..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

۱) آینه ۲) کابوس ۳) شعر کردی (سه ر کیه نی )

علی محمد محمدی (سال 87 )                                کتاب(دری به باغ پریشانی-سال انتشار 78)

خیلی از دوستان گلم کتاب « دری به باغ پریشانی»  رو  ازم می خواستن و هربار من شرمندشون می شدم امیررضای محمودی عزیز نیز خواستار شعرهای قدیمی تر شده بود بهمین خاطر دوتا از غزل های این مجموعه رو با تاریخ سرایششون گذاشتم  اگر چه نارسند و ناقص ! اما برگ زردیست تحفه ی پاییز ! تقدیم به همه تون. این غزل « آینه » رو اختصاصاً تقدیم میکنم به آقا منیر عزیزی نازنین که  همان سال ۷۸ بعد از تهیه کتابم  در بین ۴۴ غزل آن مجموعه به این غزل دلبستگی خاصی داشت ! 

آینه 

آینه در آینه ست: چشم تو در آینه 

پلک مزن! کرده در خویش نظر ، آینه 

آینه جز شیشه ای چیز دگر نیست که

چشم تو این اعتبار داده به هر آینه 

خشک شده بر در خانه ی زیبائی اَت

بس که زده یکسره حلقه به در ،آینه 

یاد گرفت از تو بی رنگی و شفّافیت

درس تو را خط به خط کرده زِ بَر، آینه 

آینه ها بازتاب تو و چشم تواَند

چشم تو شمس است و مانند قمر، آینه 

حزن نگاه تو معلوم نشد بر کسی

از همه ی بستگان تو ، مگر آینه 

می بَرَدم تا به رسوائی و مرز جنون

عشق تواَم بی گمان ،یاد تو:  «هرآینه» *               اسفند ۷۶ ایوان 

* «هرآینه» : به تحقیق ٬ یقیناً

................................................................................................... 

کابوس   (۲

 آسمان ابریست اما میل باریدن ندارد 
  ماه نیز امشب – خلاف دیشبش – دیدن ندارد 

 
باغ من ! امشب چه رفته بر تمشک سرخ لبهات !؟ 
مثل شبهای گذشته دیدن و چیدن ندارد 

 
یا همین مویت که عطر هرشبش تا ماه می رفت
امشب اما – رفته در خویش است و – بوئیدن ندارد  

 

 چشمهایت هم که روزی از شراب آکنده بودند
حال هر یک: خمره ای خالی که نوشیدن ندارد 

 
دستهای اطلسی گونت چرا نیلوفرانه
بر در و دیوارم امشب نای پیچیدن ندارد؟  


آبشار گیسوانت نیز چندی می شود که
بر کویر شانه هایم میل پاشیدن ندارد  


ماه من ! حرفی بزن ، حاشا مکن ، از روت پیداست
یک ستاره در شب چشمت درخشیدن ندارد 

 
با که می گفتم خدایا جز همین سایه کسی نیست
پس خیالاتی شدم من ، سایه پرسیدن ندارد 

 
باز هم چشم من و کابوس و رؤیا و تَوهّم 

باز این بیچاره امشب قصد خوابیدن ندارد   آبان ۷۵ ایوان  

..........................................................................................................................................

  این شعر کُردی رو که اولین بار فکر کنم سال ۷۷ در یک شب شعر در گیلانغرب خوندم و ویدئوش رو هم گیر آوردم ولی هنوز تبدیل نکردم اگه تبدیل کردم فایل تصویریش رو میذارم البته در همون سال در یه برنامه "صبح بخیر ایران " که «واحدی» مجری برنامه بود هم خوندم ولی نتونستم تصویرش و گیربیارم با عشق و ارادت به دوستانی که شعر کُردی خواسته بودند خصوصا دانش آموز سالهای گذشته م « عباس» تقدیمش می کنم 
 (دانلود شعر کردی « سه ر کیه نی » ( سرچشمه
نظرات 156 + ارسال نظر
برو بچ nk2s یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 15:21

سلام استاد.حالتون چطوره؟؟واقعا مثل همیشه عالی بود
دست مریزاد...
آپیم خوشحالمون کنید.

فائزه یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 17:02

خیلی قشنگه ممنونم معلم دوست داشتنی ام

سلام فائزه خانم
خوش اومدی

مومنی دانشکده فنی یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 18:23

با سلام خدمت استاد محمدی از خواندن شعرهای آینه و کابوس 2 واقعا لذت بردم .موفق باشید

درود بر استاد نازنین و دوست ارجمندم مهندس مومنی نازنین
آقازده ی عزیزتون چجورن ؟

faryad دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:59 http://beatit.blogfa.com

کسی از آن سوی ظلمت، مرا صدا می­کرد
که باد بادک خورشید را، هوا می­کرد
کسی- سبک­تر از اندیشه­ای- که چون می­رفت،
به جای گام زدن در هوا، شنا می­کرد
به شکل کودکی من کسی که با یک برگ
به قدر یک چمن غرق گل، صفا می­کرد
کسی که دفتر عمر مرا، به هم می­ریخت
و برگ­های نشان خورده را جدا می­کرد
□□
دلم به وسوسه­اش رفته بود و تجربه­ام
در آستانه­ی تردید پا به پا می­کرد:
مگر نه کودکی­ام، راهکوب پیری بود
که ز ابتدای سفر، مشق انتها می­کرد؟
کسی نگفت نسیم از تبار توفان است
وگرنه غنچه کجا، مشت بسته، وا می­کرد؟
بهار نیز که با خون گل وضو می­ساخت
هم از نخست به پاییز، اقتدا می­کرد
□□
«که می­گرفت» رها کن. صفای صلح کسی
که آهوان گرفتار را رها می­کرد
ترا به کینه چه دینی است؟ کاش می­آمد،
کسی که دین جهان را، به عشق ادا می­کرد
عصا که مار شد اعجاز بود، کاش امّا
کسی به معجزه­ای، مار را، عصا می­کرد.

تقدیم به استاده بزرگ و دوس داشتنیم علی محمد محمدی

سپاس فریاد عزیز !

هدیه ات بسیار زیباست !
این شعر منزوی رو بسیار دوست دارم خودت را دوست تر !

کسی نگفت نسیم از تبار توفان است
وگرنه غنچه کجا، مشت بسته، وا می­کرد؟

faryad دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 http://beatit.blogfa.com

سلام استاد!
هم شرو کردید؟؟!!
مگه منو ته خون سل نکردیم؟؟؟!!
مگر قرانه ناوردمو چغوه قرانه هظ داید؟؟؟!!
هم توید ارا باز پس گیری تنب بزرگ اقدام بکم؟؟؟!!
کم له دسد کیشامه؟؟؟؟!!
ته هایده تهران امجا مه فارسی اویشم؟؟؟!!
بو دوسی بکیم و نفده!!!

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

دوسی !!!!!!!!!؟

ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان !

نفس دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:35


سلام استاد خوبین؟ یه چندوقتی نتونستم به وبتون سر
بزنم و واقعا دلم واستون تنگ شد.نوشته ها تون زیبان و زیباتر از همه اینا پاسختون به کامنتاس که نشون میده چقد احترام قائلید واسه همه البته از یه استاد محترم نباید غیر ازاین انتظار داشت...
بدون شک شما بهترینی.

درود بر شما نفس گرامی که برای وبلاگ نارس ما حکم نفس دارین !

نفس دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:40

آنقدر باورت دارم که اگر بگویی باران............
به حرمت صدایت خیس می شوم.

باران............

دردانه دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 http://kordsat.persianblog.ir

سلام عمو جان
آخه خیلی وقت بود چیزی ننوشته بودم
اومدم غافلگیر کنم مخاطبامو
ممنون از اینکه به وبلاگم سر میزنین
امیدوارم همیشه همیشه شاد و سرزنده باشی .

سلام مریم جان خوبی عزیز ؟
من باب مزاح گفتم امشب و فردا شب برا همه شعرهای این پست های اخیرت کامنت میذارم
راستی واقعا شعرهات غافلگیرم کرد
تصور نمی کردم اینگونه دلنواز شعر بگویی !

فرید دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 http://faridshaabani.blogfa.com

هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند. گوته
شعراتون عالی و دلنشین هستن

سلام آقا فرید خوش اومدین
آخرش معلوم نشد اون استاد کی بودن !؟
البته ما نبودیم چون اصلا استاد نیستیم که بخوایم از زیر کار در بریم !

یک دوست وبلاگی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:09

سلام
در رابطه با پاسخ شما به نوشته گویا کمی گنگ نوشته بودم که شما درست متوجه نشده اید لازم دیدم توضیحات کوتاهی بدم.
1- خداوند انسان را آزاد آفریده و هیچکس نمیتواند برای دیگری تعیین تکلیف بکند چه برسد به من نوعی برای جنابعالی
منظورم حزب خاصی نبود بلکه کلا کار سیاسی بود چرا که در پس هر طرفداری از سیاستی تعصب هست و دوست داشتم برایم همچنان همان معلم دوست داشتنی و خوش اخلاقی باشی نه معلم دوست داشتنی و خوش اخلاقی که برای فلان جناح و حزب شعر میگوید و برای فلان شخص تبلیغ
2- هر کسی که کمی با شما آشنایی داشته باشد میداند و من نیز میدانم که شما اصلا و ابدا در سیاست به دنبال پول و مقام نبوده اید وگرنه چه بسا کسانی که با نصف فعالیت های شما به مقام و ثروت رسیدند
هدف از جمله آخر این بود که این مقام ها رفتنی اند و منظور این بود که دیگر کسی از رفتنی ها خبر ندارد.

در پایان هم بابت اینکه نوشته قبلی اونطور واضح و روشن نبود معذرت میخواهم امیدوارم اگه مشکلی پیش اومده بود به بزرگواری خودتون ببخشید.

سلام دوست نازنین وبلاگی ام !
انتقاداتت را به جان خریدارم و اصلا هم در موضع دفاع بر نیامدم
فقط باتوجه به شفافیت طرح سوال سعی کردم با مصداق به آن پاسخ دهم
در ضمن هیچ برداشت بدی از آخر نوشته ی قبلیتون نداشتم

قربانت

فائزه دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:11

دستتون درد نکنه، معلم مهربانم

مرسی فائزه نازنین
درسات و خوب بخون

علی رستمی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 14:38

سلام استاد عزیزوگران قدردیشب کاردخیلی عالی بود سربلندمون کردی شعر<<سه ر کیه نی>>هم خیلی عالیه مر30واقعا .همیشه پیروز و سربلند باشی

ندیدمش علی جان
«سه ر کیه نی » نوکرده !

سارا سارا سارا سارا دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 17:40 http://www.gelayolblogsky.com

سارا چکار کرده، تقصیر او نبوده !!!

دارا - وکیل سارا !!- ما را مُجاب کرده

سارا غذا نخورده، گویا رژیم دارد

اما به ظنّ دارا، او اعتصاب کرده

سارا میانه ای با شعر و غزل ندارد

دارا که غصّه ها را ، شعر و کتاب کرده

سارا شبیه خورشید٬ هر روز می درخشد
دارای بینوا را چون برف ٬ آب کرده !!

حسین رستمی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 18:50

سلام استاد

آره خودشه .این استاد ولی زاده است .میکروبیولوژیست معروفیه . استاد دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است .اصلا باورم نشد که این کرد باشه .واقعا عالیه از طریق وب شما رفتم تو وبلاگش .خودشه .گیلانغربی .وای چه شود ؟! خیلی حالیشه بابا ... البته اشعار شما هم عالیه ...

بله خانم متشخص و با اصالت و در عین حال دارای تعصب خصوصا به ایل و تبار هستند و به کرد بودنشون افتخار می کنند
دیدینشون سلام ما رو برسونین

فاطی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 20:38

سلام استاد وزد نیسد دیشب له برنامه الیام داید سوز داشت

من توراه بودم ندیدمش !

پریسا دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 22:13 http:// http://shabhaeashegi.blogfa.com

شعرهاتون روح نواز و زیبا هستن

سپاس فراوان
لطف دارین

رضایی سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:05 http://ghazalbanoo1990.blogfa.com

وای من چقد این غزل دوم رو دوس دارم.
بعدد از مدت ها به روزم. و منتظر شما

غزل دوم :

غزل اول :

چشم!خواهم آمد با شوق

سارا سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:04 http://www.gelayolblogsky.com

امیر رضا محمودی سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 19:38

استاد کجای دنیا کسی نظرشو بگه و شخصیتشم مجهول نباشه ایراد داره؟!!

هیچ ایرادی نداره و اینجور انسان راحت تر میتونه حرفش و بزنه و پاسخ دریافت کنه
محمد هم شوخی میکنه از این موضوع ناراحت نیست

فائزه چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 14:30

برام یه عادت شده که هر روز به سایتتون سر بزنم اگه یه روز نتونم که بهتون سر بزنم خیلی خیلی افسردم مثل دیروز، ولی اینو بگم که خیلی شعر آینه رو دوست دارم واینکه خیلی شعرهاتون قشنگه چند شب پیش هم که پخش شد از اول اول دیدمش واقعا تکی علی جان

faryad پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:44 http://beatit.blogfa.com

سلام استاده عزیز
خوبین؟
استاد یه زحمت داشتیم
یکی از بچه ها یه شعر گفته خاستم نظرتون رو راجبش بدونم


"زندگی"

برگ خشکی میشوم در دست باد


گاه میخندد به رقصم طفلکی


گاه میگرید به هجرم یک غریب


گاه گاهی میشود همراه من


یک پرنده......یک کبوتر....یک عقاب


گاه تنها و غریب ....بی همدمی


گرد خود میگردم و غم میخورم


بادبادک گاه گاهی میشود همبازیم


شاد میگردم ز رقصش در هوا


گاه با سر میخورم روی زمین


میبرد باخود مرا ..وقت دگر بادی دگر


زندگی یعنی همین


چرخیدن و گردیدن و بالا و پایین رفتن است


گاه گریان ...گاه خندان...

گاه هم بی همدمی است...

استاد نظر بدین ممنون میشیم!
راستی متشنجیم!! ( یادی از مرتضایه عزیز!!!)

شعر خوبیه
به نظر میاد نیمایی باشه اگر چه تساوی مصرع هاش باعث میشه اونو چهار پاره تصور کنیم ولی چون مصرع های زوجش قافیه ندارن همون نیمایی بهتره !
اما در یکی ۲ جا وزن مغشوش شده :
«ب» در «غریب» خارج از وزنه !
گاه تنها و غریب ....بی همدمی

به جای «چرخیدن» بایستی می گفت « چرخش » تا وزنش درست بشه !
مفاهیمش هم قشنگه
خالا این شعر مال کیه !؟
سرقتیه یا سروده ی خودشه !؟

مهدیـ... پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 http://mahdyeh44.blogfa.com

سلام آقای محمدی،
حالتون خوبه؟
ببخشید ،مدتی نتونستم بیام ،درگیر در س ومشق بودیم حسابی دلم برای استادو وبلاگش تنگ شده بود!
راستی شما کردی سورانی بلدین؟؟؟؟
چون کامنت قبلی یه جورایی گفتین که بلدین!!
اگه بلدین خوش به حالتون شده ها!
خیلی دوس دارم،وخیلی سخته هر کاری می کنم نمی تونم خوب یاد بگیرم!

سلام مهدیه جان خوبی؟
کار خوبی کردی٬درس و مشق مهمتره.موفقیتت آرزومه
حقیقتش کردی سورانی رو تا اندازه زیادی متوجه میشم ولی نمیتونم صحبت کنم
با توانی که در شما و یادگیری شما سراغ دارم فکرنکنم کار سختی براتون باشه!

رشیدی پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:32 http://rashidi314.blogfa.com

سلام آقای محمدی.حالتون خوبه؟ شعر بسیار زیبایی بود.

قالب وبلاگتون هم زیباست. به وبلاگ حقیرانه من هم سر بزنید.
منتظر نظرات سازندتون هستم!

سلام خانم رشیدی خوبی ؟
چه خبر از در س ها ؟
چشم با شوق می آیم

رضا پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:45

راستش رو بخواین اصلا دوست ندارم که برم ولی دیگه چی میشه کرد راستی اگه کلاس برگزار شد باهاتون تماس میگیریم
درمورد شعرهاتون بگم که خیلی جذابن و عالی من اصلا علاقه ای به شعر ندارم و اولین بارمه که شعر میخونم البته درسامو که میخونم ،راستی شعر گلی خیلی خیلی قشنگه دستتون واقعنا دردنکنه

سلام رضا جان خوبی عزیز ؟
خیلی خوشحالم از بودن و آمدنت و خوشحال تر از اینکه این شعرهای نارس و ناقص من به مذاقت خوش اومدن !
اونم اگه نبودی مشکلی نیست خودم بهتر از اونجا برات میگمشون
منم از بین کارهای کردی ام با شعر گلی بهتر ارتباط برقرار میکنم
یه شعر کردی دارم به اسم « نچیدو ! » که بعضی دوستانم میگن از گلی بهتره !! البته خودم در این مورد شک دارم !
بزودی میذارمش و تقدیم به تو

مهندس جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:42

چرا تو شعرهایی که میخونی همش حرف از آب میزنی و از طرف مقابل آب میخای؟؟
ارا خودان آو نیرین؟؟

تکیگ آو بی پیم وه ده س و جامد
سایه د سه نگینه نیه زانم نامد

- تکیگ آو دیمه د وه دیده و ٬ وه دل
جامم چینیه و نامم صه نم گل !

ار هی صه نم گل ! ده م نقل و نه بات !
من وه نا امید چیو بچم له لات !؟

- هزاران چیو ته وه داخ و مرده
هیچکه س په ریگ گل له لام نورده !

شون باواند وه چیه ی سه نگ بایگ !
له پای هر بنجگ یه کی لی لنگ بایگ !

امیر رضا محمودی جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:45

سلام استاد ؛خوبی؟
خدارو شکر انجمن داره رونق میگیره دیگه باید به فکر سالن بزرگتری باشین.
ولی تا همیشه طرفدارتم.

حضور سبز تو باعث رونقش شد !
قبلا یه سالن بزرگتر در اختیارمون بود که کافینت ارشاد شد
اگه زیادتر از این بشه در سالن آمفی تئاتر برگزارش می کنیم

مهران غفوریان جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 17:19

سلام داش علی خیر الل ناسید یارو هه له ناو عروسی رقص کید

یه روژ ناو جمعیگیومن ٬ وتم مه دوس خیرلله دیرم وه خاطره یکه فاتحه له دسی در نیه چوگ !
وت اگر راس ایوشید خو هزار تمن بی پیم !

ایمان جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 17:23 http://farzegah.vcp.ir

سلام ودررود بر استاد عزیزم آقا بخدا شرمندتونم اون وبلاگی رو که گفتم کتابتون رو برای خرید گذاشته هر چی که دنبالش گشتم پیداش نکردم بخدا شرمنده مزگانی له تیولم نیو
راستی میخوای با خر نامه ی ایمان ازادی آشنا بشی خیلی جذابه وشعر های طنز گذاشتم یه وبسایت مجانی ساختم تا درشو یهو تخته نکنن راستی شما هم اگه خواستی(ساختن وبسایت) بگو تا برات نشونشو بدم وبسایت بساز از بلاگ اسکای و بلاگفا واینها که بهتره ممنون میشم که بهم سر بزنی اگه زحمتی نیست دانش آموز حقیرتون رو با نام خرررررنامه لینک کنین .

دستت درد نکنه ایمان جان. خودت و اذیت نکن گیر میارم

نفس جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 18:49

سلام
سلام
سلام برتوای مهربان دوست!
هرچندکه یادی نمیکنی من آمدم و نفسی تازه کردم دراین فضا!
شادباشی.

وبلاگ های زیادی هستند که نویسنده هاشون اسمشون «نفس» ه !
نمیدونم شما کدومشین!؟
آدرس وبتون و میذاشتین میومدم

محمدرضا شرفی جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:41 http://wewent.blogfa.com

استاد!
اجازه!
یه چیزی بگم؟


استاد خیلی دیر به دیر آپ می کنید(هر مول ماه یه بار)

دیگه دارم شعر ها رو حفظ می شم

تنها کارم اینه که فقط نظرها رو بخونم

بده بیاد اون شعر قشنگه رو




قربونت
باییییییییییییییییییییییییییییییییییی

سلام محمدرضا جان خوبی ؟ عیدتم مبارک
چشم !
فاصله ی آپ ها رو میارم به ۲۰ روز ! و بعدا ۱۵ روز !

hamid شنبه 13 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:51

سلام علی اقا خیلی وقت بود که به وبلاگت سر نزده بودم لذت بردم از غزل های زیبایت مخصوصا اون غزل کردی ....به امید دیدار

سلام حمید جان خوبی عزیز ؟
چه خبر از استرالیا !؟ ملبورن موندگار شدی !!؟
منم خیلی وقته نرفتم وبلاگت ! البته فکر کردم دیگه آپ نکردی
ولی همین الان میرم از تو وبلاگ فیلتر شده ام آدرسش و در میارم
تو که اینجا نذاشتیش !!
یکی دوتا شعر کردی دیگه تو پست های قبل تره ! برای غربت بد نیستن !!

حمدالله لطفی شنبه 13 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 17:02 http://shabanehaye-bito.blogfa.com

سلام بر سرور گرامی ام علی محمد عزیز
نتیجه زحمت شما بود
در مکتب معلم خودم امتحان پس می دهم
زنده باشی
و همچنان منتظر پست بعدی ات هستیم






.

سلام دکتر حمدالله
شعرهایت قشنگ و لبریز از احساس و عاطفه اند
شاید بخاطر این است که از آن دل سرشار از عشق و دوستی تراوش می کنند !

[ بدون نام ] شنبه 13 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 21:06

درود بر طبع و روح زلال علی محمد عزیز

درود بر روح زلال خودت !
راستی شما !؟

رحمان مریدی(عبدی پور) شنبه 13 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 21:10

سلام علی جان دنبال یه شعر می گشتم به طور اتفاقی وارد وبلاگت شدم واقعا زیباست و دلنشین مثل خودت یادش به خیر دانشگاه لرستان انجمن شعر اوستا و اون همه خاطره........
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟
از دور می بوسمت خداحافظ

سلام رحمان جان خوبی ؟
پسر تو کجایی ! ما دلمون حسابی برا دیدنت لک زده !
چند روز پیش جریان تو و محمد و ماشاالله و خای لکی و لری و کردی یادم افتاد !! تنهایی کلی خندیدم
راستی هر از گاهی میام دره شهر
هنوز اونجایی که ؟

مهندس شنبه 13 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:46

و بختم تقصیرت نیه...
خوزو ایمیش صنمه بیاشتایم

صنما ذکر تو گویم !!

کورس احمدی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:43

سلام علی نازنینم

هنوز هم دلم میلرزه از شنیدن شعر هات

راستی میدونی دهه گذشته و دهه قبلترش مدیون تو چن نفر دیگه ن که بی ادعا و عاشقانه مینوشتن بدون پخش بیانیه و مانیفیست های.....

به راستی هنوز هم غزل گفتار با ابهت خاصش دلبری میکند.

سلام کورس جان
خوش آمدی شاعر نازنین

هزار نثر و دوبیتی ٬ هزار شعر سپید
غزل که از تو بجوشد کنم فدای غزل

رضا یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 19:02

عل جون لطفا به اون رفیق رفقای اهل ریاضی تون سفارش مون رو بکنین آخه فردا امتحانشون رو داریمبا همونایی که باهاشون هم خوابگاهی بودین
just you

سلام رضاجون خوبی ؟
دلمون حسابی برات تنگ شده !
تو از کجا می دونستی اونا هم اتاقیم بودن !!؟

امیر رضا محمودی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 19:39

سلام ؛ یه نگاه به وبلاگ من بندازین خوشحال میشم.

چشم امیررضا خان با افتخار میام

سحر یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 20:28 http://mfarzams.blogfa.com

سلام اقای محمدی . افرین میگم به احساس و شعور قشنگتون. مایه افتخار ما ایلامی ها هستی. از مهدی هم تشکر میکنم باعث اشنایی من با شما شد.
لهجتون هم خیلی قشنگه

مرسی سحر خانم لطف دارین به مهذی هم سلام برسون
دلهاتان سرشار از عشق باد!

سحر و مهدی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 22:02 http://mfarzams.blogfa.com

مررررررسی که به ما سر زدی باورم نمیشد جوابمو بدی.خیلی خوشحالم

سحر و مهدی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 22:03 http://mfarzams.blogfa.com

مرسییییییی خیلی عالی شد که به ما سر زدی اقی محمدی باورم نمیشد جواب بدین واقعا خوشحالیم

ای بابا من کی باشم
شما منت گداشتین سرمون
اینجا خونه ی مجازی خودتونه !

ایزانلو یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:03 http://sherenabefarsi.blogfa.com

سلام و خسته نباشید
من در وبلاگم غزلی از روزهای حضور مقام معظم رهبری در خراسان شمالی دارم
ممنون میشم که نقدش کنید
با تشکر

bita یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 23:18 http://www.sagiiran.blogsky.com

dorood
emshab dashtam daftare deltangihamo varagh mizadam be
shere shoma barkhordam
درهای‏ ‏دل‏ ‏را‏ ‏بی‏ ‏سبب‏ ‏بر‏ ‏روی‏ ‏شادی‏ ‏بسته‏ ‏ای‏ ‏
امابرای‏ ‏غصه‏ ‏ها‏ ‏با‏ ‏تا‏ ‏سر‏ ‏آغوشی‏ ‏جرا؟
ye bar gool dade boodin ba sedaye garme khodetoon in sher ro inja (ghazal eshgh ast)ro bezarin ama....
Mishe bekhooninesh?


چشم حتما

امیر رضا محمودی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:34

استاد اینقدر ذهنم معطوف غزل های شما بود که مثنوی رو با غزل اشتباه گرفتم.
مرسی که گفتی اصلاحش کردم.

217 دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:35

سلام اینجا قراره درمورده شعرای شما نظرداده بشه یایجور دردو دله؟!!!!!
چقدم واست شعر میزارن حسودیم شد!!

باور کن من مخاطب هام و از شعرهام بیشتر دوس دارم !
وبلاگ هم بخاطر این امکان گپ و گفت و از هر دری سخن گفتن دوس دارم !
این مصرع تقدیم به همه شون :
تورا من دوست دارم بیشتر از شعر هام حتی !

مهتاب نصر دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 16:35 http://www.mahtabnasr.blogfa.com

سلام

بی بهانه دعوتین به کلبه اشعار م
منتظر حضور سبزتون هستم[گل]

چشم

مهتاب نصر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 14:13 http://www.mahtabnasr.blogfa.com

سلام استاد بزرگوار

وای ممنون واقعا ممنون از نظر خوبتون اولین بار بود که انقد شفاف و خوب نقد شدم مرسی مرسی واقعا ممنونم از لطفتون که به من و نوشته های من توجه کردید
امیدوارم سایه لطفتون از من کم نشه استاد واقعا سورپرایزم کردید و همین طور خیلی خیلی خوشحال شدم از نظرتون بزرگوار
بازم ممنون

بهنازجعفری چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:51 http://www.mita2.blogfa.com

درود

با احترام دعوتید به دوبیتی

کرم نماوفرودآ...[گل]

حبیب بخشوده چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 http://abrangha.com

سلام سباس از شما/زیباست دعوتید به خواندن یه ترانه

پیتر از کلن چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 14:45

بسیار عاااااااالی

سلام خوش اومدی!
واقعاً از کلن !!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد