..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

از حسین منزوی تا حسن زیرک !

برای همراهی تیم فوتسال دانشکده فنی ایلام وقتی اسم زنجان بعنوان میزبان هفتمین المپیاد ورزشی اساتید و کارکنان دانشگاه های فنی کشور به میان آمد دیگر مقاومت نکردم ! 

برای من زنجان یعنی منزوی!                    منزوی - سلطان غزل -

 یعنی عشق ٬ یعنی غزل ٬ یعنی ...     

هوای روح فزا و دلپذیر زنجان ٬برج های قشنگ و تازه ساخت مسکونی اش ٬ چاقوهای کم نظیرش ٬ حتی میزبانی خوبشان در برگزاری مسابقات همه به کنار!! 

من اما برای دیدار حسین منزوی رفته بودم تا دیدار استاد غزل را در مردادماه ۱۳۷۸ در شهرم و در خانه ام پاسخ گفته باشم ! 

می دانستم پنج شنبه ها قبرستان شلوغ می شود عصر جمعه را انتخاب کردم تا دقایقی را با شاعر عشق به گفتگو بنشینم !    جمعه ۱۰ شهریور ۹۱ به دیدارش شتافتم

تمام قبرستان چسبیده به شهر را گشتم و هر از گاهی پرس و جو می کردم : 

مردگانش لام تا کام نمی گفتند و زندگانش نمی شناختندش !! گویی آن نامدار گمنام بایستی تا همیشه ی ایام منزوی بماند!

عصبی بودم و دلگیر از این جماعت! 

به یکی از جوانانش گفتم : به خدا نسبت منزوی به زنجان نسبت نیروگاه اتمی است به بوشهر ! 

نسبت اولدترافورد است به شهر منچستر ! 

مرد میانسالی گفت: بیشتر افراد مشهور در قبرستان پایین اند ! قبرستانی دیگر و دورتر درحاشیه ی جاده ی کمربندی ! جوانی دیگر از گوگل ایرانسلش سرچ کرد و گفته ی اورا تأیید کرد 

آنجا هم پس از چند بار پرسیدن بالاخره کسی گفت: نزدیک قبر فامیل ماست!! و مارا هدایت کرد  

عصر بود اما هوا دلگیر و بغض آلود بود      آسمان گویی سیه پوشیده بود از مردنش ! 

انگار پاییز زنجان زودتر از موعد و از همین امروز آغاز شده بود!! باد به تندی می وزید تا غمگنانه تر نشان دهد آرامگاه « خدای غزل* » را  

قبر منزوی ساده بود و بی تکلف - درست شبیه خودش! -  

نام من عشق است آیا می شناسیدم؟   حسین منزوی     مهر ۲۵    -    اردیبهشت ۸۳ 

 نام من عشق است آیا می شناسیدم  حسین منزوی   مهر ۲۵ - اردیبهشت ۸۳

به او لقب عقاب غزل ایران داده اند٬ در سبک نیمایی خود بنیان گزار و پدیدآورنده ی سبکهای نوینی بود. و به قول محمد علی بهمنی " هوشنگ ابتهاج پلی زد ٬ منوچهر نیستانی بالای آن رفت وحسین منزوی از بالای آن پل گذشت"!!

منزوى  از تأثیرگذارترین غزلسرایان دهه ۵۰ بود در حدى که منوچهر آتشى مى گوید: «وقتى غزل هاى او را خواندم احساس کردم که فضاى تازه اى در غزلسرایى ایران به وجود آمده.» 

آتشى مجموعه اول او را با نام «حنجره زخمى تغزل» بى نظیر مى داند و این خصلت را همچنان در مجموعه دوم نیز لحاظ مى کند. 
 حسین منزوى شیوه نوینى را در غزل سرایى ایران بنا نهاد.از سوى دیگر « م. آزاد» معتقد است منزوى غزل را به شیوه اى شبیه به شعر نو مى سرود و نظم فاخرى را دنبال مى کرد.آثار او را بسیارى از مشهورترین خوانندگان خوانده اند، از جمله محمد نورى و داریوش اقبالى! 

راستی چرا برایش بارگاهی ... !؟ مگر او .... 

نه !! مشکلی نیست بارگاه بزرگ او چونان اهرام ثلاثه در مصر و تاج محل در هند در  دل  همه ی دوستدارانش بناست ! 

آرام به آرامگاهش نزدیک شدم ! دلم گرفت !

مگر می شود غزلی از او را خوانده باشی و سر تعظیم در برابر آنکه زیر این خاک آرمیده است فرود نیاری !؟ 

زنده ای در هر گیاه تازه کز خاکت دمد         گر چه می دانم که ذره ذره می پوسد تنت ! 

اهداء شاخه گلی ٬ ذکر فاتحه ای و خواندن غزلی ! همه ی آنچه که از دستم من بر می آمد!  

