خیلی از دوستان گلم کتاب « دری به باغ پریشانی» رو ازم می خواستن و هربار من شرمندشون می شدم امیررضای محمودی عزیز نیز خواستار شعرهای قدیمی تر شده بود بهمین خاطر دوتا از غزل های این مجموعه رو با تاریخ سرایششون گذاشتم اگر چه نارسند و ناقص ! اما برگ زردیست تحفه ی پاییز ! تقدیم به همه تون. این غزل « آینه » رو اختصاصاً تقدیم میکنم به آقا منیر عزیزی نازنین که همان سال ۷۸ بعد از تهیه کتابم در بین ۴۴ غزل آن مجموعه به این غزل دلبستگی خاصی داشت !
آینه
آینه در آینه ست: چشم تو در آینه
پلک مزن! کرده در خویش نظر ، آینه
آینه جز شیشه ای چیز دگر نیست که
چشم تو این اعتبار داده به هر آینه
خشک شده بر در خانه ی زیبائی اَت
بس که زده یکسره حلقه به در ،آینه
یاد گرفت از تو بی رنگی و شفّافیت
درس تو را خط به خط کرده زِ بَر، آینه
آینه ها بازتاب تو و چشم تواَند
چشم تو شمس است و مانند قمر، آینه
حزن نگاه تو معلوم نشد بر کسی
از همه ی بستگان تو ، مگر آینه
می بَرَدم تا به رسوائی و مرز جنون
عشق تواَم بی گمان ،یاد تو: «هرآینه» * اسفند ۷۶ ایوان
* «هرآینه» : به تحقیق ٬ یقیناً
...................................................................................................
کابوس (۲
آسمان ابریست اما میل باریدن ندارد
ماه نیز امشب – خلاف دیشبش – دیدن ندارد
باغ من ! امشب چه رفته بر تمشک سرخ لبهات !؟
مثل شبهای گذشته دیدن و چیدن ندارد
یا همین مویت که عطر هرشبش تا ماه می رفت
امشب اما – رفته در خویش است و – بوئیدن ندارد
چشمهایت هم که روزی از شراب آکنده بودند
حال هر یک: خمره ای خالی که نوشیدن ندارد
دستهای اطلسی گونت چرا نیلوفرانه
بر در و دیوارم امشب نای پیچیدن ندارد؟
آبشار گیسوانت نیز چندی می شود که
بر کویر شانه هایم میل پاشیدن ندارد
ماه من ! حرفی بزن ، حاشا مکن ، از روت پیداست
یک ستاره در شب چشمت درخشیدن ندارد
با که می گفتم خدایا جز همین سایه کسی نیست
پس خیالاتی شدم من ، سایه پرسیدن ندارد
باز هم چشم من و کابوس و رؤیا و تَوهّم
باز این بیچاره امشب قصد خوابیدن ندارد آبان ۷۵ ایوان
..........................................................................................................................................
سلام آقای مجمدی قرار شد آذرس وبلاگ فرهاد شاهمرادیان رو برامون پیدا کنی...
چی شد پس؟؟
از یکی دوتا از دوستان خواستم گفتند وبلاگ ندارن
در اسرع وقت خبرتون میکنم
قشنگ بود مثل شکوفه های گیلاس در بهار
سلام
به استان محروم ما خوش آمدین!
سلام آقای محمدی. خوب هستین؟
من یه سوال داشتم که ربطی به وبتون نداره ولی چون شما دبیر شیمی هستین گفتم شاید اطلاع داشته باشین.
میخواستم بدونم با مدرک فوق لیسانس شیمی میتونم توی دانشگاه آزاد ایوان تدریس کنم یا فقط دکترا پذیرش میکنن؟ آخه من از دانشجوها شنیدم بیشتر استاداشون مدرک ارشد دارن/ میخواستم بدونم شما در جریان هستین یا نه. "در به در در پی کارم استاد" اینم مطلع یه شعر جدید بود
از ارشدشیمی تون ( صحت وسقمش خدا داند !!) وبیکاریتون بگذریم
وزن شعرتون عشقه :
فعلاتن / فعلاتن / فع لن
"در به در در پی کارم استاد"
گاهی حرف هایم را
برای ریزه نان های حیاط میزنم
شاید گنجشک ها هضم شان کنند
سلام علی آقا
خواندن چندین باره ی غزل هایت که از شور شاعرانگی و تغزل سرشارند
جان تازه ای بخشید به تن بی حال این لحظه های دلگیرم
مانا باشی
فدای صادق نازنین
دلم تنگته !
سلام
وب قشنگی داری منم عاشق شعر و ادبیات هستم
پایدار باشی
ممنون که بهم سر زدی
اسم وبلاگتون آدم و میکشونه اونجا !
هنوز که 10 سالت بزار بزرگ بشی بعد وب بزن
منم2سالمه ولی وب دارم
من پارسال هم ۱۰ سالم بود !!
استاد کامنت منو دریافت کردین؟ که ازتون سوال پرسیده بودم.
جواب رو که براتون میل زدم !
سلام استاد!
من جدیدا یه چیزی رو کشف کردم و کشف من اینه که استاد ضرباتکاشته هستی و نبوغت خیلی بالاس البته اگه وقت همون لحظه تموم نشه...
دیروز واقعادر نتیجه ی بازی موثر بودین !
نشون دادین در پست های مختلف تبحر دارین !!
اون از دفاع آخرتون( با اون پنالتی که تقدیم تیم حریف کردین !)
اونم از هافبک وسطتون که واقعا میدون رو قرق کرده بودین !
سلام استاد....من از طرفدارهای پر و پا قرصتونم...شاید باورتون نشه من با شعراتون زندگی میکنم...مخصوصا شعرهای کردیتون.شعر روژیله بی تو دیمه رو خیلی دوس دارم...ممنون استاد.
به به عرفان نازنین ! خوبی عزیز ؟
کجایی ؟ پارسال خیلی احوالت و گرفتم چرا نبودی !؟
جایی قبول شدی!؟ مطلعم کن ! یه سر بیا آموزشگاه ببینیمت
سلام استاد من پرستاری ایلام قبول شدم(با زحمت هایی که شما برامون کشیدین باید چیز بهتری قبول میشدیم ولی امان از این مغز ناقص ما!!)...آزاد هم مهندسی مکانیک قبول شدم ولی آزاد رفتن به قول بابام آَو زل دان
پرستاری خیلی هم خوبه و باتوجه به توسعه ی مراکز درمانی شهرمون نیاز اساسیه !
مبارک باشه
سلام!
درود بر محمدی و آن همه زیبایی در سرودن! دوست ات دارم شبیه برگ باران را!
به خوانش دو غزل از خانم ماندانا ملکی دعوت ات می کنم!
اگه مثل غزل های کیومرث باشه چشم !
جدید ترین اظهار نظر ولی زاده : با پا در میانی مرتضی وقاری بنا ابقا شد . ودر گفت و گویی با ایسنا اقبال عبدی را به سمت کمک مربی انتخاب کرد
دستتون درد نکنه که اینقد خوب جواب سوالمو دادین. مجبور نیستم که دروغ بگم.
باز هم چشم من و کابوس و رؤیا و تَوهّم
باز این بیچاره امشب قصد خوابیدن ندارد
باز باران و تب و خستگی و تنگ غروب
همه ابزار پریشانی من جور افتاد
تنهاییم را گردن هیچکس نمی اندازم چون هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد!!!!!!
...و فراموش شوندگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند !
قربو نتون برم استاد،راستش دانشگاه ایلام مهندسی کشاورزی میخونم...منتظر شعرهای بعدیتون هستم،فقط خیلی طرفداراتونو منتظر نذارین...
موفق باشی مهندس جان
چشم حتما
و فراموش شوندگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند ..........
تنهاییم را گردن هیچکس نمی اندازم چون هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد!!!!!!
سلام علی جان.یادت باشه این شعرو اولین بار تو شب شعر مناسبتی حضرت محمد تو سالن مجتمع فرهنگی هنری ایلام خوندی .که واسه خیلیام زحمت نوشتنشو کشیدی .با کورس و مهرداد.وداریوش وفکرکنکم اسحق نوریم بود.
دقیقاً !!
یادش به خیر !
بهرام جان از خودت از کورس و نجوا چه خبر ؟
یادم رفت بگم یکی از معدود شعرایی ست که از همون جشنواره حفظم شده و یادم نمیره وهمیشه باهاش لذت میبرم
فدای بهرام نازنین
میدونی چند وقته که ندیدمت !!؟
وقول خالو الماس شو میمگه نجیمه
وتو علی جواو به خدا فره کریمه
خداییش جواب های شما به نظر خواننده ها از وبلاگتون جذابتر و خواندنی تره..
جالبتر همین مصرع قشنگ خودته که حکایت از شاعر بودنت داره !!
وتو علی جواو به خدا فره کریمه
سلام بر استاد محمدی-واقا عالی بود حرفی برای گفتن نداشت.
خوش آمدی سعید جان
ما کی حرفی برای گفتن داشته ایم که الان داشته باشیم !؟
باران ! باران! با تو قراری دارم
یک لحظه مبار با تو کاری دارم
وانگاه چنان ببار ، کابم ببرد
من در دلم از دوست غباری دارم
-----------------------------------
روحش شاد!
روح آن شاعر سفر کرده شاد و یادش گرامی !
اسمتون رو ننوشتین !
از ردّ آی پی حدس می زنم :
عباس کرخی !!؟
نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز
ز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند
از این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند
دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها
استاد عاشقتون هستم
مطالبتون بینظیره
کاشکی میشد شعرایه کردیتون رو هم میفهمیدم
کاشکی میشد خودتون رو هم بیشتر فهمید!
مکسر باشین
فریاد جان !
قبلا می گفتن اگه آدم بتونه خودشو تو رنگین کمان خالی کنه ! تغییر جنسیت میده !
ثبت احوال به فریده رو می پذیره به ژیلا رو بعید می دونم !
عمو علی!!
عه عکسده هنه کیه؟؟!!
لاورا چمانه ارا جنگ هاتیده!!!
وقته هسه له باشگا اصابد خراو بو کل چید؟؟
هنه او موقسه!!!
شرفمان دایده گازایله سیه ا!!!
یه ذره سعی بکه بخن!
عکسه بگر بنه ناو صفحه!!!!!
چشم
شرفتون تو یه کامنت بالاتر رفت نه با عکس عبوس من ! ژیلا جان !
استاد رفتم تماشای بازی پیشکسوتان ایوان با چوار که اتفاقا افتتاحیه زمین چمن مصنوعی ایوان هم بود اما متاسفانه نبودی و جات خالی بود.
سلام امیررضاجان خوبی عزیز؟
دیروز صبح مدرسه داشتم عصرهم تا ۴ کلاس کنکوری قلم چی!
۴ به بعد هم انجمن بودک که اومدنت همون یه بار شد
لطفا کامنتهای منو پاک کنیدخواهشا
پاکن و لطفاً !
ولی نه ! کامنت گذاشته شده پس داده نمیشود !
سلام علی محمد عزیزم!
دوباره که نه بسیار بار خواندم و انگار نخواندم!مثل همیشه زیبا بود!
دو شعر از ماندانا ملکی زدم همین حالا بخوان و بنویس!
به جون نازنین کیومرث امشب هم میام می خونم هم نظر میدم !
از غزل گذشته ٬ کیومرث ما چجوره !؟
تو نیکی کن و در دجله انداز!
که فریاد شدیدا(!!!!) در بیابنت دهد باز!!!!!
میتقیم به هم!!!!!
تهدید که نمیفرمایید !؟ نه !؟
درود بر شما
دو صد درود بر شما !
بدرود
سلام جناب محمدی عزیز
آقا زنده باد مخصوصا شعر کردی .دست مریزاد
سلام همتبار فهیم و مهربان
ناقصی ها و نارس بودن هاش را ببخش !
سلام استاد امیدوارم خوب خوب باشی؛
خیلی دوس دارم بیام انجمن شعر ولی این ترم آخری درسا یه کم اذیت میکنن اما هرطور شده هفته های بعد میام و استفاده میکنم.
خوش آمدی
سبزمون میکنی قربان از نوع پررنگش !
لب برلب سرخ یارباید بدهی
ازهرطرفش فشارباید بدهی !
زنهارمگوبه او زگل نازکتر
چون مهریه با دلارباید بدهی
سلام به نظر شما وبلاگمو از این شعر های طنز بزارم خوبه یا گزیده ای از شعر های شهریار ر و بزارم ممنون میشم جوابمو بدین
سلام ایمان جان خوبی ؟
زندگی اندوهبار و ماشینی امروز لبخند و شادی رابیشتر می طلبد من که باشعر طنز البته از نوع خوبش موافقم خصوصا که گرانی های مهار نشدنی٬ قشر پایین دست را که هیچ ٬ پشت قشر متوسط را هم شکسته و لبخند بر لبشان نشاندن از یارانه ی دکتر جان بسی بهتر است !
اگه شد یه غزل و رو هم به فایل صوتی تبدیل کنید خیلی خوب میشه
شنیدن با صدای منحصر به فردتون لذت دیگه ای داره.
------
به وبلاگ ما هم حتما حتما سر بزنید.
در پست های قبلی لینک فایل صوتی دو غزل ( اغور به خیر و دارا وسارا ) هست !
سلام حاتنان خاصه شعر کردیتان ظهر جاب بوگ. دستان خوش و قلبتان ساق بوگ
اینجا کیمگل بودی اونجا شدی کیکگل !!؟
سلام
ممنون از حضورتون
میدونیم اسم گازیه ولی از اسم و فامیل هر کدوممون یه تیکه برداشتیم شد این دیگه چیزی به ذهنمون نیومد.
ما خیلی کوچیکتر از اینیم که انتقاد کنیم استاد فقط حرف دلمونو که میخوایم صادقانه بگیم.
در رابطه با تعطیلی هم چشم!
میخواستیم اعلام کنیم که دیگه انتظار آپ نداشته باشند وگرنه هر وقت که وقت کنیم به روز میکنیم!
خوشحالم از بودن و ماندنتون !
مانا باشید !
راستی شما سه نفرین ! نه !؟
سلام اقای محمدی وزد چیونه مه عزیز بناه معلم شیمیم بیو فره خوشم هات ته بیوده معلمم البته ایوش هه جور خود خیونه شیرینه .له بازار هرچگه فیرد کم نیسد هه یارو لباس ورزشی فروه دیونم ایوشم سه تنیدن. ماشالا بله دا ونذرد
عزیز پناه یه جورایی خواهرزاده مونه !
سلام همه دعاگویی شماهستن،مشتاق دیدار.
من هم همینطور
تندرست باشین
نمیدانم بی ادبیست یا پررویی،جسارت است یا صراحت ، انتقاد است یا انتظار که اکنون انگشتانم را بر صفحه کیبورد میرقصاند ولی هرچه هست یاد گرفته ام جایی که بزرگی را کوچک کنم هیچ وقت خود، بزرگ نمیشوم پس گفته هایم را نه از سر بغض که از حب بر قلبم جاریست با قلبتان بخوانید.خواهشا!
از روزگاران مدرسه تنها آنچه که بر یادم حمل میکنم خاطر دبیران عزیز است دبیرانی که پیش از آنکه با علم خود مرا بنده خود کنند با درس های زندگیشان مرا اسیر خود کرده اند و شما شاه نگین همه آن ها.
قبل ها شمارا با خوشرویی هایتان، صداقتتان، گفتار شیرینتان، استوکیومتری هایتان و مولار و مولال هایتان و...به یاد می آورم ولی چندیست که آن تصویر و خاطرات شیرین دنیای مدرسه ام را کم رنگ شده میبینم.دلیلش فقط و فقط خود شمایید برای تغییرتان.
من شمای با سیاست نمیخواهم.
نمیخواهم مچ های با رنگ بسته شده را.
نمیخواهیم شعر هایی را که با ((بومه خرد)) پایان میپذیرد.
نمیخواهم شما را در جلسات فلان گروه و فلان جناح را.
نمیخواهم به جای لبخندتان، عصبانیتتان را به خاطر فلان حزب و گروه را.
نمیخواهم چون دوست ندارم شمای با سیاست را. من ففط شمای معلم را میخواهم و نه چیز دیگر.
مخدوش نکنید تصویر خوشتان تا وقتی که در بین و با مایید.بگذارید برای بازنشستگی تان خواهشاًً!
باور کنید دنیا نه به ((نژاد)) ها رحم میکند و نه یه ((ختم کننده ها))، نه به ((راضی)) ها و نه به دیگران!
فقط شمایید با نام و یادتان که ماندگارید و مانا. پس خواهشا یادتان را هم چنان بر قلبمان بگذارید. هم چنان که هنوز برایم همان معلم دوست و رفیق با غزل های شیرینتان!
راستی حالا پسته رفسنجان کیلویی چند؟؟؟
پی نوشت: یاد آوری میکنم که سیاست در این متن یعنی کل سیاست، نه جناح یا گروه خاص که به آن تعلق دارید و یا با آن مخالفید.
صحبت های دیگرهم باشد برای بعد! شاید جبر زمان مرا نیز با خودتان همسو کرد.
با تشکر فراوان.....
سلام
ابتدا سپاس از انتقادتون که هیچ چیز به اندازه ی یک انتقاد کارآ و سازنده نمیتونه من و خوشحال کنه !
یه بار در نوشتن انتقاد و پیشنهادهای پایان سال تحصیلی یه دانش آموز نوشته بود:
آقا شما کلمه ی « لذا » رو زیاد استفاده می کنین و نوک زبون هم میگیرین !!
گفتم دومی رو نمیتونم کاریش کنم و لی لذا رو کم میکنم !
اگه شناخت کاملی از من داشته باشین واقفین که رابطه ی من و سیاست یک جاده ی یکطرفه بوده ! و من هیچگاه از این بابت منتفع نشده ام چه بسا متضرر هم گشته ام !
هرچد خودم خیلی به این گفته اعتقاد نداشته ام اما به گواه اهل فن و اکثریت مردم در پیروزی دوره های متوالی دکتر قنبری نقش اساسی داشتم ! چه در کشاندن مردم به پای صندوق ها و چه در تهییج بخش وسیعی از عامه ی مردم و چه در اقناع اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات پس از جریانات ۸۸ ولی هر !
بار که می رفت مجلس تا بر میگشت و دوباره در انتخابات ثبت نام می کرد من و نمی شناخت !
هر جند از این بابت ناراحت نیستم و هنوزم دوسش دارم بخاطر عقیده ش سلامت روح و جان و دستش و ...
خاتمی هم همینگونه ! من سالها پس از انتخابات ۲ خرداد ۷۶ همچنان قرض های لوازم تبلیغاتی ستاد خاتمی رو ادا می کردم !!
ولی هیچگاه شخصا از کشت هایم برداشت نکردم چون ذاتا انسان منفعت طلبی نبوده ونیستم ! اگر بودم برای مردم دستم رو می شد و ...
هیچگاه نه پسته ی رفسنجان خوردم و نه قالی اردکان را زیر پایم انداختم !
و نه از دزدان جدید چندین هزار میلیاردی که اسامی شون از فلان کاپشن هنوز در نیامده منتفع گردیده ام
منتها من به آنچه که عقیده داشته ام و احساس می کنم عوامفریبی نمی کنند و حقوق و آزادی انسان را پاس می دارند احترام گذاشته ام و از هیچ کوششی فروگذار نکرده ام !
قربانت
استاد تو سالاری تو با سیاست کامل میشی برایه ما بخدا اگه تو نبودی من تا حالا یه مهر تو شناسنامم نمیرفت
همینم بزرگترین ایرادمه !
این دولت سرگشته و حیران چه کند
با مشکل فاضلاب تهران چه کند
این مساله حل می شود، اما ای وای!
با مدرک دکترای کردان چه کند
سلام وجدانی شعریرم گنن؟
راستی آقای محمدی کتابتون تو یه سایت پیداکردم برای فروش گذاشته اینو میدونستید؟!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟
سلام ایمان جان خوبی ؟
نه نمیدونستم !
یعنی مطلب قدیمشون نیست ! اینجور باشه مژدگونی داری
آدرسش و برام بذار !
(خصوصی)
عمو علی!!!!!!
یه الان تماشا کردم!!!!
او کامنته نیم!!!!
اوه پاکو که بابا زشته!!!!
فریکسه!!!
dorood ostad
be pasokhi ke dar javabe ye dooste veblagi dade boodin eftekhar kardam
harf ro bayad zad dard ro bayad goft hata agar doostemoon nadashte bashan
بدکمانی تافراسوهای ذهنی دیرباور
خانه ای برساخته از آهن و ساروج
درلفاف لفظ
نیت خود را نهان دارند
تیرتهمت را به نامردی برتو میبارند
برلبانشان مهر خاموشی است
خودزحرفی همجوبیدی از هجوم باد میلرزند
ازتو اما انتظار آرشی دارند یا سیاووشی
اما استاد شما نه آرشین نه سیاوش و نه ..... شما استاد محمدی هستین با دلی روشنتر از آینه و آنجه دلتون و منطق زیباتون میکه بر زبانتون جاریست بدون هیج جشمداشتی
اندیشه ی زیباتون مانا
کمی خوبم ٬ کمی خنثی ٬ کمی بد
نه هابیلم ٬ نه قابیلم ٬ همینم !
جناب محمدی؟؟؟؟؟!!!
کلیت کردیدسه مله ایمیا؟؟؟؟!!!
اسمان عه همگه کامنت کیا!!!
گیر دایدسه مه؟؟؟!!!
له وریو وه قیو نویسامه خصوصی!!!!
میله جو ارژانتینو انگلیس فتوای جنگ نم؟؟؟!!!
بعد دی چرخم ها؟؟؟!!!
your butt is mine ,gonna tell you righjust show your face in broad day light!!!. im tellin you oh.how i feel gonna
hurt you mind
dont shot to kill
com on
lay it on me
!!!!!!!!
اولا: مه هه له اولا خیونی م آرژانتینیوه !
اول برزیل بعد انگلیس!
دوما: اینترنتیش مکه گپ سالونگه سراو ! فوتباله شیوانید امجا هاتیده ارا ایره !
سوما : ای خارجی چیوگه نیوسایده ! خارجی نوخشیگد ته وه خارجی چوه !؟
هه اوه بسدیو له مال نیشتند بچی زبان بخونید !
میلا ارا باوگد و دالگد نیوشما ! تا له ییشه بخنه د !
در ضمن هر چیگ خارجی نیوسایده خاسه ی ارا منو گنگی ارا خود !!
سلام!
علی محمد محمدی شاعری است که با خواندن اش چگونه سرودن را می شود آموخت!دوست دارم ات!
سپاس شاعر لبریز از مهر !
با سلام. سایت ایوانیان افتتاح شد. لطفاً با نظرات خود در جهت پر بار تر شدن سایت ما را یاری فرمایید:
http://eivanian.ir
تبریک میگم تولد سایتتون رو
انشاالله که بزودی مورد اقبال همه واقع بشه !
سلام اقای محمدی خوبی راستی پله دا و نظرد/ راسی اوسا قصیه کردینه نجف ایوش یا هه دوره ایمه فقط قصیه کردیمه په
یه بار یکی بهش گیر داده بود نجف ۳۱۴ !!
مونده بودم این دیگه کدوم لقبه !؟
تا اینکه یه تابلو اول ایوان دیدم که فاصله ی ما از نجف اشرف رو نوشته بود روش
سلام استاد
این ولیزاده که پیام گذاشته .خانم آذر ولیزاده نیست ؟!.آخه این استاد ویروس من بوده ولی نمیدونستم شاعرهم هست ؟ ایوانیه ؟ آخه اونقد فارسی و انگلیسو روان حرف میزنه که کسی باورش نمیشه کرد باشه ؟
جدی میگی ؟
من تصور کردم خانم آذر ولیزاده بوده
چون معمولا میان اینجا و جزو لینک های وبلاگمه
ایشون کدوم ولیزاده هستن ؟ گجا تدریس میکنن ؟
سلام بر عمو علی گل
خسته نباشی و دست مریزاد
اکثر کلیپ شعرهاتو دارم اینو نداشتم ممنون که گذاشتین
سلام مریم جان
خوشم میاد ۲۵۰ پست و تو یه روز زدی تو وبلاگت !!
اومدم کامنت بذارم چشمم که خورد به همه شون پا به فرار گذاشتم !!
____ ♣♣♣_____________♣♣♣
_ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣
♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣
♣___________♣___♣ __________ ♣
♣____________♣_♣ ___________ ♣
_ ♣____________♣ ___________ ♣
__ ♣________ ----------------------♣
____ ♣ ____اپم بدو بیا_______ ♣
______ ♣ ______________ ♣
________ ♣ __________ ♣
__________ ♣ ______ ♣
_______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣
______ ♣____♣__♣__♣____♣
_______ ♣_____♣♣_♣____♣
_________ ♣_♣__♣♣__♣
__دیر نکنیا__________ ♣♣
_________________ ♣♣
_____زودی بیا________ ♣♣
_________________ ♣♣........
ای قلب کیشان و ای تهرانی وتنه له کی یاد گرتیده !!