..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

زلزله...

دوازدهمین روز هر ماه را بیشتر دوست دارم به گمانم قرص ماه در این روز در من به کمال می رسد و دریای دلم را طوفانی و پر جذر و مدّ می سازد !! تیرماهش بیشتر ! شاید  چون گرم تر است و تیر تر !


آمد و زلزله در جان من انداخت و رفت


کار ِ ارگ بمِ ویرانِ مرا ساخت و رفت




لحظه ای بیش نبود ، آمدن و رفتن او


چون شهابی ، به شب دیده ی من تاخت و رفت




آن عزیزی ، که دل سبز مرا خشکانید


دِیه اش ، صاعقه ای بود ، که پرداخت و رفت




خواستم مالکِ مُلک دلِ خود باشم و لیک


یک نفر ، بیرقِ خود در دلم افراخت و رفت




دل بیچاره ی من ، در شبِ شاعر شُدنش


زود جَو گیر شد و قافیه را باخت و رفت




کاش !حال تن تبدارِ مرا می دانست


آنکه آتش به دلِ جنگلی انداخت و رفت



پ ن : این غزل را دوست هنرمندم آقای کمال گلرنگیان - استاد فوق ممتاز خوشنویسی - به رشته ی تحریر درآورده اند که اسکن می کنم و در اینجا تقدیم گل رویتان می نمایم !





.........................................................................................................................................................................................................
هنرمندان  و تماشاگران خاص ایران در جام جهانی برزیل
در وبلاگ دیگرم
  " مرغ سعادت "

.........................................................................................................................................................................................................
تصویر روز :
http://www.bing.com/az/hprichbg/rb/AizhaiBridge_ROW8653665204_1366x768.jpg