چشمانم را بستم و به فکر فرو رفتم : 

پنجم مرداد ۷۸ منزوی از هواپیمای تهران - کرمانشاه پیاده شد و درون یک سواری خارجی که به پیشوازش فرستاده بودیم به ایوان می آمد 

سر کوچه مان انتظارش را میکشیدم ! حس عجیبی داشتم! بعد از حدود ۶ ماه شعر نگفتن ٬ دیدم غزلی دارد در من برای او شکل می گیرد همانجا بر تکه کاغذی جاری اش کردم تا به جای قوچی پیش پایش قربانی کنم: 

دوباره می زند امشب به سر هوای غزل 

            دلم گرفته برای تو و برای غزل 

  

...و تا برای تو شعری بگوید امشب هم 

 دل عاجزانه می افتد به دست و پای غزل 

 

نشسته ام که بیایی به میهمانی من 

 تو  ای  «الهه ی شعر» و تو ای « خدای غزل »! 

  

چه کرده ای تو به این واژه های مستعمل!؟ 

  که حرف تازه بر آید زجای جای غزل ! 

 

.. و شاملو به یقین دستش از غزل کوتاست 

  که بر گزیده سپید اینچنین به جای غزل !  

 

مباد آنکه جهان بی تو لحظه ای سرخوش 

      که منزوی شود عالم  ز انزوای غزل ! 

 

تداعی میکردم همه ی آن غزل خواندن ها را و خوب گوش کردن هایش را به شعر خوانی شاعران جوان دیارم : سیدجعفر و سید جبار عزیزی و عبدالرضا جانسپار از کرمانشاه ٬ جلیل صفربیگی ٬فرهاد شاهمرادیان و کیوان داودیان از ایلام ٬ داریوش همتی ٬ مهرداد محمدی ٬ کورس احمدی ٬اسحاق نوری و صادق حسینی هم از ایوان... 

چشمانم را گشودم هنوز بر سر قبرش چمباتمه زده بودم و اشکی که از سر غربت فرو می چکد ! 

 

  

شاعر ! تو را زین خیل بی دردان ، کسی نشناخت

تو مشکلی و هرگزت آسان ، کسی نشناخت 

کنج خرابت را بسی تـَـسخـَـر زدند اما

گنج تو را ، ای خانه ی ویران کسی نشناخت 

جسم تو را ، تشریح کردند از برای هم

اما تو را ای روح سرگردان ! کسی نشناخت 

آری تو را ، ای گریه ی پوشیده در خنده !

وآرامش آبستن توفان ! کسی نشناخت 

زین عشق ورزان نسیم و گلشنت ، نشگفت

کای گردباد بی سر و سامان ! کسی نشناخت 

وز دوستداران بزرگ کفر و دینت نیز

ای خود تو هم یزدان و هم شیطان ، کسی نشناخت         منزوی غزل ۱۴۵

زنجان غیر از آرامگاه منزوی دیدنی های دیگری هم داشت از جمله موزه ی رختشویخانه و موزه مردان نمکی که در معدن نمک یافت شده بودند عکس هایشان در ادامه مطلب است

هنگام بازگشت به موطنم دو روز را در تبریز و خانه ی خواهرم ماندگار می شوم تا  به همراه دوست همیشه ام مهندس بهمن کیانی ( سرتنگی) به مقبرة الشعرا بروم و بزرگیٍ  «شهریار سخن » را درک کنم  

 همراه بامهندس بهمن کیانی در مقبره الشعرا

راستی غزل شهریار قوی تر و منسجم تر است یا منزوی !!؟ 

چرا تبریز سرشار از شهریار است  از هتل بزرگ ۵ ستاره ی شهریار تا خیابان شهریار و مجتمع بزرگ تجاری مسکونی شهریار !  و لی زنجان تهی از منزوی ست !!؟ 

در راه بازگشت نمی توان از بوکان گذشت و به هنرمند فقید و خواننده ی بی نطیر کرد - حسن زیرک - ادای احترام نکرد 

صدای خوشاهنگ او همچنان برسر « ناله ش کنه » طنین انداز است و جان ها را می نوازد !

 مزار حسن زیرک - خواننده نامی کرد -

 در حالیکه در کنار او شمشال زن مشهور کرد - قاله مره ( قادر عبدالله زاده ) - نیز آرمیده است 

سال ۸۶ بود اگر اشتباه نکنم افتخار داشتم در معیتش در کنگره شعر دانشگاه بوعلی همدان حضور داشته باشم  تا نوای شمشالش را با تمام سلول هایم بشنوم

مزار قاله مره - شمشال زن کرد- 

روح همه شان شاد - یادشان گرامی ! 

* پ ن : منزوی اهل خودستایی نبود اما وقتی من در آن شعر از او به عنوان خدای غزل یاد کردم  لبخندی از سر خشنودی را می شد در چهره اش دید!

همراه با داماد و پسرعمویم -مجید محمدی - تصویر بردار متبحر و بازنشسته ی صدا و سیمای ایلام که در تبریز اقامت گزیده  به دیدن استادیوم ۷۰ هزار نفری تبریز ومحل دیدارهای خانگی تراکتور رفتیم  

 

رزشگاه ۷۰ هزارنفری تبریز همراه با مجید محمدی 

 موزه رختشویخانه نیز از جمله نقاط دیدنی زنجان محسوب می شود : 

 

موزه رختشویخانه نیز از جمله نقاط دیدنی زنجان

 

همچنی موزه مردان نمکی در خانه قدیمی «ذوالفقاری» از دیگر جاذبه های توریستی زنجان است 

 موزه مردان نمکی در خانه قدیمی «ذوالفقاری» زنجان

نظرات 304 + ارسال نظر
صادق حسینی جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 17:35 http://www.roham86.blogfa.com

برخیز که مهمان عزیز آمده است
از گردنه های تند و تیز امده است

آماده شوید میزبانش باشیم
پاییز عزیز برگریز آمده است

سلام علی آقا
پاییزتون مبارک

سمت ما نمی آیی

سلام صادق جان
پادشاه فصل ها مبارکت باد
به جان صادق دیروز نیم ساعتی در وبلاگت بودم شعرهای قشنگت رو خوندم و لذت بردم اما دوست داشتم سرفرصت امشب کامنت بذارم

یه ارکوازى جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:02

دمت تابستونى ، ایوانى جلقوز

مرسی همولایتی غلامرضا خان !
خوب شد آخرین روز تابستون این کامنت و گذاشتی که ختم تابستون و دهن ما باشه !

faryad جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:51 http://beatit.blogfa.com

خسته نباشین استاد!!! یکی از بچه ها پیشنهاد داده با شما گروهه ربعه(2) رو تشکیل بدیم!!!! اعضا تکمیلن فقط جای شما خالیه!!! وقت دارین؟؟!!!

فریاد جان
یکی اینکه من سابقه ی حضور در گروههای خلاف رو ندارم
دوم اینکه :من و خرج نکنین بذارید برا ضمانت شب بازداشت !

sahar جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 22:45

سلام استاد
امیدوارم خوب و سلامت باشین
خیلی عالی بود ممنون خدا قوت

سلام به مهربان همیشه سبز - سرکار خانم صادقی -
جویای احوالتون از سروش نازنین بودم

عباس جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 22:53

سلام استادمحمدی عزیز منو که یادتون هست واژه استاد روکه میگم قبل اینکه بخاطر شعراتون بگم بخاطر حق شاگردی ومعلمی که برگردنم داشتین میگم بارها تو خیابون دیدمتون اما واقعا نتونستم یاشرایطش نبوده که مستقیم همکلامتون نبودم والان میگم اگه سختگیری شمانبود نمیتونستم الان موفق باشم وبهمین خاطربی نهایت سپاسگزارتونم همه شعرهای کردیتونو ازحفظم ساراوداراهم که غوغاکرد استادخیلی ماهی بخدا

مرسی عباس جان
در اولین دیدار بعدی حتما بیا و روی ماهت و بنمایان تا عذر خواهی من و آشتی کنان تو و..
خوشحالم می کنی

رضا مومنی شنبه 1 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:31

سلام استاد علی محمد محمدی .وبلاگ قشنگت را بازدید نمودم و حسابی از بیانات شیرینتان با آن قلم زیبایت لذت بردم.امیدوارم همیشه قلمت روان و استوار باشد. رضا مومنی گروه برق دانشکده فنی ایلام

سلام بر مدیر گروه برق دانشکده فنی ایلام - مهندس مومنی عزیز-
قربان افتخار دادین و لطفتان مایه ی مباهات است
یکی از بهترین خاطرات من از این سفر آشنایی با خوبانی مثل شما بود

... ! شنبه 1 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 14:12

عجب لبی! شکرستان که گفته اند اینست
چه بوسه! قند فراوان که گفته اند اینست
به بوسه حکم وصال مرا موحش کن
که آن نگین سلیمان که گفته اند اینست
تو رمز حسنی و می گنجی ام به حس اما
نگنجی ام به بیان آن که نگفته اند اینست
مرا با کشمکش خیره به غم تو چه کار؟؟
که تخته پاره و طوفان که گفته اند اینست
کجاست بالش امنی که با تو سر بنهم
که حسرت سر و سامان که گفته اند اینست
نسیمت آمد و رویای دفترم آشفت
نه شعر ، خواب پریشان که گفته اند اینست
غم غروب و غم غربت وطن بی تو
نماز شام غریبان که گفته اند اینست
---------------------------------------------
روحش شااااد!

