاد چه کنیم نمیتونیم یادت نکنیم دست خودمون ن البته تقصیر خودته میخواستی گل نشی
؛عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش!؛ بسیار زیبا..ممنونم
سلام و درود شاعر.
ممنون برای شعرهای زنده یاد شیرکو که در پاسخ کامنت گذاشتید.نخوانده بودمشان.بی نهایت سپاس .
سلامتی و شادی تان ارزوی ما شاعر بزرگوار.
یک روزی بود که اسم تفنگها را مثل اسم بچههای محل میدانستی
یوزی، ام یک،ژ سه، کلاش، استار، سمینوف،وینچستر
و حالا دنیا عوض شده
و ممکن است در جنگی که نمیدانی چه جنگی
با تفنگی که نمیدانی چه تفنگی
کشته شوی
به خاطر مردک الدنگی که نمیدانی...کدام الدنگی
"یزدان سلحشور"
درود استاد
آقا بهارتموم شد واردیجهنم داره از راه میاد
آپ لطفا
البته غیرعاشقانه......امیدوارم آقای خانی این کامنت رو نبینن
صداموووووووووووووو
دارییییییییییییییییییییییییییییی؟
یارانه :
گفت نماینده ی مجلس که :«از
خوردن یارانه دهم انصراف !
تابسِتانند فقیر و ضعیف
تاکه بگیرند «الف»،«میم »و«کاف»!
گفتمش :«ای صاحب شاسی بلند !
ای سخنان تو گهربار و حق !
درعجبم از چه دهی انصراف ؟
مستحقی ،مستحقی ،مستحق !
مثل گذشته بنما ثبت نام
ای که شدی حامی قشر ِ فقیر!
گرچه پُراز ثروت و پولی ولی
لطف نکن ،حقّ خودت رابگیر !
حق ِخودت را بستان و بخور
ای همه اموال جهان مال تو !
برهمه یارانه حرام است و زهر
هست حلال تو و امثال تو »!
سال 94 پیشاپیش مبارک
نخفتیده ؟
افتاد
آن سان که برگ
آن اتفاق زرد می افتد
افتاد
آن سان که مرگ
آن اتفاق سرد می افتد
اما او
سبز بود و گرم
که افتاد...
" زنده یاد قیصر امین پور "
گرگی دست به خود کشی زد…
در وصیت نامه خود نوشت…
پوستم را بسوزانید تا هیچوقت شغالی در آن نقش مارا بازی نکند که نفرین بره ای پشت سر ما باشد…
اگر نهال های جنگل
بدانند،
روزی تن هاشان
دسته ای در دستان
تبر به دوشان
خواهد شد
مثل من،
شاید، هرگز
دل تنگ باران
نشوند .
درختان پیر شاخه شاخه دار شدند !
مورد داشتیم طرف معلم شیمی بوده ولی وبلاگ شعر و ترانه زده
یکی نیس بگه برو اقا شیمیت رو درس بده ......البته کامل ن اینکه مثلا عدد اکسایش رو برا بعضیا نگی..والا
سلام سر گروهبان باقر !
کشتی ما رو با این عدد اکسایش !
فوتبالتم چنگی به دل نزد !