-
من و کسرا و اهورا ! و یک غزل ( " به دلم افتاده " )
جمعه 13 دیماه سال 1392 01:41
1 ) من و کسر ا خیلی از دوستانم عمرشون و دادن به شما !!! دوستانی که معمولاً پیرمرد بودن و دارفانی رو وداع گفتند ! نمونش پیرمردی که پارسال و پیرار سال باهاش دوست شدم و 5 - 4 تا پولیور و کاپشن و کت تک ازش خریدم امسال برای خرید زمستانی رفتم مغازش دیدم پسرش اونجاس . گفت که عمرش و داده به شما ! من حتی اسمشم نمی دونستم که...
-
نامه ای از مهرداد و یک اطلاعیه ! و یک غزل ( دلم گرفته .. )
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 14:27
هر از گاهی می روم و برای پست های تازه ای که کاوه از شعر های مهرداد در " گنگ خوابدیده " قرار می دهد کامنت هایی در حد بضاعت کم و دانش حقیرم می گذارم. پست قبلی وبلاگ خودم مقدمه ی مقاله ی عاشورایی مهرداد بود که به دلیل تعلق این پست به مهرداد از ایشان خواستم در کامنتی مقاله و همایششان را تشریح کنند که مهرداد بعد...
-
چند وقت است ...
جمعه 1 آذرماه سال 1392 15:25
دوخبر از مهرداد : مهرداد برای سومین بار پیاپی و این بار در استان گلستان که محل برگزاری یازدهمین همایش پیرغلامان حسینی بود در بین نویسندگان ایران و 50 کشور جهان جایزه نخست نویسندگی عاشورایی را برای رادیو ورزش به ارمغان آورد ! اما جایزه اش را که مبلغ قابل توجهی بود به یکی از پیرترین مداحان اهل بیت از کشور اتیوپی اهدا...
-
شعر کردی " واران "
شنبه 11 آبانماه سال 1392 00:11
روزهای کودکی ام خصوصاً اولین باران پاییزی همیشه برایم خاطره انگیز است وقتی بچه ها با هم زیر باران می رفتیم و ترانه ی واران واری وه خشی / خودا باوگم نه کوشی را می خواندیم ! دعایی که لا اقل برای من مستجاب نشد و در همان اوان کودکی - در بی بارانِ تیرماه - آنکه من زیر باران دعایش می کردم کوچید ! این بیت جور دیگری هم خوانده...
-
بی تو ...
جمعه 26 مهرماه سال 1392 14:34
چه شد اینگونه بناگاه ، دل از ما کندی تو که گفتی همه ی عمر به ما پا بندی ! نه به آن شور و شر و قول و قرار دیروز نه به حالا که به روی همه در می بندی یاد باد آن همه گلخنده و گل گفتن هات ولی امروز دریغ از سخن و لبخندی ! کاش می شد که بدانم چه گناهی کردم که کشیدی ام از اعلی و به خاک افکندی ! نه که در باغ خدا سیب قشنگی بودم...
-
1-) سرزنش 2-) ای نگاهت
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 02:18
1-) سرزنش جز همین سرزنشِ خویش، چه از دست دلم می آید !؟ وقتی از دستِ من، اینگونه دو ابروت، بهم می آید ! آسمانم به زمین می رسد از بستنِ پلکِ ترِ تو و به تاراجِ خوشی های دلم، لشگرِ غم می آید بعد از آن حادثه ی تلخ ،که آنگونه تو را رنجانید دیگر از عشق ، گریزانم و از خویش ، بدم می آید "الِفی" بودم و از غصّه ی نا...
-
1) آرامش دریای من... 2) غزل کُردی "خیال"
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 20:05
آرامشِ دریای من، چندی ست بر هم خورده است امواجِ گیسویِ کسی ، آسایشم را برده است اوضاع، بر وِفق مُرادم بود تا یکسالِ پیش زان پس خیالی چون خوره ، روح و تنم را خورده است آتشفشان عشق ، از کوهِ دلم فَوّاره زد حالا به جا از من، تنی دَم سرد و دل آزرده است یک اتّفاق ساده بود، چیزی شبیه زلزله آوار شد لیلائی و . . . دیدند قیسی...
-
دو سه ماهیست...
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 00:15
۱) غزل « دو سه ماهیست... » دو سه ماهیست که بدجور دلم چشم به راهت دارد چه کند این دل بیچاره ٬ که عادت به نگاهت دارد نکند باز غروری ـ که نداری٬ گُل من ! گُل بکند دلِ عقرب زده ام٬ چشم به اعجازِ گیاهت دارد رمضان است ودلم لک زده تا کَی رسی از راه ٬ عزیز ! عید من بسته به باز آمدنِ چهره ی ماهت دارد بعدِ تو لایه ای از غم ٬ به...
-
1) غزل " من و تو " 2) غزل "چه شد ؟! "
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 01:43
امروز صبح (یکشنبه 30 تیر 92) ساعت 9 بود که موبایلم زنگ خورد معمولا شبها سایلنت میکنم اما اینبار از یادم رفته بود ! کد تهران بود فکر کردم کورس ، مهرداد ، یا انتشارات راز نهانه ! اما گفت از خبرگزاری " ایبنا " ( خبرگزاری کتاب ایران ) تماس میگیریم ! چیزی حدود 80 درصدم تو خواب بودم و با 20 درصد باقیمانده و بعد از...
-
1) درد اهورا و درد نامه ی بیتا ! 2) بهار رفت و ...
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 14:44
تابلوی معرق کاری بیتی از غزل "فراموشی" ام اهدایی خانواده ی آقای محمد ساهور ( محمد و اهورا ساهور و خانم بیتا ملایی ) به وبلاگ " غزل ، عشق است " : 1) وبلاگ دیگرم با این مطلب بروز است: درد اهورا و درد نامه ی بیتا !...
-
1) باغ چشم 2) گریه کردم 3) خبری از اهورا
یکشنبه 12 خردادماه سال 1392 10:53
1) باغ چشم هنوز حرفهای تو برای من شنیدنی است اگرچه باورم شده، دلت زمن بریدنی است اگرچه پینه خورده دستِ چشمِ خوشه چینِ من هنوز هم زباغ چشمِ تو نگاه ، چیدنی است بریده ای زِ من ولی، فقط تو دانی و خدا که این دلِ شکسته تا ، همیشه ات تپیدنی است بهای آن فقط توئی و اشتباه می کنند اگر خیال می کنند: این دلم خریدنی است تو نیز ،...
-
من از هستی نمی خواهم بجز...
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 02:13
گُزیدم از میان مرگ ها ، اینگونه مردن را : تورا چون جان فشردن در بر آنگه جان سپردن را «زنده یاد حسین منزوی» من از هستی نمی خواهم بجز پیشِ تو مردن را نمی خواهم خوراکی جز غمِ عشقِ تو خوردن را تو را می خواهم آنگونه که گویی جسم روحش را جدایی ناپذیر و تنگ یکدیگر فشردن را بدون تو تنفس هم ملال آورترین چیز است تو شیرین می کنی...
-
بانوی ایل
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 22:33
این ماه که می آید بانوی کدام ایل است؟ این نو رس نا آرام ، آهوی کدام ایل است؟ کِلوانِکش (1) از الماس ، مِلوانِکش (2) از یاقوت این بیدِ – رها در باد گیسویِ – کدام ایل است از عطر نفسهایش ، سرمست شده صحرا این پونه یِ خوش بویِ خود رویِ کدام ایل است در گُلوَنی (3) اش پیداست ، رخساره ی زیبایش این نقره ای افشانِ مَه روی کدام...
-
بقیع
شنبه 24 فروردینماه سال 1392 14:24
باز هم در جستجوی دُ رّ پنهان بقیع می زنم دل را به دریای خروشان بقیع یک به یک جا می گذارم ، خانه های سنگی اش در به در دنبال آن گمگشته مهمان بقیع آفتابی نیلگون دیشب در اینجا گم شده ست تا شود گرم از تب جسمش ، زمستان بقیع می روم تا انتها ، بی . . . آه ! حتی یک نشان دست خالی باز می گردم به دامان بقیع می فشارد سینه ام را ،...
-
هنوزدست زمانه ...
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1392 13:48
مبارک بادت این عید و همه عید ! خجسته بادت این سال و همه سال ! هنوز دست زمانه مجال اگر دهدم دری به عشق گشایم دوباره روی خودم دوباره آمده فصل قشنگ چیدن تو که باز از گل نام تو پُر شود سبدم سه سال می شود آری سه سال طاقت سوز نجنبم آخرش این انتظار می کُشَدَم بیا ز خاک برویانم ای بهارِ وجود ! و گرنه بی تو بپوسم در این دیارِ...
-
مثل گذشته ها...
جمعه 11 اسفندماه سال 1391 15:24
1) « غزل مثل گذشته ها... » چرا مثل گذشته ها برای من نمی میری!؟ وحتی یک سراغ ساده هم از من نمی گیری تو که گفتی سوار سرنوشت خویش می باشی چه شد حالا چنین بازیچه ی دستان تقدیری!؟ تو مثل صبح شنبه زندگی از روت می بارید ولی حالا شبیه عصر جمعه زرد و دلگیری من از تو درس عشق و زندگی آموختم، بانو ! چرا از عشق، ازمن، ازخودت،...
-
۱) غزل «خلاف معمول است! » ۲) غزل کردی « دالگ »
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 21:05
۱) غزل «خلاف معمول است! » ۱۳ سال بعد از چاپ مجموعه اولم تحت عنوان « دری به باغ پریشانی » بالاخره طلسم شکسته شد و توانستم قرارداد مجموعه ی « غزل ٬ عشق است » را که مشتمل بر ۵۰ غزل عاشقانه از بهروز یاسمی ٬ علیرضا خانی ٬ مهرداد محمدی ٬ کورس احمدی ٬ داریوش همتی ٬ حمدالله لطفی ٬ صادق و نادر حسینی ٬ قباد سوماری ٬ حجت اله...
-
۱) خداحافظ ۲) غزل کردی « نچیدو »
چهارشنبه 13 دیماه سال 1391 11:49
هفتم خرداد۷۴ برایم روزی خاطره انگیز بود دو روز بعد امتحان میان ترم شیمی ۳ که یک کتاب قطور و سنگین بود ودر عصر همان روز نیز جشن فارغ التحصیلی را پیش از موعد داشتیم غزلی در من شکل می گرفت که تمرکزم را برای خواندن درس مخدوش می کرد طوریکه تا تمام ابیاتش به روی کاغذ نقش بست رهایم نکرد ! تا با دست پر راهی آن مراسم شوم! روز...
-
دو غزل با صدای مهرداد
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 19:02
مهرداد محمدی نامی آشنا در شعر است ٬ او چندسال پیش در شعر جوان کشور بعد از گروس عبدالملکیان مقام دوم مشترک شعر جوان کشور را حائز گردید مجموعه ی اولش تحت عنوان « وقتی تو نباشی» شامل 33غزل 2چهار پاره و 23شعر سپید بود که مورد توجه دوستداران شعر و ادب قرار گرفت شاعر : محمدی - مهرداد محل نشر : تهران تاریخ نشر : ۱۳۷۹/۰۳/۰۲...
-
کاروان عشق !
سهشنبه 30 آبانماه سال 1391 20:11
دِشنه ی ذِی الجوشن و لبهای مولا مثل هم بود این به خونی از گلو و آن به آبی هردو تشنه عصر:مملوٌ از غبار و آتش و دود است و اندوه در میان تشنگان، سیراب: تنها تیغ و دشنه *** بارشِ خون از سر و رو ، دورتر:مَشکی مُشَبٌک تیر بر چشمی نشسته ، دستهایی مانده بر خاک وا شده بر روی سرداری رشید آغوشی از مهر می کُند دستی رُخی را پاک از...
-
۱)فصل شکوفایی ۲) فراموشی
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 01:31
یه شعر کردی رو آماده کرده بودم اما چون یه واژه ای رو بد تلفظ کرده بودم گذاشتم اصلاحش کنم و در یه فرصت دیگه ای لینک دانلودش و بذازم بیتا از بندر عباس هم خوانش غزل « فراموشی » رو ازم خواسته بود که در اسرع وقت میخونم و اینجا لینکش و قرار میدم البته فعلا شعرش و میذارم . بعضی از دوستان هم نمی دونستند که لینک های دانلود...
-
۱) آینه ۲) کابوس ۳) شعر کردی (سه ر کیه نی )
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 14:55
خیلی از دوستان گلم کتاب « دری به باغ پریشانی» رو ازم می خواستن و هربار من شرمندشون می شدم امیررضای محمودی عزیز نیز خواستار شعرهای قدیمی تر شده بود بهمین خاطر دوتا از غزل های این مجموعه رو با تاریخ سرایششون گذاشتم اگر چه نارسند و ناقص ! اما برگ زردیست تحفه ی پاییز ! تقدیم به همه تون. این غزل « آینه » رو اختصاصاً تقدیم...
-
از حسین منزوی تا حسن زیرک !
جمعه 17 شهریورماه سال 1391 17:58
برای همراهی تیم فوتسال دانشکده فنی ایلام وقتی اسم زنجان بعنوان میزبان هفتمین المپیاد ورزشی اساتید و کارکنان دانشگاه های فنی کشور به میان آمد دیگر مقاومت نکردم ! برای من زنجان یعنی منزوی! یعنی عشق ٬ یعنی غزل ٬ یعنی ... هوای روح فزا و دلپذیر زنجان ٬برج های قشنگ و تازه ساخت مسکونی اش ٬ چاقوهای کم نظیرش ٬ حتی میزبانی...
-
۱) شعر کردی یاد ایل ۲) قفس
جمعه 30 تیرماه سال 1391 04:40
۱ ) شعر کٌردی " یاد ایل " دانلود شعرکردی « یاد ایل » همیشه در من حسرتی ست از زندگی در گذشته های نه چندان دور با آن خلوص و رنج ها و دردهایش ! مردمانی که همه ی دار و ندار خود را جابجا میکردند ! بقچه ها ٬ چمدانهایشان بودند و خانه هاشان بتن های بی روح نبود سیاه چادری بود که هرجا به نظرشان بهتر می نمود نصب می...
-
سلام
شنبه 27 خردادماه سال 1391 03:00
سلام ای تو که هستی چراغ خانه ی من ! برای زندگی ای بهترین بهانه ی من ! در این هوای مه آلود و سرد پائیزی تو آفتاب خزیده در آشیانه ی من ! تمام دار و ندارم ٬ فدایت آن لحظه که دل دهی به غزلهای عاشقانه ی من به لطف عشق تو آمد- غزل غزل - به سراغم و گرنه شعر کجا سر زند به خانه ی من !؟ دمیدن از ته دل از من و صدا از تو بزن انیسه...
-
چگونه تو دلت آمد !؟ ۲۷/اردیبهشت/۹۱
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 13:47
در هنگا مه تلخ تردید ناگاه گمت کردم ..... ... و من « بابا نان داد » را نفهمیدم ! مهربان خفته ! روزت مبارک ! ........................................................................................ رئوف ایران نژاد از دوستای نازنینمه که شعر٬ مارو به هم پیوندی ناگسستنی زده ! پست « اُغور به خیر » رو هم که قبلا بهش تقدیم...
-
گذشت... ۱۸/فروردین/۹۱
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 10:40
دوست عزیزی ( به اسم بی نام!!) روز ۱۶ فروردین برای یکی از پست هام (نامه) کامنتی گذاشته بود که اگه میشه عکس مهرداد و بذارین خواستم همزمان با یکی از غزل های جدید ایشون اینکارو بکنم که مهرداد ترجیح داد نزدیک به چاپ کتاب « برسد به دست سارا » تقریبا یکماه دیگه شعرو بذارم وکتاب رو معرفی کنم. حالا هم یکی از غزل های نارس...
-
وسوسه
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 17:04
قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو گیرم این باغ ، گلاگل بشکوفد رنگین به چه کار آیدم ای گل ! به چه کارم بی تو ؟ یادتو آن می کند با من که عید با بازار بهار 91 پیشاپیش برهمه خصوصا شما دوستان وبلاگی ام مبارک باد میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم تاآهوی تو ،کی به کمین گاه می رسد حسین...
-
چشم تو ...
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1390 02:49
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 ستاره های جهان ریزه خوار چشم تُو اَند شراب های دو عالم ، خمار چشم تو اَ ند سپید بختی روز و سیاهروزی شب بیان ساده ی لیل و نهار چشم تو اَ ند نه ماه وچشمه که شهره به روشنی شده اند تمام آینه ها ، وامدار چشم تو اَ ند و اینکه وا شده پلک هزار نر گس مست...
-
سراب 26 / دی /90
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 03:00
مجله روزهای زندگی 15 دیماه 90 یکی از غزلهای نارس من و چاپ کرده بوده خواستم اسکن کنم بذارم اینجا چرا که شعرهای قشنگی در کنارش بودن و همینطور عکس کورس عزیز که مدتهاست ندیدمش ! اما دیدم اون غزل ، یکی از پست های این وبلاگه و تکراری میشه! دیگه منصرف شدم و یکی از غزلهای سالهای گذشته م رو قرار دادم تا یاد و خاطره ی ایام...