زیبا بود

مرجان یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 00:19

چه جوره که هرکی میاد اینجا دانش آموزه شما بوده؟ فکرکنم فقط من دانش آموزتون نبودم
حالا اگه شاگرد خصوصی قبول میکنید که بیایم در خدمتتون باشیم

کیومرث مرادی یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 http://kmoradi.blogfa.com/

سلام!
دست مریزاد تو و منزوی!مرا سربزن!

گیر سه پیچ یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:30

سلام استاد او ؟یه مغازه تو ایوانه که لوازم ورزشی میفروشه بغل ساندویچی قاسم ؟نسبتی با هات داره یا نه اخه خیلی شبیه شماست

سلام
اون آقای حجت زمانی از دوستای خوبمه که شاعر خیلی خوبی هم هست
یه بار صف نونوایی محل خیلی شلوغ بود منم شیفت صبح و مدرسه ...
یه آقایی بعداز خرید مقدار زیادی نون صدام زد و گفت آقای زمانی بیا برای تو هم گرفتم !!
یه بار دیگه همین اتفاق افتاد و یه بنده خدای دیگری در همچین مواقعی به دادم رسید و گفت آقای الفتی !!
فکر نمی کردم با منه تا اینکه اومد دستی به شانه ام زد و گفت آقای الفتی حواست کجاس !؟ بیا ده تا نون برات گرفتم
منم کلی ازش تشکر کردم ولی بعدش گفت : امروز میام اداره مالیات یه کاری دارم باید برام انجامش بدی !
گفتم امروز مرخصی ام فردا بیا !!
گفتم لابد یه روز ازش بگذره قیافه ها رو دوباره قاطی کته !!
جالبه در هیچکدام از موارد فوق پول نون رو ازم نگرفتن !!
اینجور برا خودمون زندگی می کنیم دیگه !!
سوء استفاده از بدل هامونه !!

همشهری ایوانیت مهرداد۱۶ساله یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:47

امدم ای ماه شب زنده داره من

بگوتا دریابم از سکوت بیکرانترا

باتو میگویم این حال خرابم را


زتو تنها تر از این شب قلندرتنهاست

شب به دیدار من میایی نرم اهسته بیا

چون که بیدار میشود خفاش سیه پوش اسمان تنهاییی من

چه سکوتی دارد این شب

که همه حق حق توفقط به نورشبت دلخوش

است

چو که خورشید سبک بال زخواب بیدار شود

اشک مادر در جلوه اش طنین انداز شد

مادرم این چرخ گردون عاقبت میاستد

زگله های تو از دست زمان زترکهای دست پدر

اینک ان شب تا سکوتت صدایه گریه هایت

را زگوش فهمیدم.اه پدرم تا کی زدست زمان دلگیری


زه چرخ گردون گله دارم من زه ماه و خورشید گله دارم من


بجای جلوه تو که چرا ندارم من


شب دراز است وقلندر بیدار زه یاد سهراب شعر میگویم

ای شاعر ارمیده بخاک دریاب اینک این حال خرابم را

اقای علی محمدی این شعر و حدود 100صفحه شعر در تنهایم نوشته ام لطفا نظرتونو راجب شعرم بگید ممنون میشم

دوست نوجوان و شاعر من - مهرداد عزیز سلام
طبع دل انگیزی داری و سرشار از احساسی
ما سه شنبه ها ساعت ۴ تا ۶ جلسه شعر انجمن شعر وادب در محل ارشاد اسلامی روبروی فرمانداری داریم
اگه تونستی یه سه شنبه بیای اونجا نقاط ضعف و قوت شعرت رو بازخواهم گفت
بازهم به تبریک میگم

همشهری ایوانیت مهرداد۱۶ساله یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:55

تا به دیدارتو ازرده شوم

چون بگذرد به یک بلا مبتلاشوم

تا کی به رویه وصال تو من مبتلا شوم

انموقع است که در ازایت مبتلا شوم

ای ستاره چشمک زن شب های من

اندکی جفا کن تا به دیدارتمفتخر شوم

اه نه من روی تورامیبینمو نه تو روی مرا

تا بگذرد این سالاستخوانم زخاک شود


استاد خواهشن راجب به شعرم نظر بدین

همشهری ایوانیت مهرداد۱۶ساله یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:48

مرسی که قابل ندونستی جوابمو بدی استاد محمدی

مهرداد جان باورکن اینجور نیست که شما می فرمایین !!
نمیشه در یه پاسخ به کامنت همه ی مقدمات و الزامات شعر رو گفت!
گفتم حضورا شاید بشه کامل تر و چامع تر نقد کرد و یکسری راهکار بهت ارائه داد که در پیشرفتت موثر باشه
قربانت

faryad یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 18:19 http://beatit.blogfa.com

سلام مجدد استاد!!! معذرت تند و تند مزاحم میشم!!!!
مطالبو دیدم یه چیزی یادم اومد حیفم اومد نگم!!!
دوستانه عزیز میدونن شما در ورزش هم پایی(!!!) بر اتش دارین؟؟!!!
عزیزان استاد یکی از بهترین فوتبالیستهای منطقه غرب( به گواه ورزش دوستان) بودن و هستن!!!
تکنیک بی نظیر و تعصب مثال زدنی!!!
بین دوستانم (محمد محمدی و سایر همبازیان) به اریک کانتونا معروف بودن!!! اخلاقشونم بی نظیر ه تو ورزش!!!
موفق باشین استاد گفتم یادی از ورزش شد بگیم شما کی هستین!!!

فریاد جان
اینایی که میگی بر اساس روابط فامیلی و قومی - قبیله ایه دیگه !!نه !؟

faryad دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:27 http://beatit.blogfa.com

نه به مولا جدی گفتم همه ام میدونن!!!!
به شخصه عاشقه بازیتم!!
هرکی یه بار بازی کنه باهاتون میفهمه!

ارادت قربان
قسم نخورده حرفت سنده

[ بدون نام ] دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 16:16

سلاااااااام کاک علی. خاصی ؟ علی جان عکسها رو ایمیات سند کردم. اگه وتی ارا چوه خاصن؟ علی وضع اقتصاد خراب خرابه . آخه امروز رفتم یه کیسه برنج بگیرم چه تورمی!

۳=۲+۲

خوبی مهندس !
آهان اونم برا هن خوبه !!

فائزه دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:47 http://sokout0842.blogfa.com

سلام آقای محمدی ممنون از وب خوبتون خوشحال میشم به وب منم سر بزنید و درصورت تمایل تبادل لینک کنیم

مرسی
با نام «سکوت» لینک شدین

مانشت سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:08

همچی نانی خوردن داره

راستی اگه من بیام همه میگن انجیلینا جولی برات نون گرفتیم

بهروز یاسمی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:52

سرخوش ان شب که زفراقت بودم


ماه را در جلوه ات نگاشتم


خوب هستی اقای استاد

nk2s سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:43 http://www.nk2s89am2r.blogfa.com

سلام استاد حالتان؟
شما لینکید خوشحال میشیم مارو هم لینک کنید وبهمون سر بزنید...

مرسی از اومدنتون و لینکتون
شماهم به تارنمام پیوست شدید

فاطی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:18

من عاشق این دیالگهاتم سلام دوتله کونه او وشان اگه میشه یه جدید بذار برای دانلود یکی دیگرم گفتی که میگ ه بچیم ورو کیوله دارا تویله استاد نیستی ایوان کم پیدا شدی؟راستی ابی هستی یا قرمز؟

چشم خانم فاطی
پست جدید فایل صوتی اولین غزل کردی ام رو که سروده ام و در سال ۷۷ در شهر گیلان غرب خوندم و میذارم تقدیم به گل رویتون

سوالتونم راستش من یه قرمز پروپا قرصم اگرچه داریم میریم دسته ۲

امیر رضا محمودی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:40 http://www.englishliterature88.blogfa.com

استاد سلام ؛منم میتونم سه شنبه آینده بیام به جلسه شعر تو ارشاد اسلامی؟

افتخار میدی آقا امیر رضا
اتفاقا دیروز جلسه بسیار خوبی داشتیم ! جاتون خالی بود
سه شنبه ها ۴ تا ۶
آره انجمن شعر داخل ساختمون ارشاد اسلامی

علیرضا سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:55

سلام استاد درمورد این شعرم نظر بده.
شبی بود از شبانی در شبانگاه منو این غصه های در شبانگاه
تا به کی من در این غصه بنازم شبو با غصه های در بسازم
غریب بودم در این دنیا و بی کس سکوتم بود و ارامش همه کس

شبی بود از شبانی در شبانگاه من و این غصه های در شبانگاه

تا به کی من در این غصه بنازم شب و با غصه های در بسازم

غریب بودم در این دنیا و بی کس سکوتم بود و آرامش همه کس

سلام علیرضا جان
شعر قشنگی ست و برآمده از احساس زیبات
وزن شعرت : مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیل هستش
اما در یکی دو جا مغشوش شده
مثلا در مصرع سوم : « تا به کی من در این غصه بنازم »
یا «ب» غریب باعث شده وزن مصرع پنجم به هم بخوره !
ولی اینا اشکال عمده ای نیستن و خیلی زود رو غلطک می افتی !
راستی قافیه ها در بیت دوم خیلی خوبه
در بیت اول «در شبانگاه» ردیف محسوب میشه که قبل از اون باید قافیه بشینه «شبانی» و« غصه های » نمیتونن هم قافیه باشن
همینطور « دنیا و » و « آرامش »
روزهای خوبت در پیش است
شاعر بمانی

مانشت سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:56

تایید نکردی کامنت آنجیلنیا جولی رو

ازتون دلخورم شاعر !!

یاسی چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:52 http://cashcool.blogsky.com

سلام و عرض ارادت به استاد عزیز
خیلی زیبا یادی کردی از خدای غزل.نام او عشق است و تو به زیبایی شناساندی.ممنون از عکسا که احساس درونیتو بیشتر نشون میداد و ما رو با خودت به عالمی دگر بردی.

سلام شاعر
خوش آمدی و رسیدن به خیر
چه خبر از شعر جدید !؟

رئوف چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:40

ن اینهمه نیستم استاد

"لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم"

بومه نذر او زنج و خالده ! او ریو روشنای پر جمالده !

.... چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:24

از حسین منزوی تا حسن زیرک
تیتر رو قشنگ کار کردین استاد..

قشنگی از گیرنده ست

faryad چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 16:23 http://beatit.blogfa.com

استاد خواهشا بحث فوتبالی نکنین!!! میدونین ما افراطی هستیم!!!!
دسه 2 چیه؟؟!!
از شما انتظار نداشتیم!!!

تو شروعش کردی !
همه ش تقصیر توئه !!

بیکار تحصیلکرده چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:08

سلام استاد اداره انجمن بیکار جهت ابدارچی استخدام نمیکنه بخدا مردم از بیکاری

ابرو مه خورشید و فلک درکارند


بچه ها درس نخوانید که لیسانسها همه بیکارند

خدا ریو سیه ی گناهکارگه ی بکیگ !
هر هوفن دروزنیگ هس !

میثم خورانی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:09 http://www.khorani.blogfa.com


تو بی سلام می گذری از کنار او /تا عشق چون غریبه ای مهجوربگذرد/اما امید من به سلام تو آمدست/شاید که دوراین گره کوربگذرد.
کنارمقبره استاد منزوی بودن زیارتیست زیارتت قبول حق علی جان.

شعرت برای استاد منزوی نیززیبا بود والحق که خدای غزل بودن به قلم و روح استاد می ایید.

سراغ ما هم بیا کوتاهی برای پاییز نوشته ام .انجمن که نمیایی حداقل اینجا بخوان

بدرود

سلام و خوش آمدید به کلبه ی ما
این هفته رو که ما بودیم و گل روی آقا میثم کم داشتیم

فاطی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:36

درد بگیری استاد محمدی

قربان شما
همچنین

اصلاح طلب پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:37

سلام اقای محمدی

بخدا شمارو میبینم یاد دوران سید محمد خاتمی میوفتم کاش اون روزها دوباره بیاد سبز هستیم سبز میمانیم سبز میمیریم

سبزم از جنبش سبز خس و خاشاکی ها !!

فرید پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 14:31

سلام استاد میدونم چه حسی داشتید و با چه شورو هیجانی بودید دراون لحظه سر قبر استاد منزوی
ولی متاسفانه این روز ها مردم دیگه عالمان و فرهیختگانشون رو نمیشناسن و براشون مثل سابق احترام قائل نمیشن
اما تابگی ساسی مانکن کل بیو گرافی خودشو جد و ابادشو براد میگن که اینم حکایت پیدا کردن قبر استاد منزوی در زنجان و نشناختن مردم اون دیار
البته شناختن و معرفت داشتن به اینچنین انسان های بزرگی لیاقت میخواد که همه ندارن جز افراد معدودی مثل شما

مرسی فرید جان
شما لطف دارین

.... پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 14:33 http://.........

ماهیگیر دلش سوخت...!
این بار ماهی بود که از تنهایی قلاب را رها نمیکرد..

چه بد دردی ست تنهایی !

کلهرسرافراز پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:20

سلام استادمحمدی چندتا سوال راسته که میگن شما وبهروزیاسمی دوتا ازبهترین فوتبالیستهای استان بودین؟
سوال دوم راسته میگن داریوش قنبری واسه ریاست جمهوری ثبت نام میکنه؟
سوال سوم یه شعری درحضورخاتمی خوندی داریش بفرستی ایمیلم؟ اینم ایمیلم
r.moradi13622@gmail.com
داریوش واسه مجلس میادیانه؟
ممنون ازلطفتون

من که نه !
اما بهروز یکی از بهترین و تکنیکی ترین فوتبالیست های استان بوده حتی در تیم منتخب جوانان استان هم در مسابقات قهرمانی کشور حضور داشته
همیشه هم ۱۰ می پوشید و سالها عضو تیم پرسپولیس ایوان بود که اون ایام برای خودش در فوتبال منطقه آقایی میکرد
این هم لینک شعری است که برای آقای خاتمی و در حضور خودشون خوندم و با استقبال ایشون مواجه شد که من و به یک عکس یادگاری در اتاقشون دعوت کردن
http://s1.picofile.com/file/7112691719/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C_%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%8687.amr.html

اینو کپی کن و بعد بذار قسمت بالای اینترنت اکسپلورر

فرید پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:04 http://faridshaabani.blogfa.com

سلام استاد با افتخار شما را در وبلاگ حقیرانه ام لینک کردم

مرسی فرید جان
یه بار قبلا اومده بودید وبلاگم ولی آدرس وبلاگت رو نذاشته بودی!!
شما هم لینک شدین و به تارنمای دلمون پیوست شدین

فاطی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:46

سلا م استاد غروب پشت یه 206 سفید دیدمت نمره 66

ما رو چی به ۲۰۶ !؟
برا ما پیکان مدل ۴۷ هم توقف نمیکنه !!

کلهرسرافراز پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:49

مرسی استاد عزیزززززززززززززززززز

خواهش میکنم
فایل و گذاشتم گرفتی ؟

faryad جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:35 http://beatit.blogfa.com

لطفا سوالا رو درس و کامل جواب بدین!!!!
بله جناب استاد محمدی بهترین تاریخ ایوان بودن تو فوتبال!!!
هر کی میگه نه الانم استاد پایه فوتبالن!!! برین امتحان کنین!!!

فریاد جان !
حالا جغرافیا میگفتین حرفی !
راسنی وبلاگت خیلی قشنگ شده
در اسرع وقت دوباره میام و نظر میذارم
قربانت

Happy Heart جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:05

سلام استاد
سفرنامه قشنگی نوشتی, لذت بردم
همیشه به لاگتون سر میزنم ولی عادت ندارم کامنت بذارم
واسطه فرستادم خدمتتون در مورد ترجمه شعر "گلی", ولی ...
همچنان منتظرم و دوستامم منتظر (رفیق فارس داشتن ای دردسریله دیری)

بهشون گفتم ترجمه خود شاعرو براشون ببرم

چشم!!

گلی وه گیان باوگد جار او خدا چریمه
ته بای بنیدمه قور قور خومیش کنیمه !
ترجمه :
گلی به جان پدرت ـ که خیلی مرد خوبیست ! -
بعضی وقت ها خدا راصدا زده ام
که تو بیایی مرا در حاجی حاضر دفن کنی ! اتفاقا آنجا قبر من هم مثل قبر دکتر داریوش قنبری کنده شده است !!

دی تا هسم وه کر نیوم وه گیانگه ی ته چیمه !
دیگه تا هستم پسر نمی شوم !! به جانگه ی تو رفته ام !!

کلهرسرافراز جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:01

استاد فایلو گرفتم عکس خودت با سید ما خاتمی رو نداری برام بذاریش دانلودش کنم

تو کامپیوتر نیست
عکسیه که با دوربین گرفته شده
اگه اسکن کنم چشم میذارمش !

فاطی جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:02

استاد یعنی من کورم یا چشمام ضعیف میبینه خواهرم اول تورو دیدبه من گفت داشتی اس ام اس میفرستادی دورو ورم شلوغ بود والاه بلند صدات میزدم تا تفره نری


شاید از بدل هام بوده !!

پژمان جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:18 http://pejman132.blogsky.com

چقدر خوشحال بود شیطان
گمان میکرد فریب داده است مرا ! نمیدانست تو پرسیده بودی : مرا بیشتر دوست داری یا ماندن در بهشت را

من که پژمان را بر بهشت ترجیح می دهم
شیطان هم راه خودش را بگیرد !

sami جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 16:09 http://sami1993.blogfa.com

سلام استاد محمدی
وبتون عالیه
خوشحال میشم به منم سر بزنین
و اگه ممکنه تبادل لینک کنیم

سلام
مرسی از اومدن مهربانانه ات
شما لینک شدین و به تارنما و دلمون پیوست شدید
میام وبلاگت

افشار جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 16:58

از اینکه آقای محمدی محبوبه و دوست داشتنی و همچنین باسواد؛هیچ شکی نیست اما بودن کسایی که هیچوقت کسی تو این استان به اندازه اونا فوتبال بلد نبوده و متاسفانه به حق خودشون نرسیدن.اتفاقا از دوستای صمیمی خود استاد محمدی هستن .میتونین از خودش بپرسین.

این حرفت کاملا متینه :
فوتبالیست هایی که هیچوقت کسی تو این استان به اندازه اونا فوتبال بلد نبوده و متاسفانه به حق خودشون نرسیدن !!

افشار جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:00

استاد ؛اسم چندتا از هم فوتبالیهاتو که خیلی شایسته بودن رو بگو؛البته بهروز یاسمی بدون شک یکیشون بوده.

افشار جان من با چند نسل قبل از خودم و بعد از خودم فوتبال بازی کردم
همه شون خوب بودن و بعضی ها خیلی خوب !!
یکی دو نسل طلایی هم داشتیم که من فکر می کنم تکرار نمی شوند
اما باور کن آنقدر خوب داشتیم که اگه بخوام ردیف کنم لیست بلند بالایی خواهد بود
با این حال از نسل اول فوتبال ایوان منوچهر محمدی ٬غلام بهزادی ٬ جواد انسانی
نسل بعدی بهمراه بهروز ! اسد اسماعیلی ٬ خدابنده فرامرزی ٬ همت محمدی ٬ مصطفی میری و ...
و بعد هم نسل های خودم که قطعا جزو بهترین ها بودن
منجمله جعفر جعفری ٬ آقامراد رستمیان ٬ حجت رشیدی و ...

همشهری ایوانیت مهرداد۱۶ساله جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:05

زه عشق میگویم زه عشق زه تنهایی


اه نیمه ی گمشده ام کجایی که بیایی



ماندهام غریب زه تنهایی


اینک منتظرم که تو بیایی


کاش میشد نگاه ابریشمیت را زمن نگردانی



خود دانی که من گاه میکنم نادانی



افسرده ام زه عشق زتنهایی



مانده ام خجل از ادمهایی که ندارند شعور واگاهی



تقدیم به استاد محمدی

درود بر مهرداد نازنین
دوصد سپاس بخاطر این هدیه ی قشنگت !

امیر رضا محمودی جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:23 http://www.englishliterature88.blogfa.com

دستهایم را بوییدند ؛بوی گل میداد ؛ همه من را به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچکس فکر نمیکرد که شاید من هم گلی کاشته باشم. ( ارنستو چگوارا )

مردم ما مصداق همین جمله ان ؛ مردمه ما داریم؟!!

سلام امیررضا جان
مردم که من تو از همین مردمیم یه جورایی ظاهر بینیم همینم اساس مشکلات ما ایرانی هاست !

همشهری ایوانیت مهرداد۱۶ساله جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 18:30

نهادم من گلی بروی قبرم

که این ملکست ملک ادمیت



اگر روزی گذر کردی به قبرم



بگیر بردست گلو یک دست قبرم



بده فاتحه ای از ته وجودت



که ادم روزی بودمبعودت



استاد این شعرو برای روزی نوشتم که به رحمت خدا برم هرچند جایز نیست اینو در حضور شما مطرح کنم بزارین حساب بچه گی و کم عقلی

خدا نکنه !
آقا مهرداد زبونت لال ٬ گوش ما هم کر !

bita جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 18:46 http://www.sagiiran.blogsky.com

akhe mage piremarda ham footbal bazi mikonan
ajabaaaaaa
alane ke eyvania berizan saram
shans ke nadarim hamsayamoon ham eyvanie


چی خیال کردی !!؟ بندر عباس همه ش ایوانیه !
چند سال پیش در آستانه ی تاسوعا و عاشورا برا یه موضوع خاصی اومدم بندر عباس! اولش گرمای اونجا رو فکر کردم بخاطر هوای پشت موتور هواپیماست که اینقدر گرمه و بعدا دیدم که نه ! باید تحمل کرد !
وقتی همراه دوستم رفتم داخل شهر خیلی از همشهریام و دیدم
گفتند: عجله نکن ٬ امشب تاسوعاست هیئت کردها که بیان خیلی هاشون رو میبینی !!
بعضی از استان ها که جمعیت کمتری تو بندر دادرن باهم هیئت مشترک درست کرده بودن و معمولا هم هیئت های کوچیکی بودن !!
و بعضا یه پلاکارد داشتن !
تا اینکه یه هیئت اومد عینهو سپاه عمر صدر ( البته از حیث فراوونی !!)
گفتن این هیئت کردهاست !!!!!!!!!
وقتی اومدن نزدیک ٬ گفتن نه ! این هیئت ایوانی های مقیم بندر عباسه که از بقیه ی کردها سوا شدن !!
یه خورده که اومدن نزدیک دیدم هرکسی رو که سالهاست نمی بینم اینجاست و داره برا امام حسین زنجیر می زنه !
بعد از کلی روبوسی باهاشون ٬ گفتم ماشاالله همه ی این هیئت بزرگ ایوانی هستن !!
گفتن نه ! رستم خان و سرتنگ ( دو روستای بزرگ ایوان ) قهر کردن و هیئتشون رو جدا کردن !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد