..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

لبخندهایت ...


چه روزی آه ! چه روزی ؟ که هر پرنده رسید
نوکی به پنجره زد پیشوازِ در زدنت


                                               "حسین منزوی"





هرسال  آخرین جلسه ی انجمن شعر و ادب ایوان باشعرخوانی دوستان در قالب سنت این چند سال اخیر تحت عنوان پیشواز بهار برگزار می شود


امسال شب شعر و موسیقی


                             " پیشواز بهار "


با حضور و شعرخوانی شاعران :


دکتر بهروز یاسمی ،


سعید عبادتیان ،


جلیل صفربیگی


و شاعران شهرستان ایوان و شاعران میهمانی از دیگر شهرهای ایلام و کرمانشاه


                روز پنجشنبه 28 اسفند 93 ساعت از 8 تا 11شب


درسالن آمفی تئاترارشاداسلامی ایوان برقراراست


پنج برنامه ی اجرا شده ی سالهای گذشته با استقبال خوب مردم و علاقمندان به شعر در شهرستان ایوان مواجه شده است و امسال در ششمین مراسم پیشواز بهار باشعر و غزل به استقبال سال نو می رویم


     یوسف آبادیانی خواننده خوش صدای کلهر نیز به اجرای


موسیقی خواهند پرداخت !


* حضور برای عموم آزاد است



......................................................................................................................................................................



سلام

این رشد تکنولوژی هم مشکلات خاص خودش را دارد فکر نمی کردم روزگاری بیاد اینقدر از وبلاگ و مخاطبان دوست داشتنی ام فاصله بگیرم اما فضاهای مجازی واتساپ و وایبر و تلگرام اینجا را به پرده ی محاق فرو برده اند ! باور کنید بالغ بر 100 گروه مجازی عضوم که بعضی گروهها 100 عضو دارند از شعر و ادبیات فارسی گرفته تا شعر کُردی و گروههای اجتماعی و سیاسی و انرژی های مثبت و ....  ( اووَه )

تعداد پیام ها و شعر ها و نقدها آنقدر زیاد است که فقط در تلگرام 40 هزار و 93 پیام نخوانده دارم !!

بگذریم...!

امروز در این هوای برفی خواستم از شعرهای آدم برفی که 80 شعر را شامل میشود بذارم اما صبح که آن شدم دوستی تصویر خاتمی عزیز رو تو صفحه ام گذاشته بود مزیّن به این عبارت  : خاتمی حذف شدنی نیست !

همین باعث شد غزلی اگر چه نارس در من شکل بگیرد تقدیم به گل رویتان :





              " لبخندهایت ... "




جارچی گفته ست ممنوع البیانی ! اینکه چیز تازه ای نیست


نیست حاجت به بیانت ، تو عَیانی ! اینکه چیز تازه ای نیست




پشت ابر تیره دیدن دارد آن لبخندهای گاه گاهت


آفتابی در میان آسمانی! اینکه چیز تازه ای نیست




با منی یا بی منی ، در قلب و جان ملّتی جا داری ای دوست !


در رگ ما خون تازه می دوانی! اینکه چیز تازه ای نیست !




کی تو را سنجیده با این پیرهن هایِ ریاکارانه ی چین !؟


جنس تو اعلاست ای بُردِ یَمانی ! اینکه چیز تازه ای نیست




حافظ ار بود و تو را می دید ، ای سرو سَهی بالایِ ایران !


گفت تو شاهِ شجاعِ این جهانی ، اینکه چیز تازه ای نیست





دوم خردادی و مردادی و مهر و دی و آبان و آذر


این زمانی ! آن زمانی ! هر زمانی ! اینکه چیز تازه ای نیست





این تبَرها بیم دارند از تو - ای چون نیمه ی اسفندِ هر سال- !


تو درخت دوستی را می نشانی ، اینکه چیز تازه ای نیست




تا همیشه ما هوای با تو بودن را به شُش ها می فرستیم


گرچه  حالا چون هوا از ما نهانی ، اینکه چیز تازه ای نیست


 



                      2 اسفند 93  ایوان


نظرات 48 + ارسال نظر
ریوار شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 13:08 http://revar1994.blogfa.com

سلام استاد
چه عجب یادی از فقرا کردی
والا معلوم نیست تا سال دیگه بیای یا نه ...
خواستم پیشاپیش عید رو تبریک بگم بهتون
-
-
-
-
الکی مثلا من دیگه شما رو نمیبینم

سلام ریوار عزیز
حق با شماست
کاهلی هایم بزرگ شده اند !

محمد خانی شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 13:41

کم کاری خود را با شعری،توجیه میکند
توامان هم درد و هم درمانی!اینکه چیز تازه ای نیست


سلام دای دای
مدتی ست که چشم به راه مطلب یا سروده ای نو از شما هستم که خدای را سپاس امروز محقق شد.
شعر و برف با هم آمدند که به قول خود عزیزت؛
تلاقی مبارکی ست،رسیدن تو با بهار.
به فرموده شاعر:
تا درفش آریا پاینده است
بوستان "خاتمی"ها زنده است
حتم دارم که منظور شاعر بوستان سید محمد خاتمی بوده و هست و نه سید احمدشان که کلامش حکم به تکفیر میدهد و افعالش رای به تعزیر و رفتارش امر به زنجیر.
سید پاک و خندان اصلاحات حسابش فرق میکند که صد البته در این وانفسای منطق و مدارا و برخلاف ردیف شعر زیبایتان؛اینکه چیز تازه ای ست.
و اما بعد(باز این محمد شروع کرد)
دایی عزیز؛ایکاش بهانه ای بهتر برای کم کاری(شما بخوان تنبلی)می آوردی!!!!
منکر این نرم افزارهای اجتماعی جدید و حضور پررنگ شما در این فضای تا قیامت مجاز نیستم اما این نرم افزارها حالا بد افزار هستند.
ایکاش میشد به مانند قدیم نامه نوشت و تمبر زد و پست کرد و منتظر جوابش ماند.
حال دیگر"وبلاگ"هم رنگ باخته و امثال من که چشم به طلوع شعری در این خانه غبار گرفته داریم متهمیم به سنتی بودن و یا بهتر بگویم؛دهاتی پشت کوهی.
در مورد این برنامه ها و نرم افزارها(یا همان بدافزارها)یک سینه سخن دارم که خدمت خواهم رسید و گوش و هوشتان را درد خواهم آورد.
باز هم فراوان سپاس که با سروده ات دنیایمان را تازه کردی
قربانی دل همیشه مهربانت

سلام محمد عزیزم
حز اینکه جبین خجالت را بر زمین بسایم چاره ای مرا باقی نیست !

درست فرمودید قابل توجیه نیست
انشالله که دیدار دست
سخن بسیار و مجال ما کوتاه !

ماهان محمدی شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 13:49 http://behzad-yasemi.blogfa.com

سلام درود بر عموی عزیزم
شعرت خیلی زیبا بود ، دست گلت درد نکنه

ماهی عزیزم
ناقابل است عمو

من وخواهرم شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 14:19 http://manokhaharam23.blogfa.com

سلام استادخوبین...
خیال کردیم وبلاگو تعطیل کردین از بس نبودین!!!!!!!!!!!!!

سلام به دو خواهر مهربان

همه چیز تعطیل است
جز مهربانی !

جعفر شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:02 http://farokhpor.blogfa.com/

سلام استاد در سرزمینی که بعضی عادت به یاوه گویی کرده اند ممنوع البیان بودن نعمت است
چه خبر فکر کنم رکورد زدم نفر اول هستم که کامنت گذاشتم

حقا سخن از زبان ما می گویی !

سلام جعفر جان
خوشحالم اینجا می بینمت
تو در دل ما همیشه از اولین هایی !

محمدحسین باسامی شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 18:01

دورود و عرض رادادت خدمت استاد ادبیات و غزلسرای نامدار ،چه زیبا سید عالی نسب را وصف نمودید. خداوند همواره حامی و حافظ و پشتیبانت باشد بهمراه همه نیک اندیشان نیک مرام

سلام سرور و استادم مهندس محمد حسین باسامی ارجمند
با محمد خانی ذکر خیرتون بود
وقتی اینجا نباشید وبلاگ چیز بزرگی کم دارد

[ بدون نام ] شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 20:40




گویی که کسی صدای ما را نشنید

تصویر تحصّنِ مرا نیز ندید

این مُرغکِ زخمی شده بر بام شما

سنگش زده اید و بی پر و بال پرید !

شاگردِ به حق نا خلفِ ما بودید

از وضع خرابِ ما خجالت بکشید !

در جهل، اگر چه نمره تان بیست شده ست

در قدر شناسی همه تان صفر شدید !!

تقصیر شما نیست، گناه از خود ماست

حالا که ز چوب من تبَر ساخته اید !

از میوه ی دانشم اگر سیر شدید

از بیخ ، مرا و ریشه ام را بزنید

ای خیره سر تنبلِ دیروزِ کلاس !

حالا که چنین خیره به من زُل زده اید !

من حق خودم را ز شما می گیرم

یک گام عقب نمی روم تا ندهید !

پس زحمت ما مدار و بنشین سر جات !

با دست خود آبروی خود را نبرید !

فرمیسک یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:31

سلام استاد خوبین

سلام از ماست امروز و هزاران سال دیگر هم

زهرا دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 23:53

سلام استاد.ممنون.شما خوبین؟
متاسفانه در نبود خانم حاتمی دیگه بهانه ای برای اومدن ندارم
انشاا. سالم و سلامت باشین.

سلام خانم فتحی
انجمن با حضور دوستان پررونق تر از پیش شده
زندگی پر از تلخی هاست
برای خوب بودن
شعر بهانه ی قشنگی ست

فرمیسک چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:14

چرا احوالپرسی منو تایید نمیکنی؟

من تکذیب می کنم احوالپرس شما را فرمیسک عزیز
سلامی بود که برایت امید دارم سلامتی بیاورد !

سنا18ساله چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 09:41

سلام عمو جان
خوب هستین؟

سپاس سناس عزیز
چه خبر از درس و مشقت

ارش حاتمی چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:23 http://arashhatami.blogfa.com/

کی تو را سنجیده با این پیرهن هایِ ریاکارانه ی چین !؟

جنس تو اعلاست ای بُردِ یَمانی ! اینکه چیز تازه ای نیست

باسلام
استاد محمدی عزیز سروده ای زیبا و دلنشین میهمان گلستان ادب شما بودم
زنده، سالم و شادکام باشید
قلم زیبایتان نویسا

سلام آرش عزیزم
گفتم اینجا بوی یاس سفید گرفته
پس شما میهمانم بوده اید

خرمی چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 19:47

امیدوارم هیشه سالم و تندرست باشید استاد عزیز جناب اقای محمدی ،حقیقتش چهار پنج سالی میشه پیگیر مطالب زیبایتان در این سایت و سایت های دیگر هستم و همیشه از کارهاتون واقعا لذت میبرم ،خدایی هر وقت به یاد شما می افتم سری به این سایت میزنم و از اینکه میبینم پر جنب و جوش و فعال هستید خوشحال میشوم .در پناه حق سربلند و پیروز باشید.در ضمن اگه از اوضاع و احوال ایلام !!!!!!!!!!!!میخوای بدانی،خوبه ولی هیچ جا که ایوان خودمان نمیشه، درسته دست زور ما را .......................

سلام خانم یا آقای خرمی که من به همه ی آن ها ارادت دارم
از اصیل ترین خانواده های ایوانی

سپاس از این همه همراهی
منت گذاشتین سر نارسیده های من

ایشالله هرجا هستین در پناه ایزد متعال
هر جا دل خوش باشد
تمام ایران سرای من است !

رضا پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 12:13

دست مریزاد استاد. فوق العاده است

رضای خوب

مرضی جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:51

های
ه رو ی جوری بخونین
الکی مثلا من خارجیم

به لهجه ی خارجی ها خوندم
چیزی شبیه لهجه ی رایج در کابُل

مرضی جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:54

ی شعر خیلی خیلی قشنگ سرودم خیلی قشنگه
کاش بودی بودی تا دلم تنها نبود
خیلی قشنگه میدونم

بله خیلی قشنگ بود !

مرضی جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:54

ﺗـــﻤــﻮﻡ ﺭﻭﺯ ﻣــﯽ ﺧــﻨــﺪﻡ

ﺗــﻤــﻮﻡ ﺷـﺐ ﯾــﮑـﯽ ﺩﯾــﮕــﻪ ﺍﻡ

ﻣــﻦ ﺍﺯ ﺣـــﺎﻟــﻢ ﺑــﻪ ﺍﯾــﻦ ﻣــﺮﺩﻡ

ﺩﺭﻭﻏـــﺎﯼ ﺑــــﺪﯼ ﻣــــﯽﮔـــﻢ..

از نو برایت می نویسم :
حال همه ی ما خوب است
اما تو باور مکن !

مرضی جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 16:56

اگه من واستون کامنت نذارم کی بذاره 4تا گذاشتم 4تاییا
هاهاها

خب چرا خسیسین !؟
دوتای دیگه میذاشتین !

من هم به تلافی مهربانی تان :

saed4 دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 08:17 http://saed4.blogfa.com

سر به هوا نیستم
اما
همیشه چشم به آسمان دارم
حال عجیبیست
دیدن همان آسمانی که شاید تو
دقایقی پیش
به آن نگاه کردی...

سلام جناب لطفی عزیز

ستاره های جهان ریزه خوار چشم تو اند !

شاهویسی جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 13:36 http://www.neserm.blogfa.com

سلام جناب محمدی گرانقدر ممنونم از بازدیدتون
نظر لطفته

مدیر پایگاه اطلاع رسانی جویزر جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 18:40 http://joyzar.ir

با عرض ارادت و سلام
غزل زیبای شما در وصف بی بی دوعالم حضرت فاطمه الزهرا با کمال افتخار در پایگاه اطلاع رسانی جویزر منتشر گردید .
امیدوارم این الطاف ادامه داشته باشد . . .

لطف کردین برادر
سپاس از توجهتون به نارسیده های من

حمدالله لطفی جمعه 15 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 20:14 http://shabanehaye-bito.blogfa.com

سلام دوست شاعر
اینجا همیشه شعر برای خواندن وجود دارد
وجودتان باقی




.

شاعر نام آشنا - جناب حمدلله لطفی عزیز -
دوست و برادر همیشه ام
صفا آوردی برادر

saed4 یکشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:27 http://saed4.blogfa.com

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند..
استادممنون ازحضورپرازمحبت تون

ارادتمندیم جناب لطفی عزیز و گرانقدر

[ بدون نام ] دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:33

سلام استاد ،کوره یناسیدم له فینال فوتبال فرهنگیان پارکه شکستدان دایمن،اسد مربیدان فره قال قیو کرد، وعلی کوره گه له هیوردو چگمه ای داد وبیداد.بهر حال همیشه بیاد شما هستیم و خیلی دوستتان داریم. نیاز به تعریف نیست الحق جنابعالی نجیب،اصیل و بزرگزاده هستید و ما هم خدمت همه شماها ارادت داریم خصوصا مرحوم پدر بزرگورارتان که از بزرگان و نبکنامان منطقه ایوان بودند .خداوند ایشان را قرین رحمت خویش بفرماید.جناب استاد من شعر فارسی بلد نیستم ولی چون میدانم به شعر خیلی علاقه دارید و حضرتعالی از اساتید با ذوق در زمینه شعری هستید یک شعر از شاعر انگلیسی William Bulter Yeates تقدم میکنم انشا ا... بپسندید
Others because you did not keep That deep-sworn vow have been friends of mine ;
Yet always when I look death in the face,
When I clamber to the heights of sleep,
Or when I grow excited with wine,
Suddenly I meet your face.

سپاس همکار عزیز و ادیب
ما شکست خورده و زمین خورده ی جنابعالی و همه ی دوستان خوبیم

مهران غفوریان دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 14:09

یه هایده کو تنه قور آن چراکم پیداشدی ها

دی له یه ئه و دیوا هامه خذمتد مهران خان

مهران غفوریان دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 17:22

سلام استاداینوتویه نظرات یه وبلاگ دیدم
سلام من ساکن خراسان جنوبی هستم . بزرگان ما نقل میکنند که ما از ایل کلهریم و در زمان قاجار به اطراف بیرجند کوچ داده شده ایم  . از دوستانی که اطلا عاتی دارند تقاضا میکنم من رو راهنمایی کنند .خیلی راغبم که بتونم این رشته رو مجدد به سلسله این طایفه ی با افتخار وصل کنم ممنون تلفن تماس    05632226564

سلام مهران جان
آره اونا کرد هستند قوچان هم بخاطر همین کوچ کردن اجباری ابتدا کوچان نام داشته اما در تلفظ آسانتر به قوچان تغییر یافته

zeouse سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 22:22 http://www.alimahmoodist.blogfa.com

من

خسته

تنها

افسرده

گیر افتاده بین روزمرگی های لعنتی

و چیزی که دیگران از من تو ذهنشون ساختن

شاد

شنگول


سرزنده !

سرزنده !!

سرزنده !!!

چه قدر سخته غرق جمعیت بودن در عین تنهایی . . .

علی محمودی عزیز

مهران غفوریان جمعه 22 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 09:42

براهم نمند.
راستی یه پیشنهادیاشعرکردی بهروزیاسمی که توبزرگداشت شاکه وخانمصورخوندروبزاریابادکلمه خودتون بخونینش خیلی سخته تلفظش اگه بزاریش ممنون میشیم

مگه فایل صوتیش و نداری !؟

مهران غفوریان دوشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 20:39

نه والا فایل صوتیشوندارم میشه بزارین تو وبلاگتون.بعدشم زودبزود به روزکن خداوکیلی محبوبیتتون روباهمین وبلاگ بدست اوردین نه با وایبرو واتس اپ وفیسبوک




ای به چشم !

یک دوست قدیمی نامهربان چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 12:05

شعرت را خواندم اما باور کن نیاز به بزرگ شدن داری شما با این سن وسال واین همه تجربه وتحصیلات چرا باید ثناگوی انسانی مثل خودت باشی حمد وثنا فقط مخصوص ذات خدای متعال است ولاغیر این شرک جلی است که ما در مدح وثنای افرادی مثل خودمان شعر بسراییم ویا حرف بزنیم مگر شما چه چیزی از این آقایان کمتر داری ،خوب من ،به خاطر اخلاق خوب وچهره خندانت دوستت دارم من هم زمانی مثل شما فکر می کردم اما به خودم رجوع کردم دیدم باید به تناسب سنم که بالا می رود به لحاظ فکری وشخصیتی رشد کنم من وشما باید الگویی حسنه برای نسل جدید باشیم وآنها را به راه راست هدایت کنیم یک بزرگی چند وقت پیش به من گفت دنباله رو این فرد و اون فرد ویا این گروه وآن گروه این حزب وآن حزب نباش خودت بهتر میدانی که تاریخ در باره شاعران ونخبگانی که در خدمت دربار سلاطین وصاحبان زر وزور بوده اند قضاوت خوبی ندارد

سلام دوست قدیمی مهربان من
من هیچگاه مجیزگو و ثناگوی قدرت نبوده ام و نخواهم بود
خاتمی هم که در قدرت نیست اتفاقا دوست داشتنش هزینه هم دارد
وجه اشتراک همه ی ثنا گوها رسیدن به پله های بالاتر و پول و پله و مناصب است
من آزادگی و انسان مداری اش را می ستایم نه خودش را
من دوم خردادش را دوست دارم نه تاریخ تولدش را
من هرچه سنم بالاتر می رود به جای آنکه محافظه کار تر شوم و ملاحظه اندیش تر شوم ، برعکس بیشتر ریسک می کنم
یادمان باشد من این شعر را وقتی سرودم و منتشر کردم که نام خاتمی و تصویرش جرم است و ممنوع !

بازهم سپاس از نصیحت برادرانه و مشفقانه ات

مارسیا چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 15:33 http://mosafer1366.blogfa.com

این ابرها را
من در قاب پنجره نگذاشته ام که بردارم
اگر آفتاب نمی تابد
تقصیر من نیست
با اینهمه شرمنده ی توام
خانه ام در مرز خواب و بیداری ست
زیر پلک کابوس ها
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم بر نمی آید.

مرا ببخش اگر رفیق و یار نبودم
مرا ببخش اگر که ماندگار نبودم

اگر تو را به اوج ترانه نبردم
مرا ببخش اگر تو را به باد سپردم

محمدصادقی چهارشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 19:16 http://m-sadeghi.blogfa.com

سلام بر استاد محمدی عزیز
پیشاپیش سال جدید را بشما تبریک عرض میکنم و امیدوارم زندگی سبزو شیرینی داشته باشی
شعر زیباتون هم مث همیشه خواندنی بود بخصوص این بار که در مورد جناب اقای خاتمی عزیز بود زیباییش را دوچندان کرد
«خاتمی بودن و مانند خاتمی شدن جرم سنگینی است»

بقول شما:
دوم خردادی و مردادی و مهر و دی و آبان و آذر

این زمانی ! آن زمانی ! هر زمانی ! اینکه چیز تازه ای نیست
این بیت برای من سخت و شیرین بود چرا که من 2مردادی هستم اما همیشه 2 خردادی می اندیشم.......
در پایان بقول خود اقای خاتمی که در اخرین روز ریاست جمهوریشون گفتند که:
هر که ما را یار بود ایزد مر او را یار باد
هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی که اندر باغ وصلش بشکفد بی خار باد
.......................
درود بر شما

درود بر محمد صادقی اندیشمند
چقدر همه ی محمدها اندیشمندند از مصدقش گرفته تا خاتمی ش تا صادقی اش که همه صادقند و محبوب

کامنتت سخت زیبا بود من هم مانند مردادی ام ، اما تا همیشه خردادی خواهم بود

مارسیا پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 09:57 http://mosafer1366.blogfa.com

سلام
آقای علی محمدی
ممنون از حضورتون
دوست دارم بیشتر بیان وبم واز نظراتون بهر ببرم..

سلام
لطف دارین

مارسیا پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:02 http://mosafer1366.blogfa.com

عزیزترینم چه کرده ام ؟

که در چنته ی مردی که می گذشت

چیزی نبود
جز چند نامه ی اداری کوتاه و
چند نشانی بی نام
چه کرده ام ؟

جز اینکه به آفتاب گفته بودم که
خیره نمانی
حالا حتما به هر طرف که نگاه می کنی
از رنگ های آشنا خبری نیست
گوش می کنی ؟ در می زنند
حدس می زنی صدای پای که باشد
شاید ارزان فروش ترین گدای محله است
که چوب حراج می زند
دعای معتبرش را
شاید ، نه
نامه رسانی ست
با عکس تازه ای از تو
آه
خدای من

بعد از دو ماه چشم به راهی- ونا امید

امروز صبح- ساعت ده- نامه ات رسید



راضی به زحمت تو نبودم اگر چه سخت

قلبم در انتظار جواب تو می تپید



چیزی نگفته ای ولی از لحن واژه ها

آهنگ گرم قلب تو را می توان شنید



ای واژه های سبز معطر که در فضا

بوی عزیز یار مرا می پراکنید



سوگند تان نمی دهم اما به راستی

از نور چشم من چه خبر در ایام عید؟



آیا هنوز خانه نشین است و معتکف

مثل عموم مردم دوران با یزید؟



یا بر اساس سنت دیرین پارسی

یکدم رها نمی شود از دید و بازدید؟



بعد از دو ماه آری بعد ازدو ماه تلخ

امروز صبح ساعت ده نامه ات رسید



" بهروز یاسمی "

یک دوست قدیمی نامهربان پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 14:31

سلام علی آقا دچار سوء تفاهم نشو،منظورم من از سن بالا این نیست که انسان به تناسب سنش محافظه کار شود بلکه من میگم خودت وفقط خودت باشی،آزاد وحر باشی باور کن اینها همه اش بازی های سیاسی بیش نیست من از شما بیشتر با این آقایون بوده ام اون بالا همه شون دستشون توی یک کاسه است اصلاح واصول هیچ فرقی با هم ندارند میدانم دل با صفا وپاکی دارید فقط بچسب به اون کسی که هوای همه مون را داره اکه دوست داری سر به وبلاکتون می زنم وبا شما هم صحبت میشم دوست نداشتی هم یا علی بگذار دوست قدیمی نامهربانت اما علاقمند به شما گمنام بمونه قربون شکل ماهت بدرود.

نازنین دوست

همه چیز بوی نو شدن می دهد
اما تو
همان دوست کهنه ی من بمان !


در خیر و صلاح خواستنت هیچ شک و تردیدی نیست
سال نو مبارک

Zahra پنج‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 20:05

عیدتونم مبارک
هزار سال به از این سالها

جوتانه باش که فردا
شکوفه از تو بروید

بهار با تو بیاید
بهار از تو بگوید


سال نو مبارک ! بهارت خجسته

مرضی شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 12:58

تبریک سال جدید

سال نو مبارک
ایشالله در تمام مراحل زندگیت موفق باشی به جز موفقیت ورزشی !

saed4 سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:42 http://saed4.blogfa.com

صدای پای بهاردرتمام کوچه ها،حتی درکوچه های بن بست این دیارهم شنیده میشودوآرام آرامخودش رونمایان کرده دل انگیزاست این بهاروچه غم انگیزاست این بهارفاطمی
تبریک بنده رابخاطراین نوروزباستانی بپذیر

بهار فرصت خوبی ست از درخت بپرس
که از سخاوت این فصل ، برگ و بر داده ست !

جعفر زمانی سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 18:08 http://harfenahesab.blogfa.com

با سلام
سال نو را خدمت شما و خانواده محترم تبریک عرض نموده و ارزوی سالی خوب و پر بار از درگاه خداوند برایتان مسئلت دارم .
از بابت دعوتتون به شب شعر پیشواز بهار و برپایی این مراسم بسیار تشکر میکنم . بسیار لذت بردیم و استفاده کردیم . سپاس

سلام دوست و برادر ارجمندم جعفر عزیز
سالن مبارک

حضور دوستان فرهیخته و اندیشمندی چون جنابعالی در آن مراسم گرمی بخش بود و به آن وزن بخشید

ما کاری نکردیم وطیفه ی ما بود

راستی تا یادم نرفته سپاس بخاطر زحماتی که به شما دادیم

مارسیا جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:10 http://mosafer1366.blogfa.com

دست های تو
تمام دنیای من است
و من همین حالا
تمام دنیا را توی دست هایم دارم
من دیگر هرگز
دلتنگ اشک هایم نخواهم شد
تو مثل باد
تمام قاصدک هایم را
که به شاخه درخت گیر کرده بود
رها کردی

دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد ، میدانم ، میدانم ، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت

مرضی جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 20:48

یعنی اینقد خطرناکم واسم ارزوی موفق نشدن رو میکنین
من در اینده چی بشم؟؟؟؟؟؟؟؟یه فوتبالیست استقلالی
هوهوهوهو

آره توی ایام عید استقلالی باشی خوب نیست
اووخت شیرینی 6 تا 6 تا میخوری
بعد مرض میگیری ! البته مرض قند !

مارسیا دوشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 16:53 http://mosafer1366.blogfa.com

کفش هایم کو؟

چه کسی بود صدا زد: یارو!

آشنا بود انگار

چه صدای خوفی!

مثل یک عربده بود

مثل کابوس طلبکار

و صاحبخانه

من به اندازه یک برج، دلم می گیرد

وقتی می بینم

که سیامک- پسر همسایه-

پرشیا می راند

با وجود اینکه

ماست را می ماند!

و هم اینک جیبم

که به اندازه لیوان سیاست خالی ست

خنده اش می گیرد

می شکوفد درزش!

و بیاریم سمسار

ببرد این همه مبل

ببرد این همه فرش

خانه را باید شست

جور دیگر باید زیست

خانه باید خود باد

خانه باید خود باران باشد!

آن زمان است که تو می بینی

ماه می آید پایین

می رسد دست به سقف ملکوت!

ملک الموت کجاست؟

کفش هایم کو؟

چه کسی بود صدا زد: یارو

این روزها
حرف هایم
از چشم هایم بیرون می آیند
گاهی در چشم هایم حلقه می زنند
و گاهی روی گونه هایم می لغزند

مارسیا دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 15:45 http://mosafer1366.blogfa.com

یادها فرق دارند

آنها که با سیگار وینستون می آیند

و با سیگار برگ می روند...


__ مرگ بر سیگار برگ!

از خانه که می آیی
یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است.

"سید علی صالحی"

مهران غفوریان چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:53

پس کو فایل صوتی شعربهروزبدقول؟؟؟؟

کمتر از یک هفته ی دیگه لینک دانلودش و تو وبلاگ خودم میذارم

طناز دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 17:43

خداروشکر که فقط من درگیر فضای مجازی نشدم

راضی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:54

امروز صبح از خواب پا شدم دیدم صبحونه نداریم،به مامانم میگم چرا صبحونه نداریم؟!
.
.
.میگه الکی مثلا ماه رمضونه.
میگم پس چرا سحری بیدارم نکردی؟!!!
.
.
میگه الکی مثلا خواب موندم.


چه جالب بود

الکی مثلاً من کامنت های تو رو میخونم !

راضی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:57

محصلی شب قبل ازامتحان تمام کتابهای درسی اش رابازکردوازهرکدام به ترتیب یک صفحه خواند.فردای آن شب سرجلسه ی امتحان معلم ازاو پرسید :نادرشاه افشار که بود؟ محصل فورا جواب داد:نادر شاه افشار مرد متواضی الاضلاعی بود که ازراه راه آهن جلفا وارد لوله آزمایش شد و در جنگ با 366 گلبول سفید شکست خورد و از تیر تلگرافخانه به بلغارستان گریخت ودرمرز به دست آسیابانی کشته شد آرامگاه اودرپاسارگاد درنوک برج ایفل زیارتگاه مومنین ومومنات است.

راضی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 13:01

روزی در یک اتوبوس پیرزنی پشت سر راننده نشسته بود.پیرزن بسیار مهربان بود هر چند دقیقه به راننده مغز بادام تعارف میکرد.راننده هم تشکر میکرد و قبول میکرد.وقتی به مقصد رسیدند راننده خیلی تشکر کرد و گفت:ننه این مغز بادوم ها رو از کجا میاری؟پیرزن هم خیلی شیک و مجلسی جواب داد:ننه اینا شکلات مغز دارن من دندون ندارم کاکائو هاشو میک میزدم و مغزشو میدادم به تو :||
راننده بعد از شنیدن این حرف سوار اتوبوس شد و با سرعت150خودش رو در حالی که موزیک بزار تو حال خودم باشم تتلو رو تا اخرین درجه بلند کرده بود پرت کرد تو گردنه حیران! :|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد