..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-
..... غزل ، عشق است ......

..... غزل ، عشق است ......

شعرهای نارس و حرفهای ناتمام من- علی محمد محمدی-

نامه ای از مهرداد و یک اطلاعیه ! و یک غزل ( دلم گرفته .. )

هر از گاهی می روم و برای پست های تازه ای که کاوه از شعر های مهرداد در  " گنگ خوابدیده " قرار می دهد کامنت هایی در حد بضاعت کم و دانش حقیرم می گذارم. پست قبلی وبلاگ خودم مقدمه ی مقاله ی عاشورایی مهرداد بود که به دلیل تعلق این پست به مهرداد از ایشان خواستم در کامنتی مقاله و همایششان را تشریح کنند که مهرداد بعد از مدت ها این نامه را به جای کامنت برایم ارسال کردند و خواستند به جای کامنت به پست جدید منتقل شود :



علی آقا !

شاعرِ غزل هایِ جهان پسند!

صدایِ محزونِ این همه بهانه ی گریستن و گلایه !

دردت به جانِ دلِ بی قرارِ پُرگریه ی بی سر و سامانم !

فرصتِ جبران از من مخواه ! هرچه می خواهی به روی این دیده ی روزِ خوش ندیده .

فرصتِ جبران از من مخواه ! بگذار مثل این همه سال که وبالِ گردنت بوده ام ، فقط من انتظار داشته باشم !

فقط من بخواهم ! فقط من هر صبحِ پیش از بیداری عالم و آفتاب ، پیش از گفتگو با مردمانِ مهربانِ وطنم ، پیش از آن که کسی پیچ رادیویش را باز کند تا صدای مرده ی یأس آمیزِ بغض آلودِ برادرِ گریه هایت را بشنود ، سراغ    " گنگ خوابدیده "  بروم که یعنی نیمه شب ، علی دست به قلم شده و به اسم نظر برای پُست تازه ای که کاوه خان از بین شعرواره های بی در و پیکرم، انتخاب کرده ، دوباره ، ساده و صمیمی ، به آن چند بیت یا سطرِ آواره ، آبرویی بخشیده یا نه ؟

به جان سروناز این همه ی داراییِ قلب بیمار مهرداد است !

حالا هی منتظر باش تا من چیزی بنویسم ، به خط آن همه بغض نباریده ، به یاد هر آن چه ترانه که مثل هراس پرنده ای کوچک از بام لبان براماسیده  از عطش دیرپامان پرید و باز نیامد !

 به یاد هر آن چه غزل ، که شبیه شکایت کودکی بی خانمان ، اشک و اشتیاقش آمیخته با سعی سرزدن و سرودنمان بوده و بی دلیل و ناگزیر ، تعارفشان نکردیم و رفتند سراغ سایه ها !

منتظر باش تا هر آن چه مارا و دوستان بی شمار ما را به سالهای خاکستر شده ی خراب و خستگی آنان می برَد بنویسم

اما چگونه !؟

چگونه آن چه از دست تو بر نم آید را به تنبل ترین شاگرد کلاس شبانه ی شعرها و شِکوِه هایت می سپاری !؟

خدا خیرت بدهد 

برادرِ این همه سطرِ یتیم!  غمخوار این همه بیت ناتمام !  همراه این همه ترانه ی خانه نشینِ تنها ! سراغِ بی سراغِ این  شاعر تبعیدی .... !

   تو که این همه متوقع نبودی !

حالا که بی تاب خواندنت ، نتوانستم از این چند خطِ مثل همیشه شلوغ و خالی ، بگذرم قرار نیست دنیای مرا عوض کنی !

به قول شما  معلم ها و اساتید  " این بار آخرت باشد " و گرنه من که مثل گذشته و آینده ، هیچ ! تکلیف این همه چشم مهربان و گوش بی قرار ، که هر روز و هر شب ، می آیند و  کارهای تازه تر از جان بنی آدمت را می خوانند و می شنوند ، چه می شود !؟

قرار نیست نظم برنامه هایت را ، و ترتیب آمدن و نیامدنِ دوستانت را در این فضای عطر آگین بهشتی ، بخاطر بی خوابیِ یکی مثل من به هم بزنی ، که چه !؟

اما تو که می دانی دل ، حساب و کتاب سرش نمی شود . من هم عاشقم ، یعنی اندکی آدم ! و همین کارم را سخت تر کرده و گرنه چه حاجت جز به خاموشی ام .

بگذار منطق معمول و پُر درد و دامنه ی سال هایِ سپری شده را ادامه دهم ، من هر روز پیش از آنکه از نام خدا و پیغمبر و ساعت 6 بامداد ، اینجا تهران است و حال شما چطوره و صبحتان به خیر ، سراغ گنگ خواب دیده و  ermes-3  بیایم ، جانِ هرچه جدایی و دوری دلگیری قسمت می دهم بگذار فقط تو بگویی ، تو بخوانی ، تو غزل تازه را مژده دهی ، تو شعر بخوانی ، تو سرذوقمان بیاوری ، تو مرا و دوستانمان را در همه  جای این وطنِ غربت زده ی دلتنگ ، شاد از ذوق شعری تازه یا نه ، اصلاً بیتی، حرفی ، حدیثی ، سلامی ، حتی از هزار سال پیشترت کنی !

قول می دهم که تک تک خوانندگان این خانه ی نورانی ، با آن چه با هرزحمت ، سرِ هم کردم موافقند !

اندکی صبر کن قانعت می کنم - همین خوب است ،  تنها دلم نمی آید  ننویسم :

در جمع من و این بغض بی قرار ، جای خالی ات امکان ندارد ...


                                                                                                         مهرداد محمدی  -  تبریز

                                                                                                                                                                               آذر 92

                                                                                                                 .......................................................................................................................................................................


انجمن شعر و ادب ایوان با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این شهرستان برگزار می کند:


          شعر خوانی ، حافظ خوانی و شاهنامه خوانی

                       در  شب خاطره انگیز  یلدا

نَقل مَتَل کُردی ،

شعر خوانی شاعر میهمان، شاعران ایوان و شاعران محلی

مکان : سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ایوان)

زمان : شنبه 30 / 9 / 92  ساعت 20 تا 22 شب ( شب یلدا )


و اندوه ها و خودکشتن ها

.......................................................................................................................................................................


در طی 10 روز گذشته 8 - 7 نفر از جوانان برومند شهر و دیارم  برای همیشه خویش را از صحنه زندگی حذف کردند و و به عمر کوتاه خود خاتمه دادند !

تنوع خودکشی ها بر نگرانی قضیه می افزاید ! یکی با طناب و موبایل به دست در حین مکالمه با مادرش ، دیگری با ریختن الکل بر روی خود و کشیدن کبریت در بیرون از شهر ، آن یکی با قرص و این یکی با نفت و آن خانم با تفنگ !!!!!!

حالا تقریباً همه ی خانواده ها می دانند در هر خانه بمبی آماده انفجار و نارنجکی مترصد کشیدن ضامن ! تا دمار از روزگار پدر و مادر رنجدیده درآورند !

به کجا چنین شتابان !!؟

وقت آن نرسیده مسئولان نازنین بامسئولیت (!!!) ریشه یابی کنند و فکری برای این مسئله !؟

جوانان کم تجربه ی ما وقتی اراده ای برای حل مسئله خود نمی بینن با طنابی و قرصی و چندلیتر نفت ، صورت مسئله را پاک می کنند !

بیایید با هم چاره ای بیاندیشیم !!


غزلی از سال های گذشته ام که دلگیر بودم و سرودم و در مجموعه ی" دری به باغ پریشانی " چاپ و به مهرداد تقدیمش کرده بودم و امروز از زبان کسانی که خود را به دار مجازات خویش می آویزند بازخوانی میکنم:


دلم گرفته از این شهر و مردمان حسودش

شبیه میله ی زندان شده، خطوط و حدودش

 

به تنگ آمدم از دستِ بوته های زمینگیر

که نخل، اجازه ندارد ، رود به لاکِ صعودش

 

نشسته گَرد غریبی، به روی چهره ی شهرم

چگونه می شود آیا  از این غبار زُدودش !؟

 

به غیرِ جغدِ ملامت ، به جز کلاغِ مَذمّت

پرنده ، پَر نگشوده ، در آسمانِ کبودش

 

چه فرق می کند این شهر ، براش ، بود و نبودم !؟

چه فرق می کند این شهر ، برام، بود و نبودش !؟

 

کنون که زندگیم ، مثل " مار و پله "  شده است

نه دلخوشم به فرازش ، نه دلخورم  ز فرودش

 

فقط اگر گِله ای هست، ز دوستانِ خودم هست

که دوست - دشمن جانم -  تنم ، کبودِ عمودش

 

خدای شاهد مان است، همان خدایِ عزیزی

که افتخار شما و من ، این رکوع و سجودش

 

دعای هر شب من : ای خدا ! هدایتشان کن

دعای هر شبتان : ریشه کن درخت وجودش

 

                                            پائیز 76 ایوان

.............................................................................................................................................................................................................................


محمود محمودیان از هنرمندان نازنین ایوانی ست حنجره ی مخملی اش بهترین پژواک برای بازخوانی ترانه های ماندگار خداوندگار موسیقی کُردی - مظهر خالقی - است در جشنواره ی شعر  " منال و مه لوچگ " ابیاتی از اشعار  شاکه و خانمنصور دو شاعر بزرگ و از مفاخر ایوان را زمزمه و یک تصنیف را اجرا کردند. آهنگسازی و تنظیم کار به عهده ی هنرمند عزیز سیروس نادری بوده که ایشان هم خوشبختانه ویلاگشون و به این آدرس ایجاد کردند : http://nadire.blogfa.com/


البته CD منتخبی از برنامه این جشنواره آماده ست و دوستانی که بخواهند از انجمن شعر می توانند رایگان آن را تهیه کنند اما چون در این CD متأسفانه تصنیف زیبای آقای محمودیان رو، قرار نداده  بودن، اینجا لینک دانلودش و در اختیار علاقمندان و کسانی که از من خواسته بودند قرار می دهم:

لینک دانلود تصنیف اجرا شده توسط  محمود محمودیان

نظرات 142 + ارسال نظر
جعفر منصوریان شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 15:46 http://JAFAR60.BLOGFA.COM

جناب آقای محمدی وقتی تو این شهر حتی نمیذارن شبی همچو یلدا رو خوش باشیم و از اشعار عزیزان بهره مند باشیم دیگه چه توقعی دارین خودکشی نکنیم..بابا به پیر به پیغمبر افسردگی گرفتیم...راستی یکی از cd ها رو واسم نگهه دار...مخلصیم

دل، از این فاجعه خون است عزیز !

چشم جعفر خان
CD ت پیش من محفوظه !

جعفر منصوریان شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 15:47 http://JAFAR60.BLOGFA.COM

انصافا تصنیف آقای محمودیان بسیار زیبا بود..واسشون آرزوی موفقیت دارم..

قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری !

فاطمه شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 16:07

سلام. دردناک تر از این متن شما،پرواز زودهنگام مرحوم آقاى نجفى بود. واقعا دردناکه... اصلا نمى تونم باور کنم.

گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است
مى چیند گلى را که به روزگار نمونه است.

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت !

روحش شاد

azmiaz1 شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 16:49 http://manyekadamam.blogfa.com/

بسیار عالی/ درود بر استاد گلم و اقا مهرداد/

سلام میلاد جان
چرا بروز نمیکنی عزیز ؟

محمد حسین شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 17:23 http://000010000.blogfa.com/

سلام ممنونم که به وبم سر زدی . شما در

وبلاگ اسیر عشق دعودیت حتما بیا اگر نه ییاقلبم می شکنه پس بیا



راستی شب یلدا برتو مبارک باد

بیا بیا خدا حافظ

مهدیه ناجی شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 17:41 http://www.mhnaji68.blogfa.com

سلام استاد همون کامنت یلداروگفتم...فک کنم پیست نشده باشه...

نه ! مشکلی نداشت

منصور شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:17 http://mansurazadi.com

سلام بر علی محمد استاد بزرگوار. یلدای شما هم مبارک.ممنون ازاینکه بیادم بودی.خدایی قلب منی.

سلام منصور جان
دیروز که به من منت گذاشتی و از شمال سرسبز تماس گرفتی لذت شعرهایت را با خوانش زیباترت دو چندان کردی !

021 شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 22:58

سلام
به قول خودتون فقط جاهلا سلام نمیکنن!!!!!
حرف نمیزنم چون منطقی نمیبینم.
وقتی در مورد مخملباف و شجریان صحبت میکنیم شما سریع بحث و میکشید رو محمود کریمی و ارضی و...( یکی نیست بگه آخه چه ربطی داره؟؟؟)
در مورد خاتمی حرف میزنیم،میگی احمدی نژاد.
هر جا لازم باشه و بدونید راه جواب دادن دارید،جواب میدید ناجور. هر وقت هم که میبینید بی جوابید و کم میارید به جای قبول حقایق اصلا نظر رو جواب نمیدید.
نمونش کامنت آقای شعبانی در مورد انتخابات و مسجد رفتنتون که بیجواب ماند و ماند.
یا سوال در مورد آقای قنبری که اونم بی جواب ماند.
(حالا شاید بگید که الان سوالو بپرسید تا جواب بدم یا بخواید به قول کردا براش لو در بیارید ولی خودتونو که دیگه نمیتونید گول بزنید)

آخرش هم خودتونو با حسن زیرک و هایده و مهستی!!!(عجب تناسبی) جمع میبندیم و خودتونو میفرستید ته دوزخ!
از جواب دادنتونم به نظر قبلیم هم مشخصه که چقدر ناراحت شدید.
احتمالا این نظر رو هم با تراوشات نمک زیاد پاسخ بدید ولی بدونید هیچکدوم منطق نمیشن!
هر چند میزان منطق شما از مکالمات تلفنی و گفته هاتون قبل از انتخابات مشخصه!
میگن چهل سالگی اوج تکامله ولی...
البته من برای شخصیت حقیقتون ارزش زیادی قائلم و بینهایت شمارو دوست دارم ولی شخصیت مجازیتونو نه!
ایکاش شخصیت مجازیتون هم به اندازه شخصیت حقیقیتون میبود!
با سپاس!
بدرود.

سپاس از نظر لطفتون
در کامنت قبلی شما گفته بودین داداشا به هم نون قرض میدین ولی خوبه بدونی من 8 داداش دیگه دارم ولی اگه در مورد مهرداد چیزی گفتم از شعراش و موقعیت هنری اش تمجید کردم نه خود خودش !

موضوع دیگه اینکه متوجه این قسمت نشدم :
هر چند میزان منطق شما از مکالمات تلفنی و گفته هاتون قبل از انتخابات مشخصه!

تماس تلفنی با کی !؟

بازهم سپاس از اومدنت

حسین عباسی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:03 http://radikalyek.blogfa.com

بابا دمت گرم به خدا ...
رچگیدیم دیشب ...
حالا خوب شد مهدی نبود که باهام بیاد وگرنه خدا میدونه باید چی میکشیدم من بدبخت ...

آخه چرا یه دفعه کنسل می کنین ...؟؟؟
همه چراغها روشن بود و در بیرونی هم باز ... اما ...

خلاصه من که دیگه نه شب و نه روز تو هیچ یک از برنامه های ارشاد ایوان شرکت نمیکنم ... شما هی من یه بیننده رو داشتین که پروندین منو ...
خطاب به تمام دست اندر کاران ارشاط ایوان باید بگم که :

بی برنامه گی محضه فقط کاراشون ... یه برنامه بدون مشکل و آبرو ریزی تا بحال تو ارشاد ایوان برگزار نشده ...
تو منال و ملوچگم که اولا با یه ساعت تاخیر بود هیچ ... وسط برنامه میان رو میزی عوض میکنن ... آخه استان ایلام به این حرفا چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امید وارم آقای محمدی شما از دست من ناراحت نشده باشین ولی بخدا واقعیته ... تازه میگم اگه ارشاد ایوان خودش وبلاگ یا وبسایت یا هرچیز دیگه داره بهمون بگین تا اونجا راحت تر بتونیم انتقاد کنیم ...

یه پیشنهاد دارم و اونم اینه که خودتون یه جوری بهشون بفهمونین که برنامه نذارن کلا سنگینترن به خدا ...
به نظر من شمام دور ور ارشاد نرین دیگه ... کسر شانه براتون ...

باید ببخشین ها ... خیلی دلم پر بود از دست این دوستاتون ...

حسین خان
وقتی هینم ازمون دریغ میکنن میگی چیکار کنیم !؟
من ازتون رسماً عذر می خواهم
ولی قبلش کنسل شدن برنامه رو همینجا اطلاع داده بودم

mamo یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 14:59

تو نیستى و پیش من فرقى نخواهد کرد

که آخر پاییز امروز است یا فرداست



یلداى آدم ها همیشه اول دى نیست

هرکس شبى بى یار بنشیند شبش یلداست!
مه قه لبد ئاسنه !؟

یلدا به آن بلتدی تیره اش نیز نشان داد خورشید می رسد و تیرگی ها ماندن نشاید

mohsen karimi یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:00 http://yasan1993@blogfa.com

بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است

قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است

اربعن حسینی تسلیت باد

با یه پست جدید منتظر حضور صمیمیتون هستم

اومدم و خوندم
جالب بود

صادق حسینی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:54 http://www.roham86.blogfa.com

ﻣﻦ ! ؟
ﻧﻤﮏﭘﺮﻭﺭﺩﻩﯼ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﺧﻢﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺁﺷﻨﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ،
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺧﺮﺍﺑﯽِ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪﺍﻡ
ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐُﻨﺞِ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖِ ﺩﻳﺪﻩﺍﻡ ﺩﺭﻳﺎﺳﺖ!

سلامی دوباره علی آقا

تو را من چشم در راهم

درود بر صادق شعر و غزل

mohsen karimi یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:11 http://yasan1993@blogfa.com

آقا کی گفته عاشقی جرمه ؟؟؟

مگه نمیدونستی !!!؟
البته بقول بهروز یاسمی :
جرم قشنگی ست

حسین عباسی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:18 http://radikalyek.blogfa.com

ببخشی آقای محمدی ...

حق با شماست ولی من دیروز چون جای دیگه بودم و دسترسی به اینترنت نداشتم متوجه نشده بودم ...
بازم ببخشید ...
یا علی !!!

یاعلی

حمزه یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:21 http://hanzad65

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد

دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید

همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد .

اربعین حسینی تسلیت باد.

اربعین سالار شهیدان عالم تسلیت باد

آمـــوس یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:40

سلام علی آقا.
درد تو و مهرداد به جان ناقابل من.
دوستتان دارم.
موفق باشید و سربلند.

سلام آموس مهربان
تا همیشه منت دار خوبی هایت خواهم ماند
سپاس از تو

3/14 دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:01

سلام درودخداوندبرتوبادامیدوارم همیشه زنده وسلامت باشید

آمـــوس دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:01

راستی شعر کوتاهی از مهرداد را خوانده بودم که برای چاپ و انتشارش معذور بود اما مسولیتش را من به عهده میگیرم هر چند هیچ مشکلی در آن نمی بینم. ظاهراً برای دوستان جوانمرتان گفته که در
جاده ی گاز ایوان از شر زندگی خود را خلاص میکنند.

"" متری طناب و ...
شادی لاشخورهای خوشبخت.
تخته " گاز "
روی جاده ی جوانی
مصوب طرح پنج ساله ی وزارت امور دولت خدمت آمایش مردم خودکشی پرور مجلس شورای اسلام ناب محمدی.... ""

زیباست
سپاس از تو شاعرت
اتفاقا همین امروز یکی از بانوان جوان ایوان به زندگی اش خاتمه داد !
و این راه
همچنان قربانی می گیرد !

سیروس نادری دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:09 http://nadire.blogfa.com/

سلام جناب محمدی

یا یک مطلب جدید و ترانه ای تمرینی از همکاری من و محمود بروزم
خوشحال میشم تشریف بیارین

سلام سیروس جان
اومدم هم مطلبت زیبا بود و مفید برای دانش آموزان و مربیان پرورشی
هم ترانه ی تمرینی تو ومحمود شنیدنی
درود بر شما

ایمان دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:59 http://farzegah.blogfa.com

سلام ودروودی فراوان بر استاد .........جا خالی را پرکنید از این همه صفات به

یلدا رو پساپس تبریک واربعین شاه کربلا رو تسلیت عرض میکنم خودکشی هنوز از جوانان شهرمون دست بر نمیدارد .
این جمله را شما طور دیگری گفتید :خودکشی هنوز قربانی میگیرد واین دردی بسیار یرای شهروندان ایوانغرب .کدام مادر بیچاره میداند که دخترش می خوابد این خواب زندگیست یا خواب مرگی با قرصی .البته من در حدی نیستم که اضهر نظر کنم اما همین را میدانم که خودکشی گناه است گناه
اجازه هست من شعرتون رو در گوگل پلاس بذارم ؟

ایوانی دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:13

آقای محمدی شب یلدا نایدمانه سره کار؟!؟!؟!؟!!؟

ایمان دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 http://farzegah.blogfa.com

قسم و او کسه ناوی ساقیه/یادد تا ابد له دل باقیه /قسم و خدای تو او دلداران /سخته غریبی له گوشه شاران /فکر نکیدن غریبی خاسه /قسه ی رزازی خدایی راسه /هر کسه ایژید غریبی خاسه /اوه له جمله ی خدا نشناسه

اناریگ هاتیه ولای دوسه وه
ایوشم بخومه ی هر وه پوسه وه

گل ونوشه ی باخانمی
شو چرای دیواخانمی

زهرا دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:17

سلام استاد..هم ارا کنسل بو؟؟؟؟ خودکشی ارا مه جاره منالم و سن خودکشی نرسیمه..اری اوشیده هر که تکد بیو او لا چوگ خوه کوشیگ.. یه دی آخر دنیاس و علی

سلام مشی زهرا
ولله بیوشم چوه !؟
میگم که در هر خانه ای نارنجکی ست که فقط یه زور ضامنش ...

محمدحسین دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:41 http://000010000.blogfa.com/

بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است

قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است

اربعن حسینی تسلیت باد

چهل قافله رنج !
چهل قرن اندوه !

021 دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:17

سلام مجدد
فقط میخواستم بگم.نگران نباشید.
تلفنتون کنترل نمیشه.
منظور از مکالمات،از قول دوستانتون بوده که از شما نقل قول کردند.

سلام نه نگرانی نداره !
اتفاقاً کنترل میشه !

علی دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:10 http://ali2011.blogfa.com/

از تنهایی ام ژاکتی بافتم
به گرمی آغوش تو نیست
اما...
بی منت است و همیشگی!

بیگمتن بافته ی دست خدایی که چنین
نقش جان می زنی ای قالی کرمانی من !

سایه دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 18:04

سلام استادچطورین؟
خوبین؟
ببخشیداین چندوقته نیومدم وبتون دارم واس امتحانای ترم اول خودکشی میکنم.
چندروزپیش دراراددیدمتون میخواستم عرض ادب کنم حواستون نبودرفتین توارشاد.
بهرحال عذرخواهی منوبپذیرین ب بزرگواری خودتون.
با آرزوی بهترین هابرای شمااستادعزیزم

سعادت نداشتیم قربان!

یاسی دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 18:55 http://cashcool.blogsky.com/

گفتم که ای غزال چرا ناز میکنی
هر دم نوای مختلفی ساز میکنی
گفتا به درب خانه ات ار کس نکوفت مشت
روی سکوت محض، تو در باز میکنی!؟
نوشته ی مهرداد عزیز بسیار زیبا بود و سرشار از مهربانی برادرانه.
شعر علی جان را هم هر چه بخوانیم کم است. اصلن علی جان این خودکشتن ها از کجا معلوم از دست زیباییه احساس شما نباشد!!!!

امیدوارم که شاهد چنین اتفاقاتی در هیچ شهری نباشیم .

مرسی یاسی جان
لطف داری بابت خط خطی های من !
برا خودکشی شهرما هم
اتفاقاً بعد از این پست من یه خانم جوان دیگه هم خودش و راحت کرد !

گلایه دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:15

زندگی از من در می رود
ساعتم چقدر عقربه می چرخاند
این جمعیت از ساعتم بیرون می زنند ؟!
به نقطه ی صفر می رسم
گیجم می زند ... می خورم به گیجی...

بوی استخوان می پیچید

چند ساعت مانده به بن بست

از کنارش می گذرد

و به خاطر نمی آورد

عطری را که از کنار سایه اش

به دیوار تکیه داده است

ساعت از عقربه هایش جلوتر می زند

کسی چه می داند

کدام شب

زیر کدام تیر چراغ برق

جای لبهای چه کسی ...

حالا که عشق اتفاق دوری ست

و دورتر

عابری که بی هیچ لبخندی می گذرد

رویا از تبریز دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:25

سلام دایی.
وبلاگه نازی داری.بهتون تبریک میگم.مشتاق دیدارتون هستیم.به سروناز و زندایی سلام گرم برسونید.یا علی.

سلام رویا جان
خوبی ؟ امیر خوبه ؟ بازحمت های ما

آجی سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:01



سلام داداش

سلام آجی دکتر عزیز

سوسن گل سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:02

سلام
آپم
موفق باشید
[گل]

چشم خدمت می رسم

محمدسهید سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:28 http://shurangiz.blogfa.com

سلام اقای محمدی ممنون ازاین آهنگ زیبایی که گذاشتین انصافازیباست تشکرازشما و هم از اقای محمودیان

سلام زارع منش عزیز

نرگس سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 14:44 http://narges1994.blogfa.com

ﺣـﺮﻑ ﺩﻟـﺖ ﺭﺍ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﺑـﺰﻥ
ﺍﮔـﺮ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﮔﻔﺘـﯽ
ﺍﺳﻤـﺶ " ﺣـﺮﻑ ﺩﻝ " ﺍﺳـﺖ
ﺍﮔـﺮ ﻧﮕﻔﺘـﯽ
ﻓـﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﺷـﻮﺩ " ﺩﺭﺩ ﺩﻟـﺖ !!! "

سلام استاد مثه همیشه عالی بود

سلام نرگس خانم
کم پیدا شدی خانمی

سنا۱۶ساله سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 14:45

سلام عمو
واقعازیباسرودین
فقط اگر گله ای هست زدوستان خودم هست
که دوست -دشمن جانم-تنم ، کبود عمودش

مرسی سنا خانم
چکار می کنی با درس هات !؟

لاوی سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 16:59

مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد
طعنه های دیگران است !
شاید اگر این " دیگران " نبودند ،
تو زودتر از اینها
برای من ، مـُرده بودی ...



سلام



من ی چن وقتیه بخاطر مشغله های زیاد به وب نمیام


ولی خوشحال میشم زودبه زودبم سربزنی




ممنون

من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم

چشم
حتما

علی رستمی چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:14

شرمنده استاد .مشغول دانشگاهیم سه چهار روزی می شه که اومدم خونه .

به خونه خودتون خوش اومدی!

رسول رضایی چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:48 http://www.rasoul-rezaei.mihanblog.com

سلام عمو علی
مرسی مرسی
عکس عمو مهرداد چقد خوبه-از سطرسطر متن زیبای مهرداد عزیزم لذت بردم
متاسفانه آمار خودکشی این ماه به 15 رسید-باید به مسئولین دست مریزاد گفت!!!!
اینجا شهر آلام ها ست
این روزا اشک خوب صیقلمان میدهد
به امید روزهای لبخند

آره رسول جان
بد دردی ست
رسالت خوبانی چون شما سخت تر

021 چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:01

سلام
داشتم نتو زیرورو میکردم اینو دیدم.گفتم بد نیست بخونید.
(احتمالا قبلا خونده باشید الآن محض یادآوری میگم):

سرانجام حسن روحانی نسبت به اغتشاشات و بی‌قانونی‌های صورت‌گرفته عده‌ای خاص در حوادث پس از انتخابات پس از 8 ماه واکنش نشان داد و گفت: «مردم وقتی احساس کردند که عده اندک فریب‌خورده عاشورا را هتک کردند، خشم و هیجان آنها شعله‌ور شد و نهم دی یک پاسخ محکم و قاطعی به معاندین و ضدانقلاب دادند. نقد و نقادی در کشور آزاد است. اما تحریک مردم به این‌که بیایند در خیابان و یا این‌که فکر کنیم مشکل در کف خیابان حل خواهد شد، چیزی نیست که با قانون سازگاری داشته باشد. تجربه کشور ما هم می‌گوید که حرکت‌های خیابانی برای کسی سودی ندارد. تجارب ماه‌های اخیر نیز ثابت کرد که با این‌گونه کارها کسی نمی‌تواند به اهدافی برسد و افراطیون باید توسط بزرگان نظام طرد شوند.»

* براساس خبری که خبرگزاری فارس روی خروجی خود منتشر کرد، تعدادی...
-----
راستی گفتم یادآوری! یاد سریال یادآوری افتادم.سریال خوبیه،هر شب،شبکه آی فیلم،ساعت نه و نیم شب!

من ندیدم
اگه روحانی از این حرف ها می زد که بهش رأی نمی دادن !
دقیقا مثل ولایتی و قالیباف و جلیلی و ...
تلویزیون ما هم فقط ایلام میگیره !
اگه خود کشی کردیم دلیلش همین tv ایلامه !

021 چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:07

پیرو همون نظر قبلی:
خوندی حجاریان چی گفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتی صدای داریوش قنبری رو هم درآورده!!!!!

حجاریان رو اصلاح طلب تر از داریوش می دانم

021 چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:11

ههههههه
آقای روحانی به گفته تئوریسینشون گفته دوستی خاله خرسه!
------
عمدا توی سه کامنت گذاشتمشون که به هر قسمت مشخصا جواب بدید(البته اگه داشتید) و اگه هم جواب نداشتید یا ندادید که سرت سلامت!

ولی برا همین خاله خرسه رییس غصبی دولت قبلی نامه به جورج بوش و حتی اوباما داد که بی جواب موند !

ایمان چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:45

یکی از فانتزیام اینه که
پلیس تو ایست وبازرسی ماشینم رو نگهداره …
-بگه اسم ؟
+بگم عباس
-بگه نام پدر ؟
+بگم عباس علی
-بگه فامیلت چیه ؟
+بگم عباسی
-بگه از کجا میای ؟
+بگم عباس آباد
-بگه کجا میری ؟
+بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه !!! :|
-بگه بی شرف منو سرکار گذاشتی
+بگم نه به حضرت عباس.

و در استانی که استاندارش عباس زاده بود !

ایمان چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 22:41 http://farzegah.blogfa.com

سلام استاد آپ کردم اول شمارو دعوت کردم بیای حتما
ای خدا ویادمو چی
با اون رنگ همیشه سبزت منتظرتم با بنفشی از کبودی سیاستمداران

و ناو چویلم

mohsen karimi چهارشنبه 4 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:13 http://yasan1993@blogfa.com

کی از سیب غمت پرهیز دارم

اگر حالی ملال انگیز دارم

بیا ای معنی آیینه ای عشق !

که دور از تو دلی ناچیز دارم .

.............. پنج‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:26

"A Deep-Sworn Vow"
Others because you did not keep
That deep-sworn vow have been friends of mine;
Yet always when I look death in the face,
When I clamber to the heights of sleep,
Or when I grow excited with wine,
Suddenly I meet your face .
William Butler Yeats

yes
ببخشی همین یه کلمه رو از زبان بلد بودم

فرید جمعه 6 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:07 http://faridshaabani.blogfa.com/

هرگز به خدا نگو مشکل بزرگی دارم
به مشکل بگو خدای بزرگی دارم

در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند
آبی آسمان که می بینم و
می دانم که نیست
و خدا که نمی بینم و
می دانم که هست.

سلام فرید عزیز

نارسیس ناز جمعه 6 دی‌ماه سال 1392 ساعت 18:48 http://nar3is.mihanblog

سلام آقای محمدی! برادر بزرگوار، حالتون چطوره؟ این بار بدون تعارف و عادی فقط اومدم احوالپرسی...انشاالله سالم باشید

سلام نارسیس ناز عزیز
یعنی دلخورین دیگه !؟
اونم از اینکه نیومدیم وبلاگ نازنینتون !

علی یاسمی شنبه 7 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 http://www.aliyasemi.blogfa.com

با سلام از سلامتی مهرداد خوشحال و از سایه تیره ای که بر شهرم افتاده است غمگینم...
نیزانم ای دف نوبت کیه نوبه کام گیوته بعد از.....

سلام علی جان
دردی ست جانفزا !

رضا شنبه 7 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:53

سلام آقای محمدی احوالتون؟
یک راهکار واسه اینکه دلتون از اون شهر گرفته؟
جور خوم بو ارا ایره تازه چیم ارا استقبالدیش!!

تف ده ریو او شارگه ته هایده تی !
آندیده و آمین

زارعی شنبه 7 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:19 http://http:/www.patyat.blogfa.com

سلام استاد ارادت
دست مریزاد مثل همیشه زیبا خواندمتون

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا

تو مگو مارا برآن شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

سلام محسن جان شاعر رباعی های زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد