هر از گاهی می روم و برای پست های تازه ای که کاوه از شعر های مهرداد در " گنگ خوابدیده " قرار می دهد کامنت هایی در حد بضاعت کم و دانش حقیرم می گذارم. پست قبلی وبلاگ خودم مقدمه ی مقاله ی عاشورایی مهرداد بود که به دلیل تعلق این پست به مهرداد از ایشان خواستم در کامنتی مقاله و همایششان را تشریح کنند که مهرداد بعد از مدت ها این نامه را به جای کامنت برایم ارسال کردند و خواستند به جای کامنت به پست جدید منتقل شود :
علی آقا !
شاعرِ غزل هایِ جهان پسند!
صدایِ محزونِ این همه بهانه ی گریستن و گلایه !
دردت به جانِ دلِ بی قرارِ پُرگریه ی بی سر و سامانم !
فرصتِ جبران از من مخواه ! هرچه می خواهی به روی این دیده ی روزِ خوش ندیده .
فرصتِ جبران از من مخواه ! بگذار مثل این همه سال که وبالِ گردنت بوده ام ، فقط من انتظار داشته باشم !
فقط من بخواهم ! فقط من هر صبحِ پیش از بیداری عالم و آفتاب ، پیش از گفتگو با مردمانِ مهربانِ وطنم ، پیش از آن که کسی پیچ رادیویش را باز کند تا صدای مرده ی یأس آمیزِ بغض آلودِ برادرِ گریه هایت را بشنود ، سراغ " گنگ خوابدیده " بروم که یعنی نیمه شب ، علی دست به قلم شده و به اسم نظر برای پُست تازه ای که کاوه خان از بین شعرواره های بی در و پیکرم، انتخاب کرده ، دوباره ، ساده و صمیمی ، به آن چند بیت یا سطرِ آواره ، آبرویی بخشیده یا نه ؟
به جان سروناز این همه ی داراییِ قلب بیمار مهرداد است !
حالا هی منتظر باش تا من چیزی بنویسم ، به خط آن همه بغض نباریده ، به یاد هر آن چه ترانه که مثل هراس پرنده ای کوچک از بام لبان براماسیده از عطش دیرپامان پرید و باز نیامد !
به یاد هر آن چه غزل ، که شبیه شکایت کودکی بی خانمان ، اشک و اشتیاقش آمیخته با سعی سرزدن و سرودنمان بوده و بی دلیل و ناگزیر ، تعارفشان نکردیم و رفتند سراغ سایه ها !
منتظر باش تا هر آن چه مارا و دوستان بی شمار ما را به سالهای خاکستر شده ی خراب و خستگی آنان می برَد بنویسم
اما چگونه !؟
چگونه آن چه از دست تو بر نم آید را به تنبل ترین شاگرد کلاس شبانه ی شعرها و شِکوِه هایت می سپاری !؟
خدا خیرت بدهد
برادرِ این همه سطرِ یتیم! غمخوار این همه بیت ناتمام ! همراه این همه ترانه ی خانه نشینِ تنها ! سراغِ بی سراغِ این شاعر تبعیدی .... !
تو که این همه متوقع نبودی !
حالا که بی تاب خواندنت ، نتوانستم از این چند خطِ مثل همیشه شلوغ و خالی ، بگذرم قرار نیست دنیای مرا عوض کنی !
به قول شما معلم ها و اساتید " این بار آخرت باشد " و گرنه من که مثل گذشته و آینده ، هیچ ! تکلیف این همه چشم مهربان و گوش بی قرار ، که هر روز و هر شب ، می آیند و کارهای تازه تر از جان بنی آدمت را می خوانند و می شنوند ، چه می شود !؟
قرار نیست نظم برنامه هایت را ، و ترتیب آمدن و نیامدنِ دوستانت را در این فضای عطر آگین بهشتی ، بخاطر بی خوابیِ یکی مثل من به هم بزنی ، که چه !؟
اما تو که می دانی دل ، حساب و کتاب سرش نمی شود . من هم عاشقم ، یعنی اندکی آدم ! و همین کارم را سخت تر کرده و گرنه چه حاجت جز به خاموشی ام .
بگذار منطق معمول و پُر درد و دامنه ی سال هایِ سپری شده را ادامه دهم ، من هر روز پیش از آنکه از نام خدا و پیغمبر و ساعت 6 بامداد ، اینجا تهران است و حال شما چطوره و صبحتان به خیر ، سراغ گنگ خواب دیده و ermes-3 بیایم ، جانِ هرچه جدایی و دوری دلگیری قسمت می دهم بگذار فقط تو بگویی ، تو بخوانی ، تو غزل تازه را مژده دهی ، تو شعر بخوانی ، تو سرذوقمان بیاوری ، تو مرا و دوستانمان را در همه جای این وطنِ غربت زده ی دلتنگ ، شاد از ذوق شعری تازه یا نه ، اصلاً بیتی، حرفی ، حدیثی ، سلامی ، حتی از هزار سال پیشترت کنی !
قول می دهم که تک تک خوانندگان این خانه ی نورانی ، با آن چه با هرزحمت ، سرِ هم کردم موافقند !
اندکی صبر کن قانعت می کنم - همین خوب است ، تنها دلم نمی آید ننویسم :
در جمع من و این بغض بی قرار ، جای خالی ات امکان ندارد ...
مهرداد محمدی - تبریز
آذر 92
.......................................................................................................................................................................
انجمن شعر و ادب ایوان با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این شهرستان برگزار می کند:
شعر خوانی ، حافظ خوانی و شاهنامه خوانی
در شب خاطره انگیز یلدا
نَقل مَتَل کُردی ،
شعر خوانی شاعر میهمان، شاعران ایوان و شاعران محلی
مکان : سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ایوان)
زمان : شنبه 30 / 9 / 92 ساعت 20 تا 22 شب ( شب یلدا )
و اندوه ها و خودکشتن ها
.......................................................................................................................................................................
در طی 10 روز گذشته 8 - 7 نفر از جوانان برومند شهر و دیارم برای همیشه خویش را از صحنه زندگی حذف کردند و و به عمر کوتاه خود خاتمه دادند !
تنوع خودکشی ها بر نگرانی قضیه می افزاید ! یکی با طناب و موبایل به دست در حین مکالمه با مادرش ، دیگری با ریختن الکل بر روی خود و کشیدن کبریت در بیرون از شهر ، آن یکی با قرص و این یکی با نفت و آن خانم با تفنگ !!!!!!
حالا تقریباً همه ی خانواده ها می دانند در هر خانه بمبی آماده انفجار و نارنجکی مترصد کشیدن ضامن ! تا دمار از روزگار پدر و مادر رنجدیده درآورند !
به کجا چنین شتابان !!؟
وقت آن نرسیده مسئولان نازنین بامسئولیت (!!!) ریشه یابی کنند و فکری برای این مسئله !؟
جوانان کم تجربه ی ما وقتی اراده ای برای حل مسئله خود نمی بینن با طنابی و قرصی و چندلیتر نفت ، صورت مسئله را پاک می کنند !
بیایید با هم چاره ای بیاندیشیم !!
غزلی از سال های گذشته ام که دلگیر بودم و سرودم و در مجموعه ی" دری به باغ پریشانی " چاپ و به مهرداد تقدیمش کرده بودم و امروز از زبان کسانی که خود را به دار مجازات خویش می آویزند بازخوانی میکنم:
دلم گرفته از این شهر و مردمان حسودش
شبیه میله ی زندان شده، خطوط و حدودش
به تنگ آمدم از دستِ بوته های زمینگیر
که نخل، اجازه ندارد ، رود به لاکِ صعودش
نشسته گَرد غریبی، به روی چهره ی شهرم
چگونه می شود آیا از این غبار زُدودش !؟
به غیرِ جغدِ ملامت ، به جز کلاغِ مَذمّت
پرنده ، پَر نگشوده ، در آسمانِ کبودش
چه فرق می کند این شهر ، براش ، بود و نبودم !؟
چه فرق می کند این شهر ، برام، بود و نبودش !؟
کنون که زندگیم ، مثل " مار و پله " شده است
نه دلخوشم به فرازش ، نه دلخورم ز فرودش
فقط اگر گِله ای هست، ز دوستانِ خودم هست
که دوست - دشمن جانم - تنم ، کبودِ عمودش
خدای شاهد مان است، همان خدایِ عزیزی
که افتخار شما و من ، این رکوع و سجودش
دعای هر شب من : ای خدا ! هدایتشان کن
دعای هر شبتان : ریشه کن درخت وجودش
پائیز 76 ایوان
.............................................................................................................................................................................................................................
محمود محمودیان از هنرمندان نازنین ایوانی ست حنجره ی مخملی اش بهترین پژواک برای بازخوانی ترانه های ماندگار خداوندگار موسیقی کُردی - مظهر خالقی - است در جشنواره ی شعر " منال و مه لوچگ " ابیاتی از اشعار شاکه و خانمنصور دو شاعر بزرگ و از مفاخر ایوان را زمزمه و یک تصنیف را اجرا کردند. آهنگسازی و تنظیم کار به عهده ی هنرمند عزیز سیروس نادری بوده که ایشان هم خوشبختانه ویلاگشون و به این آدرس ایجاد کردند : http://nadire.blogfa.com/
البته CD منتخبی از برنامه این جشنواره آماده ست و دوستانی که بخواهند از انجمن شعر می توانند رایگان آن را تهیه کنند اما چون در این CD متأسفانه تصنیف زیبای آقای محمودیان رو، قرار نداده بودن، اینجا لینک دانلودش و در اختیار علاقمندان و کسانی که از من خواسته بودند قرار می دهم:
لینک دانلود تصنیف اجرا شده توسط محمود محمودیان
سلام استاد محمدی
من در جواب این 021 که استناد میکنند به خبرگذاری فارس بگم که :من بعد از 5 سال اینترنت گردی خصوصیات تمام پایگاههای خبری رو میدونم
چند تا از خبرهای فارس رو میگم که چه دردسری درست کردن:
1_اینها توی یک مقاله نوشتن که امارات جز قلمرو ایران است.اماراتی ها سفیر ما رو احضار کردن و شکایت نامه ای علیه ما نوشتن .بعد معاون اول ما در دولت قبل مجبور شد بره امارات و معذرت خواهی کنه.
2- زمانی که اقایون تحریم ها رو کاغذ پاره خوندن خبرگزاری فارس تیتر زد که ایران و روسیه و چین رزمایش مشترک دارند.این خبر بازهم برای ما دردسر درست کرد و رسانه های خارج شروع کردند به تبلیغ سنگین علیه ایران.من یادمه که اقای خاتمی هم اعتراض کرد چرا توی این شرایط برای کشور هزینه میسازند
3_خبرگزاری فارس اعلام کرد که ما برای سوریه میخواهیم نیرو بفرستیم/توی همین ایام مخالفین رژیم اسد هم چندنفر ایرانی (ظاهرا زائر) رو اسیر کرده بودند.در حالی که سیاست جمهوری اسلامی عدم دخالت در سوریه بود باز این گروگان ها به خاطر تیتر این خبرگزاری برای کشور ما هزینه داد
استاد محمدی
اینها جداست از دهها دروغ حزبی و تهمتی که خبر گزاری فارس و روزنامه کیهان به اون عادت کردند.تمام حرفای اقای روحانی در سایت ریاست جمهوری موجود است و نیازی نیست که به خبرگزاری فارس استناد کنیم که همه میدونن اهدافشون چیه....
سپاس از شما
سلام به دوست خوشفکر و اندیشمندم محمد عزیز
گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است...!
تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،
هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!
تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،
همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!
"فریدون مشیری"
..................................................
سلام بر سلطان غزل
مرسی شما لطف دارین
امیدوارم اینطوری که شما میگید باشه
ایام به کام وبدرود
انشالله که بهترین رشته ی مورد علاقه تون قبول میشین
این سلطان غزل منظورتون من که نبودم !؟
یه دی ارا ناتید
کره خو هاتم
سلام بزرگوا! ممنون از اظهار محبتت..منم شعرهاتونو خیلی دوست دارم واقعا انگار حرف دله!
سلام مبارکه... حالا من کم سواد که انگلیسیم ضعیفه چطو فینگلیش بخونم؟!
سلام
آخه اون وقتا ویندوزم و ناقص نصب کرده بودم فونت فارسی نداشت
مجبور شدم کامنت ها رو فینگلیش ج بدم
سلام با احترام دعوتید به خواندن دو سطر از دلنوشته هایم!!!
خوندم و پسندیدمش !
سلام آقای محمدی خوب هستین؟عصر کانون دیدمتون نمیدونم شما منو دیدین یا نه ولی میخواستم بهتون سلام کنم یه نفر دم در کلاستون بود نتونسم سلام کنم. خلاصه به بزرگواری خودتون ببخشین شما.
سلام سارای مهربان
نه متاسفانه متوجه نشده ام
کنون که زندگیم ، مثل " مار و پله " شده است
نه دلخوشم به فرازش ، نه دلخورم ز فرودش
.
.
.
عالی بود
سلام کوثر خانم
از این ورا !؟
سلام ... چطوری .... با یه مطلب جدید به نام ( ورق ) ی صبرانه منتظر حضور شما در چشمان آبی من هستم
رفتی و دل بریدی ساده/ از من و اون همه بی تابی
انگار نه انگار می گفتی با من / می مونی نا صبح مهتابی
سلام آقای محمدی
امروز تولد مامانمه....
اگه تونستین ی سری ب وب من بزنین واسه ی تبریک
ممنون
درود بر تو دختر قدر شناس
مبارکش باشد و مبارکت
سلام استاد مهربان و شیرین سخنم بسیار استفاده کردیم عالی بود مرسی که سری به کلبه ما زدی....
خونه امیده آقا حسن !!!
( روحانی نه بابا ! خورانی !)
آتش
از تنی به تنی دیگر
اینجا هر روز المپیک است
یکی این مشعل را از ایلام بگیرد
از: جلیل صفر بیگی
خیلی زیبا بود
ولی تو با این شعر نوشتن های به موقعت از همه مون شاعرتری !
سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم ،ولی نمیدانم چرا هنوز هم دیروزها بهترن!!!
خودکشی بهترین راه نیست ولی میتونه آسان ترین راه باشه!!
راستی خودکشی اختیاره یا اجبار؟؟؟
بیتا خانم
در شهر ما جوانان، مجبورند به خودکشی اما به اختیار نوع خود کشی خود را تعیین می کنند !
سلام لبه قسیه کردیده کر
منیش سو خوم کشم
له روحیه م تاثیر نا
استاد اینو سرودم که نمیدونم قالبش چیه خوبه :
نا گه به گوش می رسد صدای آه مادر
از پیش چشم می رود چهره ی ماه خواهر
تقصیرمه لی نیو !
سلام نظر من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نگین جوینده یابنده است که سه بار گشتم.
یه بار تر خاص بگرد
بدون گردین نچیدو !
نچیدو نچیدو سارا خانم نچیدو !
خوشبحال همه اینجا آشنان الا ما..
یا حق استاد
زندگی بر اساس سه تا " پ" میچرخه: پول، پارتی، پیشونی سه تا" خ" را هیچوقت فراموش نکن؛ خدا، خوبی، خنده از سه تا " ج" همیشه بترس: جهل،جنگ،جفا برای سه تا " و" ارزش قایل باش: وقت، وفاداری، وجدان توزندگی عاشق سه تا" ص" باش: صداقت، صلح، صفا سه تا " الف" را در زندگی از دست نده: امید،اصالت،ادب سه تا"ش" توزندگی خیلی تاثیر داره: شکرخدا، شانس، شهامت ارزوی من برای شما سه تا "سین": سعادت، سلامت، سربلندی
سه تا " ع " تا همیشه نصیبت باد
عشق ، عاطفه ، عزت
وه خدا مه ور نیم
دوباره که میگم نظر من کو بخدا اولش که میام نیست بعد که چند ساعت بعد که میام سرومروگنده هستش فک کنم قصدش ضایع کردن منه
دور از جون
سلااااااااام آقاى محمدى خوبى؟
امروز امتحان شیمى داشتیم.خیلى آسون بود. از در کلاس که اومدم بیرون،گفتم فقط نیم نمره اشتباه دارم. اومدم دم در حیاط،دیدم جاخالى هارو جابه جا نوشتم. اینم نیم نمره.
اومدم خونه باخیال راحت گفتم 19 میشم. اما همین الان کتابو نگاه کردم،دیدم یه تعریفى رو اشتباه نوشتم. اینم1 نمره. جمعا میشه 2نمره. میترسم تا فردا به صفرمطلق برسم
انشاالله!
"چه بگویم که دل افسردگیت
از میان برخیزد؟
نفس گرم گوزن کوهی چه تواند کردن
سردی برف شبانگاهان را
که بر افشانده به دشت و دامن؟"
سلام ودرود شاعر .چه مهر بانی و صمیمیت زیبایی در نامه ی برادر بود...و چه غزل زیبایی شما برای برادر سروده بودید...دست مریزادی جانانه به هر دو بابت این همه زیبایی و عشق.
الهی همیشه چراغ این خانه پر فروغ باد.
سلام شاعر عزیز دور از وطن
مرسی از لطف هماره ات
راستی میدونستی من طرفدار دوآتیشه ی فوتبال برزیلم !؟
سلام من و به روماریو و رونالدو که خیلی دوسشون دارم برسون !
ایندفعه روحانی اینده
ما هر بار که به ولایت میای تا از شما وقت ملاقاتی بگیریم استاد نمیشه دریاب فقرا را.....
ما که تا اخر عمر معدلاتی را که دادین موازنه نمیکنیم پس گوشه چشمی ....
ما سعادت دیدار نداریم آقا حسن تقصیر از شما نیست
شما دست به فرستندتون نزنین ! ایراد از گیرند ه ست!
سلام!همه را خواندم به درد خواندم و آن چه بیش تر بارانی ام کرد نامه ی مهرداد بود احساسی شگفت مرا به خواندن کامنت های تو کشاند حتا اسامی آن نظرات مرا به رنج های دور مهرداد برد...سا...سایه ات کم نشود!مرا سربزن!
درود بر شاعری
که همیشه عشق می سراید و
مهربانی را منتشر می کند !
تو را من دو.ست دارم بیشتر از شعرهام حتی !
له او شار اووه خاصتره!
پرناوه له مردمه کورخنه سه...
سلام شاعر جوان
نوشته و شعرت را با عنوان ((و اندوه ها و خودکشتن ها)) خواندم:
شاعرانه(!) و ساده، دلیل خودکشیها را چنین بیان کرده ای که:(( جوانان کم تجربه ی ما وقتی اراده ای برای حل مسئله خود نمی بینن ... )) . شعرتان عالی بود و متعهدانه و قابل ستایش اما غافل از این که شعرتان، صرفا" یک تصویرسازی احساساتی و غم اندود است. جوانان خودکشته را بی اراده را خطاب کردن، نشان ازچه دارد؟ کدام یک از من و تو و امثال ما جای آن خودکشتگان بوده ایم؟ چرا ریشه ی خودکشیها را بیشتر و بهتر نمی بینیم؟ ... صرفا" اراده ، دلیل این غمهای اجتماعی نیست!.بازهم به انگیزه و تهعدتان ، درود می فرستم.
موفق باشید.
والله چی بگم دوست ارجمند
من دوس ندارم به اونا که دستشون از دنیا کوتاهه خدای نکرده بد گفته باشم
ولی دوس هم ندارم این پدیده اپیدمی بشه
مرسی بابت لطفتون
در مورد شعر هم بیان اندوه و احساس خودم بوده
و البته فقط بغضم از این پدیده ی تلخ!
اما واکاوی مسئله و ارائه ی راهکار برای حل آن از عهده شعر و شاعر،خارجه !
ببخشید! اگه من صفر بگیرم،تجدید یا مردود بشم،به شما مدال طلا میدن؟
درضمن خطر دیگه رفع شد. چون از دیروز تا حالا دیگه اشتباهى به ذهنم نرسیده! الانم این نصف شبى دارم ادبیات میخونم. کلا من شبا شارژم.
اوهووم
[:S024:
]
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟
بله بله ..
سلام بر عمو علی عزیز
برای من که شاهد برادری و رفاقت شما و مهرداد بودم هیچ حرفی برای گفتن نیست غیر از اینکه بگم انشالله همیشه مانا و برقرار باشید .
سلام مریم
حان سپاس از مهربانی همیشگیت
علی جان عزیز و نور چشمم ! برادر فرهیخته ام سلام
چقدر خوشحالم از داشتنتان .
ثروت های لایزالم و مایه های خوشحالی و غرورم !
از اینکه پشتیبان واقعی و متعهدانه ی برادری ات را برای مهرداد - چشم و چراغ من و تو - بجا می آوری بسیار خرسندم هرچند غیر از این از تو دانشمند توانایم انتظار نیست !
می دانم زندگی شخصی برای همه هیچ مفری باقی نگذاشته که به دیگری بیندیشی . اما عزیزم - مهرداد - نه تنها دیگری نیست بلکه فقط برادرت نیست این عزیز دوست همفکر و افتخار من و توست .
سایه ی منوچهر عزیز مستدام باد اما تو غیر از برادر باید برای مهرداد پدری مهربان نیز باشی .خودت از من بیشتر آگاهی که مهرداد دارای روحیاتی صد در صد شاعرانه است زیرا به لطف تو هیچ وقت وارد مسائل مالی و اقتصادی نشده که روحیه اش زمخت و خشن بشه !
پس از آنجایی که من خارج از علاقمندی خاص به شماها ، چون در این خانه مدتی زندگی کرده ام احساسم این است که جزو لاینفک اعضای آن خانه ی نازنینم !
درود بر عمو میرزای نازنین و مهربانی مستمر و از سر صدق و صفاش
یادم نرفته دانش آموز بودم و مقاله ای با انشای شما رو در سر صف خوندم و و دبیران و دانش آموزان مات و مبهوت واژه های سرشار از مفهوم و سر براه تو شدند !
همان زمانی که من نه کاخ الیزه را می شناختم نه سفیدش را !
بذار یه خاطره برات بگم
روزهای انقلاب من سن بسیار کمی داشتم ولی یادمه بعد از یک تظاهرات بزرگ بود که نیروهای ژاندارمری شما رو از درون کمد دیواری خونه ی ما بیرون کشیدن و گریه ی ما بی تاثیر بود برای بردنت به پاسگاه !
چیزی حدود دوسال بعد و اوایل سال 60 بازهم نیروهای نظامی اومدند و از تو همون کمد بزور بردنت برای ...
مگه تو چی میگفتی که ...
بگذریم !
مهرداد آنقدر که به تو نزدیک است به من نیست
ارادتش موید این نکته است
اما شناختت از مهرداد برام جالب بود و قدرشناسی ، برازنده ی نازنینی چون توست
سایه ات بر سر ما مستدام
یه پست جدید بذارین دیگه. اینقد این خودکشى و خوندیم افسردگى گرفتیم.
تا خودت و نکشی این پست همچنان باقیست !
تلفات بایدش !
سلام من روح خدابیامرز یه نفرم!
با تفنگ شلیک کرد تو قلبش،یه ضربه هم با چاقو به خودش زد. یه مشت قرص خورد و یه آتیش روشن کرد. خودشو با طناب قرمزى خفه کرد و افتاد تو آتیش!!! خیالتون راحت شد دیگه؟
خدایش بیامرزد !
حالا این پست و بخاطر شادی روح آن مرحوم یه نفر یک ماه تمدید می کنم
على کردمه تا 1سال بیلیده!
یا علی!
قول داده اَم…
گاهـــی
هر از گاهـــی
فانـــوس یادت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشـن کنم
خیالـت راحــت! مـن همان منــم؛
هنوز هم در این شبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پرسـه میزنـم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـری سلام نَخواهـــم کرد…
خیالت راحت
ستاره ام ! نه که دستم به چیدنت نرسید
نخواستم که بچینم زمینی ات بکنم !
با احترام دعوتید استاد
.
متن قشنگی گذاشته بودی
عاشقانه و سرشار از احساس
سلام مطالبی که گذاشتید واقعا قشنگن بهتون تبریک می گم
خوشحال می شم نظرتون رو راجع به اشعارم بدونم
اومدم و خوندم
غزل روانی بود
دست مریزاد
سلام
ممنون از آقای صادقی که زحمت کشیدند و مورو از ماست کشیدن بیرون!
فقط دوست دارم اگه شما یا آقای صادقی و یا هر استاد دیگه ای اگه حرفی دارید،مدرکشون رو هم نشون بدید بی زحمت!
مثلا در مورد نامه به رئیس جمهور قدیم به آمریکا در مورد خاله خرسه!
(من طرفدار هیچ حزب و رئیس جمهوری نیستم،فقط دوست دارم حرف حق بشنوم،پس اگه جایی کم آوردید،به دیگرون کاری نداشته باشید و در راستای بحث اگه مطلبی دارید مرحمت کنید لطفا!!!)
سلام و رحمة الله
نامههای خارجی محمود احمدینژاد :
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمود احمدینژاد، علاوه بر نامههای رسمی یا پیامهای تبریک و تسلیت که در مناسبات رایج دیپلماتیک بعنوان رییس جمهور ایران برای سران کشورها یا مجامع عمومی یا بینالمللی میفرستد، تاکنون چندین نامه ابتکاری خارج از عرف سیاسی نیز به سران بعضی از کشورهای جهان نوشته است که اگرچه متن و عنوان آنها در «سایت رسمی ریاست جمهوری» ثبت نشده است اما با توجه به پوشش خبری گسترده داخلی و خارجی و تایید و پشتیبانی دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران از این نامهها، میتوان آنها را نیز در شمار نامههای رسمی ریاست جمهوری ایران آورد.
او اولین نامه، ازاین سری، را در اردیبهشت ماه سال ۸۵ شمسی به جورج بوش رییس جمهور آمریکا نوشت و با ارسال نامه به آنگلا مرکل[۱]، ژاک شیراک، رومانو پرودی و پاپ بندیکت شانزدهم تا آذرماه سال ۸۵ ادامه یافت . احمدی نژاد همچنین در چهارمین نشست خود با خبرنگاران در دوره ریاست جمهوریاش در آبان ماه ۸۵ اعلام کرد که بزودی پیامی خطاب به ملت آمریکا خواهد فرستاد. در مورد محتوای این پیام توضیحی نداد اما ملت آمریکا را مردمی خواند که تحت فشار قرار دارند و از حکومت خود ناراضیاند و گفت ارسال پیام برای آمریکاییان را به درخواست خود آنان انجام میدهد.[۲]
احمدی نژاد قبل از اولین نامه اعلام کرده بود که در نظر دارد در آن سال که توسط خامنهای به «سال پیامبر اسلام» نامگذاری شده بود، نامههایی را برای رهبران برخی کشورها بفرستد.[۳] برخی، نامهنگاری به رهبران جهان را ایده سعید جلیلی، دبیر کنونی شورای عالی امنیت ملی میدانند او مدرس واحد درسی «دیپلماسی پیامبر» در دانشگاه امام صادق است و بهنظر میرسد نامه به ژاک شیراک، رییس جمهور سابق فرانسه، را نیز او به کاخ الیزه رسانده است.[۴]. برخی نیز مجتبی ثمره هاشمی مشاور و دوست نزدیک احمدینژاد را بانی این ابتکار دانستهاند.[۵]
نامه به جرج بوش
محمود احمدی نژاد در فرودگاه مهرآباد در حالی که تهران را به مقصد اندونزی برای شرکت در نشست گروه هشت کشورهای اسلامی ترک میکرد خبر داد که نامهای برای جرج بوش ارسال نموده است که حاوی نقطه نظرات ملت ایران و پیشنهادهایی برای حل مشکلات میان دو کشور است . این نامه توسط سفارت سوییس در ایران که حافظ منافع ایالات متحده آمریکا در ایران است ارسال گردید.[۳]
وزارت امور خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه محمود احمدینژاد، آن را «تلاشی ضعیف» برای گفتگو با مردم آمریکا خواند.[۶] اما نامه «هجده صفحهای» وی با استقبال سرد مقامات آمریکایی همراه بود و آن را نامهای حاوی موعظه بر اساس آموزههای اسلامی دانستند و بر خلاف انتظار آنان، این نامه هیچ فکر جدیدی برای حل بحران هستهای ایران در بر نداشت. نامه احمدی نژاد بیشتر، یک اقدامی ایدئولوژیک برای اثبات درستی دیدگاههای جمهوری اسلامی تلقی شد تا ابتکاری جدید برای بر طرف کردن اختلافات عمیق بین ایران و ایالات متحده آمریکا. احمدی نژاد درین نامه ضمن بررسی وضعیت موجود درجهان، با اشاره به هولوکاست و مساله اسراییل بنوعی به محکوم کردن سیاست خارجی آمریکا میپردازد.
احمدی نژاد می گوید: « سیاستهای آمریکا مسئول ریخته شدن خون بی گناهان در سراسر جهان است » و به خصوص حمله به عراق و حمایت آمریکا از اسرائیل را محکوم میکند.
رئیس جمهور ایران به طور کلی به پرزیدنت جرج بوش نصیحت میکند که بهتر است که راه انبیا را برگزیند. محموداحمدینژاد در بخش پایانی این نامه مینویسد که « نظام دموکراسی غربی و لیبرالیسم نتوانسته خواستههای بشریت را برآورده کند و و صدای شکستن آن بگوش میرسد».[۷] مقامات کاخ سفید نامه رییس جمهور ایران را حاوی مطالب "گسترده و تاریخی" نامیدند که به مناقشه میان دو کشور ارتباط مستقیم ندارد. گرچه نامه احمدینژاد درباره ناکامی جهانی درباره حقوق بشر، تروریست، تهاجم فرهنگی و ناراحتی مردم جهان از تمرکز قدرت در بعضی کشورها و دیگر مشکلات مردم جهان و بخصوص فلسطینیان اشاره میکند اما آمریکا در اولین واکنش خود گفته است که « این نامه به نگرانیهای جامعه جهانی توجهی ندارد » و بگفته برخی مقامات کاخ سفید « این نامه مطالب مهمی نظیر مسئله اتمی، تروریسم و حقوق بشر را در بر نداشت » که بهنظر میآید اشاره به نگرانی پارهای از کشورها از جمله آمریکا نسبت به مساله هستهای و حقوق بشر در ایران داشت و نامه وی را حاوی پیام یا پیشنهاد مشخص سیاسی درین باره ندیدند. گرچه برخی مطبوعات آمریکایی آن را نشانه تمایل مقامهای رسمی ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا دانستند.[۸]
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و از روحانیون پرنفوذ در طیف تندرو جناح محافظه کار، در خطابه نماز جمعه تهران، نامه محمود احمدینژاد به جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا را «عملی فوق العاده» و از «الهامات خدا» خواند.[۹] و بعضی از مطبوعات محافظه کار در ایران نوشتند که نامه رییس جمهوری ایران در ادامه سنت حضرت محمد، پیامبر اسلام، است که در زمان خود با نوشتن نامه هایی به رهبران وقت جهان و از جمله به پادشاه ایران آنان را دعوت کرد که به راه راست بیایند. برخی آن را با نامه خمینی به گورباچف که در آن فروپاشی شوروی را پیش بینی کرده بود، مقایسه کردند. از سوی دیگر این پرسش نیز مطرح شد که احمدی نژاد به پشتوانه کدام توانایی اقتصادی، سیاسی و حتی معنوی آمریکا و غرب را به چالش میکشد و نظام دموکراسی را شکست خورده میداند.».[۷]
بهر حال کاخ سفید در موضعی رسمی اعلام کرد که به نامه احمدینژاد جوابی داده نمیشود.[۱۰] بی اعتنایی دولت آمریکا در پاسخ به نامه محمود احمدینژاد باعث شد که وی در مصاحبههای مختلف، از آن به عنوان «بی اعتنایی رییس جمهور آمریکا به نداهای صلح جویان جهان» یاد کند.[۱۱]
اگرچه نامههای وی، هیچ پاسخ رسمی را از گیرنده به همراه نداشته است اما وی مصرانه اعلام کرد که نگارش نامه به سران کشورهای جهان را در دستور کار خود دارد و ادامه میدهد.[۴]
نامه به سارکوزی
پس از یک وقفه یکساله در ارسال نامهها، در آبان ماه ۱۳۸۶ ( نوامبر ۲۰۰۷) خبر ارسال نامه به نیکلای سارکوزی رییس جمهور اخیر فرانسه از سوی روزنامه لوموند به نقل از سخنگوی الیزه منتشر شد. این دومین نامه رییس جمهوری ایران به کاخ الیزه بود، نامه قبلی برای ژاک شیراک ارسال شده بود.
لوموند گزارش داد که به گفته منابع دیپلماتیک لحن نامه بسیار زننده بوده است وتهدیدهای علنی در محتوای آن وجودداشته است. لوموند مدعی شد احمدی نژاد در این نامه سارکوزی را « فردی جوان و بی تجربه » خطاب کرده و توصیه هایی به وی کرده، از او خواسته است « روابط دو کشور را ازبین نبرد» اما ثمره هاشمی مشاور ارشد رییس جمهور، خبر لوموند درباره محتوای نامه احمدی نژاد به سارکوزی را تحریف شده دانست و تاکید کرد: در این نامه با اشاره به سوابق روابط ایران و فرانسه و تشریح وضعیت موجود، به افق آینده روابط دو کشور نیز اشاره شده است.[۱۲] احمدی نژاد در واکنش به این مطالب گفت که « نامه به سارکوزی شدیداللحن یا مربوط به مساله هستهای نبوده است».
نامه به صدر اعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و پاپ بندیکت شانزدهم
سه نامه بعدی محمود احمدینژاد، به انگلا مرکل، صدراعظم آلمان، [۱۳] پاپ بندیکت، رهبر کاتولیکهای جهان و نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه نوشته شد لازم به ذکر است که هر سه نامه احمدینژاد بدون جواب ماند.
نامه به باراک اوباما
پس از پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، احمدی نژاد پیام تبریکی برای وی فرستاد که حاوی غلطهای نگارشی و املایی بودهاست. وزارت امور خارجه نامه مذکور را پیش از ارسال کنترل و غلطها را اصلاح میکند و برای امضای مجدد به ریاست جمهوری ارسال میکند اما احمدی نژاد از امضای آن سرباز زده و میگوید(نقل قریب به مضمون از احمدینژاد توسط هاشمی ثمره مشاور ارشد وی): «نامه قبلی را با «حالی» امضا کردم که این «حال» دیگر تکرار نمیشود. همان را بفرستید» [۱۴]
نامههای دیگر
محمود احمدینژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران در وبلاگ شخصی خود به نام یادداشتهای شخصی احمدی نژاد به آنچه نامه یک مادر آمریکایی خوانده شده، پاسخ داد. بهنظر میرسد این تنها نامهای است که اگرچه غیررسمی و خطاب به شخصی نامعلومی نوشته و فرستاده شده، اما برخلاف نامههای بالا، متن کامل آن، جزو نامههای رسمی در سایت ریاست جمهوری ثبت شده است [۱۵] احمدینژاد در این متن در پاسخ به بخشی از نامه این « مادر آمریکایی» که از احتمال حمله ایران به آمریکا ابراز نگرانی کرده است، با تاکید بر اینکه « تاکنون تعداد زیادی از این نوع پیام را دریافت کردهام» ضمن انتقاد از سیاستهای آمریکا و اشاره به زورگوییها و زیادهخواهیهای اسراییل و آمریکا، به وی اطمینان میدهد که ایران آغازگر هیچ جنگی نخواهد بود.[۱۶][۱۷]
اینم آدرس لینکش :
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF
جسم کن زمانی را ...
که با ابریشمین نقش خیالت
صُفه ی ایوان قلبم را
به دستان نیایش فرش می کردم
تجسم کن زمانی را ...
که با بال و پر سیمرغ گونِ نام تو هردم
تمام هستی ناقابلم را من
نثار عرش می کردم
تجسم کن زمانی را ...
که با جاروب مژگانم
تمام گردهای دوری از یاد عزیزت را
زجان خسته ام رُفتم
تجسم کن زمانی را ...
که با آئینه های انتظار تو
تمام پرده های شام غیبت را
به خورشید ظهورت ، نقش می کردم
سلام
واقعا از نظرتون استفاده کردم
با این تحلیلی که کردید آدم به صورت کامل به ایرادات شعرش پی میبره ......
البته این شعر به نظر خودم شعر ضعیفی بوده و من برای دلیل خاصی شعر را در وبلاگ گذاشته ام .
اگر نظرتون رو راجع به دو شعر بعدی هم برایم بنویسید دنیایی ممنون خواهم شد.
من خیلی وقت است در اینترنت دنبال دوستانی می گردم که با هم اشعار یکدیگر را نقد کنیم تا ایرادات به حداقل برسد اما تا اکنون که موفق نبوده ام ان شا الله با شما چنین خواهد شد .
موفق و موید باشید
والا من خودم را در حد نقد نمی دانم اما چند سوال برایم پیش آمده
اول اینکه لاک صعودش به نظرم آن منظوری که باید را نرسانده است.
و چگونه می شود آیا یکجوری است نظرتون راجع به ( چگونه می شود از این غبار تیره زدودش؟) چیست؟
بازم شرمنده اما بازهم می آیم و در حضورتان می آموزم
مرسی از اومدنتون
لاک تو رفتنه و صعود بیرون اومدن از حویشه ! یه پارادوکسه
توی چگونه می شود آیا هم "آیا" به جای " که " نشسته
باز هم سپاس
سلام آپم منتظرم دوست عزیز[قلب][ناراحت][چشمک]
سپاس از دعوتت
چشم
برای شادی روح اموات بلند صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اللهم صلى على محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آخ بمیرم حیف شد مهرداد چه سرحاله بوده اینجا
خدا نکنه